نامه سرگشاده به خانم رجوی

خبر برگزاری جلسه مربوط به انتخاب مسئول اول سازمان را شنیدم، منظور انتخاب خانم زهره اخیانی به جای صدیقه حسینی که چطور به پست مسئول اولی سازمان رسید.
یاد سالهایی افتادم که در اشرف بودم دو سال به دو سال در سالن اجتماعات اشرف با زور و اجبار جمع می شدیم و مجبور بودیم پرچم به دست بگیریم، سوت و کف بزنیم و برای همه ی نفرات جا افتاده بود که نباید مخالف حرف رهبر عقیدتی که شایسته ترین فرد سازمان بود حرف میزدیم در نهایت نمایشی رای میدادیم و رای مخالف و ممتنع هم نداشتیم!
ولی امسال یک نکته قابل توجه در انتخاب مسئول اول سازمان بود آن هم پیام شما خانم رجوی است که در آن از 5/67 درصدی سخن گفتید که موافق انتخاب مسئول اول سازمان بودند. همین امر باعث شد هزار و یک سئوال در ذهن و ضمیرم نقش ببندد به همین منظور بهتر از شخص خود شما کسی را نیافتم تا سوالاتم را با او در میان بگذارم.
اول اینکه: آقای رجوی در دهه اول غیبت خود بسر می برند یعنی صاحب اصلی در میان نیست و معلوم هم نیست کجاست به نظر شما این نوعی شطرنج بازی بدون مهره اصلی یعنی شاه نیست؟
دوم اینکه: شخص شما در شرایط حساس و خطرناک (حمله آمریکا به عراق) بار و بند خود را بسته به اروپا گریختید یعنی همه به یاد داریم که چطور بر خلاف ادعایتان که می خواستید در صف مقدم باشید سر از اورسوواز درآوردید. حالا ما ماندیم که فرار شما را باید پایبندی به دمکراتیزم درونی سازمان تلقی کنیم و یا بیرون گود ایستادن شما و پیام دادنتان را؟
توضیح اینکه:
1- خانم رجوی بعد از جدا شدن خیلی از نفرات و خروج شان از اشرف لااقل این حق را به ما بدهید حرف دلمان را بزنیم زیرا به خوبی می دانیم شما بهتر از هر کسی جنبه نمایشی انتخاب مسئول اول سازمان را می دانید که فقط و فقط سرگرمی و سیاه بازی در درون تشکیلات است.
2- نکته ی بعدی اینکه مگر سازمانی مانده است که شما به فکر چارچوبها و انتخابات مسئول اول آن هستید ما که از نزدیک اشرف را دیدیم فقط ده، دوازده لایه خاکریز دور مقرها کشیده شده بود تا مابقی نفرات نتوانند از سیاه چال ساخته شده به دستور شما و شخص مسعود فرار کنند.
3- یادم هست در نشست مسئول اولی نسرین (مهوش سپهری)، مسعود خطاب به حاضرین گفت: ما در ارتش سرباز صفر نداریم همه افسر هستند جناب رهبر عقیدتی ژست می گرفت تا با مسئول اولی نسرین مقام شما و خود را در اذهان بالا ببرد که گویا واقعا شما رئیس جمهور و او هم رهبر عقیدتی است و دور و برش را افسران بلند پایه ای مثل خانم های شورای رهبری فرا گرفته اند!! اما دیری نپایید که همه دیدیم چطور مخاطبان مسعود یعنی همان افسران در چک امنیتی تبدیل شدند به زندانی و همان افسران بلند پایه زندان بان و شکنجه گر قهار از آب در آمدند!! و آزار و شکنجه ی کادرهای مورد اعتماد سازمان که در سیاهچالهای اشرف اتفاق افتاد و مدتی بعد دنیا متوجه آن شد. حال نتیجه این انتخاب مسئول اول (زهره اخیانی) چه خواهد بود؟ باید منتظر ماند و دید. البته پیشاپیش روشن است لابد می خواهید یا به تعداد خاکریزها اضافه کنید یا به قطر و ارتفاع آنها بیافزایید!
خانم رجوی اگر نمی دانید یا نمی فهمید، دوست دارم به شما یادآوری کنم:
شعار دمکراتیزم درونی مد نظر شما یعنی در اسارت نگه داشتن هر چه بیشتر فرزندان ایران زمین در اشرف و هدر دادن ثانیه های عمرشان. دمکراتیزم درونی مورد ادعای شما یعنی اجازه ندادن به خانواده ها برای ملاقات فرزندانشان و عزیزانشان در اشرف که بعد از سه دهه همچنان تحت اسارت سازمان شما قرار دارند.
دمکراتیزم درونی که شما از آن دم میزنید یعنی در اوور ژست رئیس جمهور گرفتن آن هم به قیمت کشته شدن و سپر انسانی قرار دادن تک تک نفرات در اشرف. خانم رجوی دمکراتیزم درونی که از آن حرف میزنید شعاری بیش نیست چون شما و همسرتان رجوی به دروغ به خانواده ها مارک پاسدار، بسیجی، اطلاعاتی و… میزنید تا حق مسلم ملاقات و دیدار با فرزندانشان را از آنها بگیرید.
خانم رجوی اگر حتی ملاک حرف خود شما باشد که 5/67 درصد به زهره رای داده اند پس همان 5/32 درصد باقیمانده که دیگر وجود خارجی نداشته و ندارند. چون در سازمان هیچ وقت رای گیری به مفهوم واقعی کلمه نبوده است که شما این بار صحبت از انتخابات آزاد کرده اید. اگر منظور شما اجبار و دستور تشکیلاتی است تا افراد به زهره اخیانی رای دهند کاملا موافقم چون شما خود اعتراف کردید با تمامی جبر و اجبار حاکم در تشکیلات و سانترالیزم مطلق و غیر دموکراتیک نتوانستید این 5/32 درصد مخالف را لاپوشانی کنید و باز موافقم که در رای گیری برای انتخاب زهره به عنوان مسئول اول تعداد زیادی مخالف بودند ولی اگر با همان ادعای شما به قضیه نگاه کنیم لابد شما هم می پذیرید مخالفان واقعی در فرقه ی شما تعدادشان خیلی زیاد است.
شما یکبار از قول مسعود حرف خوبی زدید آنهم این که هر کس با ما نیست بر ماست! حالا همین حق را برای دیگران قائل باشید که بچه های اشرف این ادعا را در رابطه با شما بکار ببرند که مسعود و مریم با ما نیست پس بر ماست.
خانم رجوی به عنوان یک فرد آزاد و رها شده از بند تشکیلات مخوف مجاهدین به نکاتی اشاره میکنم خوب دقت کنید
شما و شوهرتان حتما به یک دکتر روانشناس مراجعه کنید، دست از مزخرف گوئی بردارید، خودتان می دانید دمکراتیزم درونی سازمان شما کشک است، افراد اسیر در اشرف به فکر رهایی هستند دیری نخواهد پائید که زنجیرهای اسارت را از تن و ذهن خویش پاره خواهند کرد،خانم رجوی خوب تماشا کنید ما هم نظاره گر آخر و عاقبت سازمان هستیم که چطور به زباله دان تاریخ خواهد پیوست و روزی خواهد رسید که همین اشرفی ها برای تلف شدن ثانیه ثانیه های عمرشان یقه ی شما را خواهند گرفت.
خانم رجوی خوب گوش کنید زمزمه ی فروپاشی تشکیلات و پادگان اشرف را نمی شنوید؟
شما با زور و اجبار و دهها ترفند مانع ملاقات افراد اسیر در اشرف با خانواده هایشان شده اید ولی روزی خواهد رسید مجبور خواهید شد به تمام کارهای زشتی که انجام داده اید اعتراف کنید.
پس آگاه باشید سخن گفتن از دموکراتیسم درونی در تشکیلات جهنمی از سوی شما یاوه گویی بیش نیست.
قادر رحمانی
عضو جدا شده ی فرقه ی مجاهدین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا