خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین – قسمت دوازدهم

سال 74 نشست های حوض
مسعود رجوی به نیروهایش رکب می زند،
مسعود: می خواهم ارتش را منحل کنم از فردا هر کس خانه خود برود!
آقاجان ما مبارزه نخواستیم یک برگ اعلامیه می دهیم بعد هم می گوئیم نتوانستیم!
چندین نفر از نفرات قصد جدایی از سازمان را دارند و می خواهند از اشرف و عراق خارج شوند آنها گفته اند که انگیزه مبارزه ندارند و دوست دارند سراغ زندگی خود بروند ولی زهی خیال باطل این یک رکب بیشتر نیست.
مسعود رجوی یک بلوف زن تمام عیار است او تمام توان خود را بکار گرفت و از نفرات مشخص کمک خواست که نگذارید افراد خواهان خروج از مقرهای سازمان در عراق خارج شوند او در نشست گفت: جواد باغبان می خواهد از اینجا برود او نادان است خواهرش شهید شده است. خودش این همه نقطه مثبت دارد چرا می خواهد برود، آیا این سوال منطقی نیست که به ذهن افراد بزند کسی که می خواست ارتش را منحل کند چرا از خروج داوطلبانه افراد از اشرف واهمه دارد؟ و چه ترفندهایی بکار میبرد زیرا حاضر نیست یک نفر از اشرف و سایر مقرهای سازمان در عراق خارج شود؟! جواب کاملاً روشن است از نظر مسعود رجوی خروج یک نفر یعنی سوراخ شدن دستگاه مجاهدین! پس باید درها را بست.
مسعود طبق معمول زیر بار وعده و قول خود میزند دوباره ادامه میدهد: بحث خارجه نداریم و خروج از عراق!. او با تمام پر روئی میگوید یک بحث جدید داریم آنهم بحث « عملیات جاری » است!
حال که خیال مسعود راحت شده است و به قول خودش خروج افراد را آب بندی کرده پس بهتر است یک فیل جدید هوا کند.
در ادامه نشست مسعود می گوید:
بحث بسیار جالب، انتقاد و انتقاد از خود است! سپس مسعود فاکت ها و نمونه های جالبی از مبارزین تاریـــــخ میآورد که از خود انتقاد می کردند و ادامه میدهد: حتی رئیس دفاتر و ادارات که از خودشان انتقاد می کنند بسیار بسیار در کار خود موفق تر هستند! او حتی متن سخنرانی صدام حسین خطاب به افراد حزب، ادارات و ارتش را برای ما میخواند که در آن از خودش انتقاد کرده است. براستی تا اینجای بحث هیچ ایرادی وجود ندارد ولی ای کاش داستان به همینجا ختم می شد زیرا نفرات را به اجبار وادار کردند روزانه از خود فاکت (انتقادی) بنویسند و در جمع بخوانند به قول مسعود جمع معجزه می کند و طبق نظر فهیمه اروانی او اگر بخواهد از خودش انتقاد کند روزانه 200 الی 300 فاکت دارد! (پس با این حساب فهیمه در طی این همه سال با سازمان مشکل داشته است!) آنهم نه برای یک روز یا یک ماه و یا حتی یک سال حدود 14 الی 15 سال است که همه نفرات روزانه فاکت انتقادی می نویسند و حتی گزارش انتقاد از خود چنین نوشته میشود « من از خودم انتقاد می کنم که به عملیات جاری به شکل یک سرگرمی روزانه نگاه می کنم. نقطه آغازم نیز این است که از عملیات جاری خسته شده ام واقعیت نیز این است که عملیات جاری باید باشد چون رهبری گفت!. »
چنین جملات و کلماتی شده بود کار روزانه نفرات در مقرهای سازمان در عراق. مدت چندین سال افراد باید دفترهایشان سیاه شود قسمت جالب داستان نیز اینجاست هر یک ماه یا دو ماه یک بار نیز نشست جدیدی ترتیب میدادند و افراد را وادار میکردند تا بچه ها دفتر های عملیات جاری خود را صفر صفر کنند چون نقطه ضعف های زیادی دارند! نشست زیر مینیموم
مریم رجوی: بچه ها یک بحث جدید داریم آنهم به اسم زیر مینیموم، الان معضل تشکیلات ما بحثی است به اسم زیر مینیموم. ببینید مثلاً مسئول شما به شما می گوید فلان کار را بکنید شما تمایل ندارید و در دل چیزی می گوئید این زیر مینیموم شماست که عمل می کند شما که تشکیلات را پذیرفته اید باید با زیر مینیموم خود مبارزه کنید!
صحبت های محفلی بین بچه ها را به این شکل رهبری سازمان میخواهد از زبان بچه ها بیرون بکشد. این بحث تحت عناوین دیگری در نشست های مختلف مطرح شده بود ولی مریم اسم آن را عوض کرد و گذاشت بحث زیر مینیموم! از سر ناچاری یک سال هم به این ترتیب گذشت حالا نوبت بحث جدید است.
ادامه دارد…
تنظیم از آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا