خانواده های قربانی شده سازمان از بی پایگاهی رجوی در داخل می گویند – قسمت اول

رجوی که سالها ادعای داشتن پایگاه های اجتماعی در داخل ایران را داشت و تلاش دارد تا با عوام فریبی در سخنان و پیام هایش این ادعا را به رخ سایرین بکشد عملا به دلیل تعیین خط و خطوط غلط و خائنانه اش سازمان را به نقطه ای رسانده که حتی نمی تواند کوچکترین خبری را از داخل ایران از طریق همان پایگاههای مورد ادعایش!!! بگیرد و بارها ثابت شده که با دزدیدن اخبار از رسانه های خارجی منبع آن را از پایگاه های اجتماعی سازمان در داخل کشور اعلام نماید که خود نشان از نداشتن پایگاه اجتماعی در داخل ایران است امروز پای صحبت یکی دیگر از خانواده هایی می نشینیم که رجوی به نوعی آنان را قربانی مطامع و قدرت طلبی خویش نموده است او که در دوران گذشته شاهد این ادعا رجوی در مورد حمایت از خلق بوده عنوان می کند که چگونه سازمان با فریبکاری سعی داشت تا نشان دهد که دارای حمایت توده ای است. * لطفا خودتان را معرفی کنید.
من بهزاد محسن پور متولد 1348 از شهرستان قائم شهر دارای مدرک تحصیلی کارشناسی کامپیوتر و دانشجوی علوم سیاسی. *از چه سالی و چگونه با سازمان آشنا شدید؟
در سال 1358ده ساله بودم که از طریق برادرم فرهاد در جریان مسائل انقلاب قرار گرفتم در آن سال برادرم با شرکت در ورزش های صبحگاهی جذب سازمان شد. پدرم یک معلم بود که به شدت نسبت به مسائل سیاسی حساس بود به همین دلیل دو برادر دیگرم علی رقم هواداری سازمان مسئله را از پدرم پنهان می کردند. به نظر می رسد همین پنهان کاری فرهاد باعث گشته که سازمان بدون آن که ما و پدرم متوجه شویم او را جذب خود کرد. با توجه به فضای آن موقع شهر ما و رفت و آمد هایشان با تعدادی از نفرات سازمان و با شرکت در اردوهای مختلط و کوهنوردی کم کم فعالیتش برایمان مشخص تر شد.
متاسفانه تصور خانواده در آن موقع این بود که این سازمان هیچ تضادی با انقلاب و مردم رهبری، مثل سایر گروه ها و جریانی که از انقلاب حمایت می کردند، ندارد و تا آن موقع آشنایی من با سازمان همین بود یعنی از طریق هواداری برادرم. * آقای محسن پور الان برادرت فرهاد چکار می کند؟
بعد از فاز نظامی برادرم فرهاد به همراه سایر اعضای سازمان مخفی شد و بعد از چند ماه به بچه های جنگل پیوست که بعد از 10 ماه در جنگل های کیاسر در درگیری کشته شد. * چه خاطرات خوب یا بدی از زمان فاز نظامی سازمان در شهرتان دارید؟
یکی از نکاتی که سازمان در دوره فعالیت در فاز سیاسی داشت این که آنها برای جذب سریع تر افراد یک شخصیت کاذبی به آنها می دادند و با دادن مسئولیت سعی می کردند آنها را سریع در تشکیلات خود حل کنند.
آنها با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی بچه ها و به قول خودم بازی با مسائل قرآنی یعنی همان تفسیر به رای سعی داشتند افراد به لحاظ ایدئولوژیک بفریبند.
از خاطرات تکان دهنده این سازمان در قائم شهرکه مرا تکان داد، یکی ترور تعدادی اهالی روستای قادیکلا و ترور جمعی تعدادی از افراد در ساختمان بسیج قائم شهر بود.
برایم بسیار عجیب بود که آنها جلوی یک مینی بوس را گرفته و تعدادی از معلمین و مردم عادی بدون سلاح را از ماشین پیاده کرده و به رگبار بستند و بعدا طی اطلاعیه ای آن را اعدام انقلابی اعلام کردند.
یا در ساختمان بسیج قائم شهر که تعدادی از جوانان انقلابی برای آموزش نظامی جهت اعزام به جبهه جنگ در حال استراحت و خواب بودند توسط عناصر تروریستی سازمان به رگبار بسته شدند و 6 نفر از آنان را شهید کردند.
علی رقم سن کم بنده و هواداری بستگانم در این گروه، سئوالم از همان موقع این بود که گناه این افراد (معلم – افراد عادی – جوان شاغل و دانش آموز و…) چه بوده است که اینگونه آنان را در خواب و یا بدون سلاح به شهادت رسیدند و از همان موقع این تنفر در من ایجاد شده تا بتوانم شناخت بیشتری نسبت به این گروه پیدا کنم.
*چرا سازمان بعد از انقلاب در بعضی از شهرهای استان مثل قائم شهر تلاش بیشتری برای جذب جوانان داشت؟
با توجه به این که تعدادی از اعضا و هواداران قبل از انقلاب تحصیل کرده و دانشجو از این شهر بودند یکی از عوامل مهم برای جذب جوانان بود.
عامل دیگر جذب، فقر بیشتر بعضی از شهرها و بخصوص شهرهایی که محیط کارگری در آن موقع داشتند که شعارهای بظاهر عدالت خواهانه آنها عاملی برای جذب بیشتر افراد میشد.
البته به نظرم در بعضی از شهرها به دلیل مسائل قومی و قبیله ای که بخصوص در روستاهایی مثل قادیکلا قائم شهر که سازمان سوء استفاده نموده و جوانان را جذب خود کرد.
سازمان تبحر خاصی در فریب افراد داشت. مذهب را وسیله ای برای نفوذ در افراد قرار داده بود و با توجه به فقر اقتصادی خانواده سعی داشت با ایجاد گروه هایی برای کمک به کشاورزان و کارگران جوانان را فریب دهد.
سازمان با دادن شعارهای فریبنده همچون مبارزه با امپریالیسم و نظام سرمایه داری و تلاش داشت که قشرهای مختلف را به سمت خود ببرد بخصوص نسل جوان و دانش آموزان که حتی شناخت کافی از مسائل اجتماعی نداشتند.
ادامه دارد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا