بعد از باقی ماندن مجاهدین در لیست تروریستی و بعد از انتخاب مسئول اولی در سازمان

سلام به همه شما دوستان، دوستانی که قبل از فرارم از اشرف در جریان آن بودید و باهم درباره اش مشورت کردیم، دوستانی که میگفتید حالا زود است چند ماه دیگر اشرف تعیین تکلیف میشود، و همین باعث شد که بمانید و با من فرار نکنید، سلام به همه شما دوستانی که باهم مخفیانه محفل میزدیم وبه کوری چشم سازمان و رهبریش گل میگفتیم و گل میشنفتیم و پای بگیر و ببندهای بعدی اش هم می ایستادیم، سلام به همه شما که بعنوان تحت امر تبلیغات میامدید و در چشم بهم زدنی خبرهای قرارگاه و لشگر را منتقل میکردید و به فکر چاره بودید، سلام! من بهزاد علیشاهی هستم،خیلی از شما آنموقع که میخواستم فرار کنم میگفتید که دست نگه دارم و میگفتید که وضعیت اینطور نمیماند و صلیب سرخ و سازمان ملل میآیند و ما را منتقل میکنند، برخی میگفتید خود سازمان ما را به خارج کشور منتقل میکند و اشاره میکردید به حرفهای فرشته یگانه که گفته بود همه با هم میرویم اروپا، دوستان عزیزنگه داشتن شما توی اشرف فقط و فقط برای سازمان و رهبریش سودمند است و بس، آنها به بهانه حضورمنسجم شما دائم از عربستان واسرائیل و بقیه جاها پول میگیرند، پولی که البته خرج شما نمیشود، برای همین سازمان میخواهد به هر قیمتی شما را در اشرف نگه دارد چه در ساختمانهای سیمانیش و چه در مزار خاکیش و برای نگه داشتن زنده و مرده شما توی اشرف تا امروز هزار و یک حقه و نیرنگ به خرج داده است، حقه ها ودروغ و فریبهایی مثل گرفتن تعهد، شش ماه دیگر خبرهایی هست و همه چیز تعیین تکلیف میشود، از لیست بیرون میاییم و همه میرویم آمریکا،شما ها که مانده اید سه ماه دیگر هم بمانید تا ببینید چه میشود، فلان کس هوادار زیاد دارد و صبر کنید تا رای بیاورد و رئیس جمهور شود تا ببینید چه میشود و بهمان کس اگر نخست وزیرشود چه ها که نمیکند و تبلیغات و ایجاد ترس و دلهره هایی مثل: اگر فرارکنید سروکارتان با عراقی هاست، تجاوز میکنند و با زور به ایران تحویل میدهند، و ایجاد شایعاتی مثل اینکه خوب شد فلان کس فرار کرد و کردها حقش را کف دستش گذاشتند و اورا سربه نیست کردند و بسیاری از این چیزها که خودتان بیشترشنیده اید.ویا با سرگرم کردن شما میخواهند نگذارند بفهیمد چطور عمرتان میگذرد سرگرم کردن با سالگرد سازمان و انتخابات و نمایشهای تکراری مسئول اولی و نشست و خبرهای صد من یک غاز درگیری در تهران و ارومیه که اصلا و ابدا ربطی به وضعیت شما و گرفتاربودنتان در اشرف ندارد و باز با وعده و وعید دادن. اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که شما گرفتارید حضورتان در اشرف نه به نفع شماست ونه به نفع مردم ایران و خانواده هایتان واقعیت این است که عمرتان میگذرد و شجاعت و شهامت و توان شما برای تشکیل یک زندگی نو وتازه در حال تحلیل رفتن است و سازمان از این خوشحال. واقعیت این است که هیچوقت نتوانسته اید و نخواهید توانست از سازمان بپرسید که چه شد آنچه میگفتید؟ هر بار به یک بهانه رفع مسئولیت میکند، میگوید صاحبخانه همکاری نکرد،رژیم سرکوب کرد، مماشات شد، و هزار و یک توجیه دیگر، واقعیت این است که هر روز وضع سازمان به لحاظ اجتماعی، داخلی، بین المللی و ایدئولوژی بدتر و بدتر میشود. واقعیت این است که سازمان برای روح و جان وعاطفه و احساس شما هیچ ارزشی قائل نیست و حتی به قیمت جان شما دست از قدرت طلبی برنخواهد داشت. واقعیت این است که سازمان کماکان در لیست تروریستی آمریکا باقی مانده کماکان دولت وملت عراق از حضور این سازمان در عراق منزجر هستند، کماکان مردم ایران از این سازمان متنفرند و به نفع شماست که حسابتان را بخاطر خودتان و بخاطر مردم ایران از این سازمان جدا کنید. واقعیت این است که هیچ راه گشایشی برای سازمان وجود ندارد و شما نباید منتظر هیچ راه حلی بمانید ؛ واقعیت این است که سازمان میخواهد همه شما را با هم یا در اشرف نگه دارد و یا به همین شکل به جای دیگری منتقل کند که عملا شدنی نیست، هیچ کشوری و هیچ نقطه ای در دنیا نیست که سازمان را به شکل یک بسته و پکیج با همه اعضای مجبورش و مناسبات فرقه ای محصورش بپذیرد. هیچ کس و هیچ کشوری خواهان یک پکیج شر و نفرت و خشونت و فحاشی و انحصار طلبی نیست، نه تا آخر 2011 و نه تا آخر هیچ سال دیگر اتفاقی در جهت گشایش در سازمان رخ نخواهد داد، اگر وعده شش ماهه مسعود رجوی برای پیروزی در سال شصت محقق شد این وعده ها هم محقق خواهد شد.نگذارید شما را بفریبند، تنها راه رهایی شما فرار و خروج شما از این بسته و حصار و پکیج شر و نفرت و خشونت و رذالت است. نگذارید موانع، نظرتان را عوض کند میگویند بیرون بروید نمیتوانید روی پای خودتان بایستید، میگویند شما را تحویل میدهند و هزار جور ترس در دلتان ایجاد میکنند، از آن طرف هم مامور و بپا و مراقب برایتان میگذارند و خندق و سیاج میکشند و ویزا میدهند و کنترل تردد میکنند.که شما را بترسانند. قطعا این کارها برای حفظ جان شما نیست؛ چرا که به وقتش به راحتی آب خوردن شما را جلوی خودروهای زرهی و لودر می فرستند؛ کما اینکه برای هیچ و پوچ و بی هیچ نتیجه ای به جنگ نامنظم میفرستادند. باور کنید که خطر ماندن در سازمان برای شما که اینهمه خطر را تاکنون از سر گذرانده اید بسا و بسا بیشتر از خطر فرار ازاین جهنم است. میتوانید براحتی همه موانع را کنار بزنید. نگذارید توان و جسارت و قدرت تصمیم گیری را از شما بگیرند، تا فرصت هست خودتان را و سرنوشتتان را از این قافله جدا کنید، تا فرصت هست خودتان سرنوشت و آینده خودتان را به دست بگیرید،نگذارید سازمان به اسم مبارزه و مقاومت، کنترل شمارا در اختیار بگیرد، سازمان افرادی میخواهد که نه توان تصمیم گیری داشته باشند و نه توان اعتراض و سئوال، آنها فقط و فقط افرادی مجیز گو میخواهند که گوش بفرمان باشند و مطیع، الان و امروز وقت آن رسیده که نشان دهید میتوانید خودتان تصمیم بگیرید خودتان عمل کنید و به عقل و فهم و درایت خودتان تکیه کنید. شرایط بیرون از اشرف، برای شما بسیار بهتر خواهد بود و مطمئن باشید که هیچ کدام از دروغ و دغلهای سازمان ذره ای و سرسوزنی واقعیت ندارد شما میتوانید تصمیم بگیرید میتوانید خارج شوید میتوانید زندگی تازه را تجربه کنید و میتوانید روی پای خود بایستید، شما میتوانید، کمااینکه بسیاری که قبل از شما تصمیم گرفتند و فرار کردند توانستند، با هر سن و سالی و با هر شرایط جسمی که باشیدموفق خواهید شد، شما هیچ کجا را در دنیا پیدا نخواهید کرد که برای زندگی نامناسب تر از اشرف باشد. مریم رجوی و بسیاری از مسئولین سازمان از اشرف گریختند و بسیاری دیگر هم به محض اینکه بتوانند شما را گذاشته و میگریزند. پس عجله کنید باور کنید که برای رها شدن و زندگی، هر روز یک روز دیر میشود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا