انتقال به اردن توطئه جدید

در خبرها بود که فرقه رجوی به سرش زده که به جای انتقال به کمپ موقت ترانزیت (لیبرتی) افرادش را به مرز اردن و سپس از طریق اردن به کشورهای دیگر بفرستد و ظاهر امر این است که گویا دیگر نمی خواهند در عراق مانده و هرچه سریعتر قصد خروج دارند. بعد از آن همه آشوب و بلوا و نمایشنامه بازی کردن گروه منتقل شده به لیبرتی، که اینجا پر از مار است و عقرب… و زندان است و امکانات ندارد… این روزها بیشتر مشخص شد که این ترفند ها برای چه و زمینه ساز چه نقشه جدیدی بود. سال 82 شمسی درحالیکه از زمین و آسمان گلوله و آتش بر سر مردم بی پناه عراق می ریخت و ما نیز که آن زمان در کمپ اشرف و یا آواره بیابان ها بوده و همه در خطر بودیم، مریم رجوی به همراه حدود 100 الی 200 نفر که پیشمرگ و حافظ وی بودند از مرز اردن گریخت و یارانش را در میان آن همه خطر رها کرده و به پاریس رفت. آنچه که از خبرها نیز مشخص است در چند سال اخیر سران فرقه سرمایه گذاری زیادی روی کشور اردن و مخصوصا پارلمانترهای آن می کردند و در این راه میلیون ها دلار پول نیز صرف خریدن رای و سمپات کردن یک سری از مقامات و اعضای مجلس آنجا کردند. راستی این همه سرمایه گذاری برای چی بود؟… کشور اردن هم مرز عراق و بهترین راه بدر بردن سران اصلی و مخصوصاً رجوی از کمپ اشرف می باشد. پس از آن سناریوهای خنده دار که: لیبرتی دارای استاندارد رفتارهای انسانی ووو نیست…، اینجا زندان است…، اینجا امکان زندگی نیست، و… حالا نوبت این شد که با این برنامۀ از پیش تعیین شده، رجوی و آن دسته از سران مورد نیاز را با نقشه ای از کشور اردن فراری دهند و مثل همیشه بقیه نیروها را ول کنند. و طبعاً هر بلایی هم که سرشان بیاید برای فرقه مهم نخواهد بود… البته تا کنون با موضعگیری هوشیارانه کشور اردن که اعلام نمود آنها را نمی پذیرد این نقشه برای مدتی به تعویق خواهد افتاد. کمی به عقب نگاه کنیم، آنچه که از تاریخچه و سوابق این فرقه برمی آید و ماهیت اش نیز جز این نیست، تا آنجا که امکان دارد خودش را به در و دیوار می زند و هر بلوایی را به راه خواهد انداخت تا با هر شیوه ای که شده فقط رجوی و یک سری نورچشمی هایش را نجات بدهد… و در این مسیر هر چقدر هم که بتواند از امکان ملاقات آزاد سایر اعضا با سازمان های بین المللی و جهانی جلوگیری نماید، کوتاهی نمی کند و هر چقدر هم کشته شوند مهم نیست و هرگونه مانع و بدبختی نیز بر سر راه انتقال بقیه اعضا ایجاد کند نیز مهم نخواهد بود… چرا که تنها هدف اصلی در این زمان که دیگر امکان ماندن در عراق را ندارند… فقط و فقط بدر بردن رجوی و یکسری نفرات محدود می باشد. البته که برای آنها حتی از دست دادن یک نفر نیز یک قدم به مرگ تشکیلات و ایدئولوژی فرقه نزدیکتر شدن است. و نمی خواهند هیچگاه این امکان را در اختیار اعضا قرار بدهند که بتوانند خودشان برای سرنوشت و آینده شان تصمیم بگیرند و تا جائیکه به اندیشه رجوی بر می گردد آنها افرادی هستند که سال هاست جسم و جان و فکر و آزادی را از آنان گرفته و ایشان مالک تام الاختیار آنان است و این افراد جز اسیرانی بی گناه و در بند، هویت دیگری ندارند. اما نقشه برتر و موضوع حیاتی همانا فعلا بدر بردن رجوی است. با این سنگ اندازی ها و این نقشه های مختلف… هر بار بیشتر روشن می شد که به دنبال چه هدف ها و مقصود هایی هستند. به نظر اینجانب البته که ای کاش می شد رجوی و سران اصلی گناهکار آن که سالیان دراز افراد بیگناه را با ریاکاری فریب داده و به زیر سلطه خود آورده اند به حسابرسی کشاند… ولی اینگونه افراد دیکتاتور چه به حسابرسی کشانده شوند و چه نشوند محکوم تاریخ و آزادی و اندیشه های والای انسانی خواهند بود و دیر یا زود بساط آنها برچیده خواهد شد و دیگر نخواهند توانست اینگونه جوانان بیگناه را به اسارت فکری خود درآورند. آن روز دیر نیست… مریم سنجابی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا