نامه سرگشاده به خانم کاترین اشتون

احتراما به عرض می رسانم که فعالیت های شما را در خصوص نجات ساکنان اشرف در عراق به عنوان یک ایرانی فعال حقوق بشر تحسین می نمایم و مایلم که در این راستا تجارب خویش را در اختیارتان بگذارم تا بهتر و موثرتر بتوانید اقدامات خودتان را پیش ببرید. قبل از همه باید بگویم که خود نیز سالها پیش به عشق ازادی کشورم عضو مجاهدین بوده و در کشورهای ایران، پاکستان و عراق فعالیت کرده ام و هم اکنون نیز که از مجاهدین جداشده ام در کشور هلند به نقد و بررسی و نجات کسانیکه به نوعی در اسارت جسمی و ذهنی فرقه های خشونت طلب می باشند مشغول می باشم و کتاب ها و مقالات زیادی هم در این مورد نوشته ام که به پیوست همین نامه ارسال می نمایم. در ابتدا باید بگویم که تمامی مطالبی را که از سوی مجاهدین در مورد اشرف دریافت می نمائید از هیچگونه صحت و نرم ها و ارزش های خبری و ژورنالیستی برخوردار نیستند و در بسیاری مواقع اساسا کل خبر ساخته و پرداخته ذهن خود انان می باشد. برای مثال ترجمه سخنرانی های شما را که مجاهدین در سایت های خبریشان پخش نموده اند برایتان ارسال می نمایم تا شخصا آن را به عنوان نمونه ملاحظه و بررسی نمائید. خانم اشتون اخباری را که مجاهدین منتشر می نمایند هیچ کدام از احزاب و شخصیت های ایرانی اپوزیسیون خارج و داخل کشور حاضر به انتشار آن نیستند. ” به واقع چه خوب بود اگر مجاهدین یک در صد صداقت خبری ژاپنی ها را در جنگ دوم جهانی در پخش اخبار داشتند در آن زمان حتی آمریکائی ها به اخبار” دشمن ” خویش استناد می کردند زیرا ژاپنی ها به این نتیجه رسیده بودند که حتا اگر پخش خبر ها به ضررشان باشد در دراز مدت بنفع شان است. خانم اشتون تحولات خاورمیانه و شروع اعتراضات مردمی که از مصر آغاز شده است به عراق هم ختم نخواهد شد اما آنچه که مهم است نجات کسانی است که در پادگان اشرف در عراق ناخواسته اسیر بازی های سیاسی رهبرانشان شده و قربانی تنش های منطقه ای و رهبری فرقه شده اند. آیا شما مدارای مردم و دولت عراق را با سازمانی که آشکارا علیه مردم عراق با صدام حسین همکاری داشته و در واقع نقشی به مراتب مهم تر از عزت ابراهیم در سیستم حکومتی رزیم سابق بعهده داشته است، نمی ستائید؟ ایا حضور یک سازمان تروریستی در سایر نقاط ممنوع و در عراق مجاز می باشد؟ آیا به دولت عراق حق نمی دهید که در کشور خودشان بعد از سالها حکومت دیکتاتوری تصمیم گیرنده خاک و قوانین کشورشان باشند و حکومت ” بازماندگان صدام” را در داخل کشورشان نپذیرند؟ خانم اشتون نجات 33 نفر معدنچی در شیلی در عمق 600 متری زمین در اکتبر 2010 یادتان هست؟ من آن شب از طریق سی ان ان پخش مستقیم نجات یک یک معدنچیان را از اعماق زمین که با شور و نشاط و شادمانی خانواده هایشان همراه بود می دیدم. ایا نجات جان و روح 3200 ایرانی که اسیر دام فرقه مریم رجوی شده اند بی اهمیت تر از 33 نفر است؟ ایا این 3200 نفر دارای حقوق انسانی و حق ازدواج و عاشق شدن و تماس با خانواده و دوستان خود هستند؟ چرا باید این انسانهای عاشق ازادی در بیابانهای عراق در یک پادگان نظامی محبوس شوند و حق بیرون آمدن از انجا را نداشته باشند و این فاجعه انسانی از دید پارلمان اروپا مورد توجه قرار نگیرد و بجای قربانی از متجاوز و شکنجه گر حمایت شود؟ من از شما انتظار دارم که برای بررسی عمق فاجعه یک هیئتی همراه با کسانی که قبلا اسیر این فرقه بوده و اکنون ازاد شده و در المان و هلند و فرانسه زندگی می کنند به عراق اعزام فرمائید تا از نزدیک با اسرای اشرف بدون حضور مأمورین فرقه صحبت نموده تا حقیقت اشکار شود. در این رابطه من و دوستان دیگری که مدت کوتاهی است از اشرف گریخته اند حاضریم که با کمک شما و دیگر سازمان های حقوق بشری و صلیب سرخ به یاری دوستانمان بشتابیم. با تشکر مسعود جابانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا