تبعیض در فرقه رجوی

نام من در پادگان اشرف مجاهد بود. برای اینکه وانمود کنند که تو بچه سازمان هستی و بیشتر از من بیگاری بکشند این لقب را به من داده بودند در اصل از دید رهبری فرقه و سرانش من اسیر پیوسته ای بیش نبودم. بدبخترین آدمها در پادگان اشرف اسیران پیوسته بودند در هر نشستی (نام اسیر پیوسته) روی سرمان چماق می شد. بچه های سازمان کسانی بودند که خودشان به سازمان وصل شده بودند. فشار کار در پادگان روی ما مضاعف بود بچه های سازمان کارهای یدی به آن صورت انجام نمی دادند بیشتر کارهای ما را نظارت می کردند اگر در این رابطه گزارشی مکتوب می کردیم در نشست جمعی گزارش گر را سوژه می کردند و بچه های سازمان می ریختند روی سرش و می گفتند چطور جرات کردی در رابطه با بچه های سازمان گزارش کنی. تبعیض در فرقه رجوی بیداد می کرد روزانه آن را به عینه لمس می کردیم تا زمانی که اسیر پیوسته در پادگان اشرف زنده باشد بایستی مثل برده کار کند و وقتی دار فانی را وداع می کند می شود مجاهد. تناقضی که هضم کردن آن برای ما سخت بود. فرقه هیچ حریم و حُرمتی برای ما نگه نمی داشت گویی که ارث بابای رهبری فرقه را بالا کشیده بودیم در دوران جنگ خلیج کودکان را به کشورهای اُروپایی منتقل کردند بعد از چند سال آنها را به پادگان اشرف منتقل و محلی به نام هنگ حنیف برای آنها در نظر گرفتند بهترین رسیدگی را به آنها می کردند در یک نشستی که خاص اسیران پیوسته بود آنها را شرکت دادند در نشست به سوژه توهین و فحش های رکیک می دادند مشخص بود که از قبل آنها را توجیح کرده بودند. در آن زمان یادم می آید در این رابطه گزارشی برای شورای رهبری مسئول مقر نوشتم در گزارشم قید کردم که این چه کاری است که با ما می کنید اینها که از فضای ما با خبر نیستند وانگهی در اشرف نبودند در خارجه بسر می بردند به لحاظ سابقه لااقل ما چند سالی سابق داریم این ها اصلا سابقه ای ندارد چرا بایستی در نشست ما آنها را شرکت دهید تا به ما توهین و فحش های رکیک بدهند. جواب سرکوب کننده ای گرفتم جواب این بود. اینها بچه های سازمان هستند هر کاری دلشان می خواهد می کنند شما خودتان را با بچه های سازمان مقایسه می کنید. بیشترین ضربه را مهوش سپهری (نسرین) به ما می زد، افریته ای که در هر نشستی تحت عنوان شما مناسبات ما را شخم می زنید پاچه ما را می گرفت بذر تبعیض در رابطه با اسیران پیوسته همین افریته در مناسبات منگول فرقه کاشت. به هر لحاظ به بچه های سازمان می رسید در مقابل اسیران پیوسته بایستی مثل برده کار می کردند و در نشست ها سرکوب می شدند. رهبری فرقه در یک نشست جمعی به همه ابلاغ کرد که از این پس کسی حق ندارد اسیر پیوسته را به زبان بیاورد اینها همه مجاهد هستند رهبری فرقه فریبکار و دروغ گو. طولی نکشید که در نشستی بنام طعمه! در حالی که بالای سن قدم می زد و حرفهای مُفت می زد گفت این پیوسته ها مناسبات ما را به گند کشیدند و از طرفی تشکیلات ما را بُرده اند زیر علامت سئوال. رهبری فرقه پست است و نامرد بعد از این همه سال بردگی در فرقه، مجددا خط را به باصطلاح بچه های سازمان داد که بیشتر ما را سرکوب و تحقیر کنند. همین بچه های سازمان که در حال حاضر یکی پس از دیگری دارند اُردوگاه تباهی را ترک می کنند و به رهبری فرقه می گویند دورانت بسر آمده.
فواد بصری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا