گزارش نشریه لهستانی از حضور مردم اروپای شرقی در تجمعات مجاهدین

تا کنون اسناد و گزارش های گوناگونی مبنی بر حضور غیر ایرانیان در گردهمایی‌های مجاهدین خلق وجود داشته است. علیرغم مراقبت‌هایی که مسئولان مجاهدین خلق در چند گردهمایی اخیرشان انجام داده اند تا تصاویری از حضور غیرایرانیان منتشر نشود، این بار هم حضور آمریکایی‌‌های سیاه پوست در گردهمایی این گروه در نیویورک شکار لنز دوربین […]

تا کنون اسناد و گزارش های گوناگونی مبنی بر حضور غیر ایرانیان در گردهمایی‌های مجاهدین خلق وجود داشته است. علیرغم مراقبت‌هایی که مسئولان مجاهدین خلق در چند گردهمایی اخیرشان انجام داده اند تا تصاویری از حضور غیرایرانیان منتشر نشود، این بار هم حضور آمریکایی‌‌های سیاه پوست در گردهمایی این گروه در نیویورک شکار لنز دوربین عکاسان خبری شد. ارگانیک نبودن شرکت کنندگان مراسم‌های مجاهدین خلق پیش‌تر در گزارش‌های شاهدان دست اول به طور مستند بررسی شده است.

دو سال پیش یک نشریه مستقل لهستانی به نام اکو پرس (OKO PRESS) مقاله‌ای مفصل درباره چگونگی فرایند استخدام جمعیت اجاره‌ای برای شرکت در تظاهرات مجاهدین خلق در پاریس منتشر کرد. این مطلب را دو دانشجوی لهستانی که خود در این سفر فوق ارزان به پاریس شرکت کرده‌اند، نوشته‌اند.

الیاس اسمورزینسکی و ماسیج آگوستین، دو دانشجوی مطالعات ایران و پژوهشگر فرهنگ هستند که در این مطلب تلاش کرده اند مشاهدات و پیگیری‌های خود را به طور شفاف و منصفانه بیان کنند. اگرچه برخی از مطالبی که درباره تاریخچه مجاهدین نوشته‌اند خالی از اشکال نیست اما به طور کلی گزارش آنها سند معتبری برای درک روش‌های جمع آوری شرکت کننده برای تجمعات مجاهدین خلق است.

این مطلب با عنوان “تروریست‌های سابق ایرانی در حال جذب دانشجویان لهستانی و اوکراینی برای کنفرانس خود در پاریس” در دوم سپتامبر 2023 در اوکو پرس منتشر شد.

در مقدمه این گزارش مستند چنین آمده است:
اتوبوس‌های حامل شرکت‌کنندگان در کنفرانس در تاریخ 30 ژوئن از شهرهای بزرگ لهستان حرکت می‌کنند. اوکراینی‌ها اکثریت را تشکیل می‌دهند. تقریباً هیچ‌کدام از آنها چیزی در مورد مقصد خود نمی‌دانند. هیچ‌کس نام سازمان مجاهدین خلق ایران را نشنیده است، اما خود این نام برای آنها مشکوک به نظر می‌رسد.

نویسندگان این گزارش، شاهدان عینی فرایند صحنه آرایی مجاهدین خلق برای نمایش حمایت مردمی در یک گردهمایی در غرب هستند. در ادامه مطلب خواننده متوجه می‌شود که برای هر گردهمایی مجاهدین خلق در شهرهای بزرگ و توریستی جهان افراد با چگونه مجاب می‌شوند که پرچم‌های مجاهدین را برای ساعاتی تکان بدهند. مطلب پیش رو بخش عمده‌ای از این مقاله را شامل می شود:

اوایل ماه ژوئیه است و پاریس گرم و شرجی است. اعتراضی در مقابل کاخ لزاینولید (Les Invalides Palace) در حال انجام است. موسیقی بلند ایرانی در پس‌زمینه پخش می‌شود، اما صدای سخنرانانی که از منبر سخنرانی می‌کنند را خفه نمی‌کند. آنها عمدتاً ایرانی هستند، اما سیاستمدارانی از اتحادیه اروپا و ایالات متحده نیز حضور دارند.

در مقابل سن، جمعیتی از مردم جمع می‌شوند و ایرانیان خارج از کشور با مهمانانی از اروپای شرقی در هم می‌آمیزند. تقریباً همه یک بنر، پرچم یا یک پرتره در دست دارند.پرتره ها اغلب تصویری از یک مرد سبیلو و همسر محجبه‌اش را نشان می‌دهند.

پرچم‌هایی که توسط جمعیت به اهتزاز در آمده‌اند، پرچم سه رنگ ایران هستند، هرچند کمی با پرچم‌های مورد استفاده جمهوری اسلامی متفاوتند. به جای کلمه “الله” در مرکز، پرچم دارای شیر و خورشید است – نماد ایران قبل از انقلاب.
اما بنرهای دیگری نیز قابل مشاهده هستند، کاملاً برخلاف پرچم‌های ایرانی: زرد با یک تفنگ و داس مشخص در مرکز. این پرچم، پرچم مبارزان خلق ایران است، که با نام مجاهدین نیز شناخته می‌شود. سازمانی که سال‌هاست به طور گسترده تروریست تلقی می‌شود. این البته مورد اعتراض آنهاست.

گزارش نشریه لهستانی اوکو پرس از حضور مردم اروپای شرقی در تجمعات مجاهدین

گزارش نشریه لهستانی اوکو پرس از حضور مردم اروپای شرقی در تجمعات مجاهدین

۴۵ یورو تا پاریس

چند ماه قبل، پیامی از یکی از همکارانم از شورای دانشجویی دانشگاه یاگیلونیا دریافت کردم. او گفته بود که “کنفرانسی در مورد حقوق زنان در ایران در پاریس برگزار می‌شود و هزینه آن ۴۵ یورو است. آیا شما می‌روید؟”
در ایمیل دعوت‌نامه آمده است که این رویداد برای فعالان، مدافعان حقوق بشر و هر کسی که “به سرنوشت زنان ایرانی اهمیت می‌دهد” در نظر گرفته شده است. برای کسانی که قانع نشده‌اند، ایمیل دلایل متعددی را برای پیوستن به اعتراضات ایران شرح می‌دهد….
عنوان “کنفرانس صلح پاریس ۲۰۲۳” است. ایمیل مختصر حاوی اطلاعاتی در مورد تاریخ، هزینه، مقصد و برنامه سفری کوتاه است. هیچ اطلاعاتی در مورد برگزارکنندگان یا حتی دستور کار خاص کنفرانس وجود ندارد.

دنبال پول باشید

مورد پیشنهادی برنامه این است: “در رویداد ایران آزاد شرکت کنید”. لینک ثبت نام، شرکت‌کنندگان بالقوه را به فرمی حاوی همان ثبت نام مختصر هدایت می‌کند.
جستجوی عبارت “کنفرانس صلح پاریس ۲۰۲۳، ایران آزاد” نتیجه‌ی مشخصی را به همراه دارد: صفحه فیسبوک “ایران آزاد” در بالای نتایج ظاهر می‌شود و یکی از اولین پست‌ها، مخاطب را به مشارکت در رویداد “گردهمایی حقوق بشر پاریس ۲۰۲۳” تشویق می‌کند.
تلاش برای بررسی جزئیات نهادهای مسئول برگزاری آن، مرا به گردابی بی‌پایان از صفحات و پروفایل‌های فیسبوک به زبان لهستانی می‌اندازد که به نظر می‌رسد از همان صفحه سرچشمه می‌گیرند.
عکس‌هایی از گروه‌های خندان مردم با پرچم‌های ایران، عکس‌هایی از چهره‌های شیک‌پوش که در یک اتاق کنفرانس مجلل در حین تشویق ایستاده جمع شده‌اند، و پست‌های مشترکی در مورد جنایات بیشتر رژیم ایران علیه مردمش.
به عنوان یک دختر نوجوان، به نام آنیا، پیامی برای مجریان یکی از وب‌سایت‌ها فرستادم. من نوشتم که خیلی دوست دارم در کنفرانس شرکت کنم، اما کمی نگران بودم چون نتوانستم هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه چه کسی آن را سازماندهی کرده است پیدا کنم.

بنیاد برلین

پاسخی دریافت نکردم. سرانجام، از طریق آدرس ایمیلی که به یکی از وب‌سایت‌ها لینک شده بود، وب‌سایت بنیاد “حق زندگی” مستقر در برلین را پیدا کردم – ظاهراً آنها مسئول تأمین مالی شرکت ما در کنفرانس هستند.
گزیده‌ای کوتاه از اساسنامه آنها که در وب‌سایت موجود است، اهداف این سازمان را اینگونه تعریف می‌کند: “مبارزه با مجازات اعدام، شکنجه، تبعیض و نژادپرستی و راه انداختن کمپین‌هایی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران”. به نظر نمی‌رسد که این شماره تلفن، حداقل به طور آشکار، با هیچ نهادی مرتبط باشد.

شبکه آزادی ایران

با این حال، ردپا ادامه دارد: آدرس ایمیل دیگری، “actioncenter@iranfreedom.org”، برای تماس با وب‌سایت شبکه آزادی ایران استفاده می‌شود. به نظر می‌رسد این وب‌سایت از تمام وب‌سایت‌هایی که تاکنون بازدید کرده‌ام، به‌روزتر است و منبع عکس‌هایی است که توسط سایت‌های خواهر با نام‌های عمومی مانند “ایران آزاد” و “متحد برای ایران آزاد” به اشتراک گذاشته می‌شود.
چندین تب، عکس‌هایی از کنفرانس‌ها، اعتراضات و جلسات را به همراه شعارهای بلندپروازانه در مورد انقلاب، حقوق بشر و نابرابری جنسیتی نشان می‌دهد.
بخش “درباره ما” فقط آدرس ایمیل دارد. سرنخی از ارتباط بین شبکه آزادی ایران، بنیاد Recht auf Leben و وب‌سایت ایران آزاد را تنها پس از بازدید از رسانه‌های اجتماعی IFN می‌توان یافت.
حساب توییتر آنها اساساً اطلاعات منحصر به فردی در مورد سازمان مرموز مجاهدین خلق ایران و فردی به نام مریم رجوی ارائه می‌دهد. کنجکاوی بر من غلبه می‌کند. از یک فرم کوتاه برای ثبت نام مشارکت خود استفاده می‌کنم.

مجاهدین خلق ایران

سازمان مجاهدین خلق یا مجاهدین خلق ایران، یک سازمان سیاسی و نظامی است که در دهه ۱۹۶۰ تأسیس شد و هدف آن سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران و جایگزینی آن با حکومت خود است.
این سازمان خود را ملی‌گرا، دموکرات، انقلابی و مسلمان معرفی می‌کند. این سازمان در سال ۱۹۶۵ تحت تأثیر ایده‌های علی شریعتی، متفکر ایرانی که مخالف دخالت قدرت‌های غربی در امور داخلی ایران بود، تأسیس شد.
شریعتی بنیانگذار به اصطلاح تشیع انقلابی است که سنت اسلامی را با جنبش‌های مارکسیستی ترکیب می‌کند. مجاهدین سال‌های زیادی علیه رژیم شاه رضا پهلوی جنگیدند. آنها همچنین به دیپلمات‌ها و پرسنل نظامی آمریکایی حاضر در ایران حمله کردند.
بسیاری از اعضای این سازمان سال‌ها را در زندان گذراندند زیرا نماینده دو ایدئولوژی بودند که مسلماً خطرناک‌ترین ایدئولوژی‌ها برای سلطنت بودند. آنها توسط ساواک، پلیس مخفی شاه، ردیابی، شکنجه و کشته شدند. مجاهدین همچنین یکی از نیروهای اصلی بودند که در کنار آیت‌الله خمینی، انقلاب سال ۱۹۷۹ را که بعدها به عنوان انقلاب اسلامی شناخته شد، رهبری کردند.
پس از سرنگونی شاه، رفقای همرزم، راه خود را از هم جدا کردند. حزب آیت الله خمینی قدرت را در جمهوری اسلامی جدید ایران به دست گرفت و با مجاهدین به عنوان مخل امنیت در داخل کشور رفتار شد.

مبارزه با سپاه پاسداران

علیرغم سرکوب، آنها به مبارزه خود علیه دولت ادامه دادند، این بار مبارزه با حکومت اسلامی. از سال ۱۹۸۰ به بعد، نبردهای خیابانی منظمی بین مجاهدین و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درگرفت. در ژوئن ۱۹۸۱، رئیس جمهور ابوالحسن بنی‌صدر، با حمایت مجاهدین خلق، از سمت خود برکنار شد.
مسعود رجوی، رهبر گروه، به پاریس گریخت، اما جنگجویان باقی‌مانده در کشور حملات تروریستی را در خیابان‌ها علیه “دیکتاتوری ملاها” انجام دادند. درگیری‌های داخلی در ژوئیه ۱۹۸۲ به اوج خود رسید، زمانی که به طور متوسط روزانه سه مقام حکومت کشته می‌شدند. طبق گزارش‌ها، مجاهدین در مجموع بیش از ۱۰۰۰۰ نفر را به کام مرگ فرستادند.

همکاری مجاهدین با صدام

در آن زمان بود که جنجالی‌ترین چرخش در حرفه آنها رخ داد. مجاهدین از رژیم صدام حسین حمایت نظامی کردند و به همراه نیروهای عرب به میهن خود حمله کردند، اقدامی که بسیاری از ایرانیان هنوز نمی‌توانند آن را ببخشند.
همچنین در آن زمان بود که اولین تبانی مجاهدین با غرب رخ داد. از ترس گسترش انقلاب اسلامی، هم رژیم صدام حسین و هم مجاهدینی که برای آن می‌جنگیدند، از جمله از سوی ایالات متحده، حمایت دریافت کردند.
اردوگاه‌های اشرف و لیبرتی در مرز عراق و ایران تأسیس شدند، جایی که مجاهدین برای مبارزه با نیروهای ایرانی آموزش می‌دیدند.
اما توافق با بغداد، اگرچه حمایت، امور مالی و سلاح‌های مدرن غرب را تضمین می‌کرد، اما باعث شد بسیاری از حامیان سابق آنها از آنها رویگردان شوند. بنی صدر، رئیس جمهور سابق، که مخالف همکاری با عراق بود، این گروه را محکوم کرد و آنها را تروریست خواند.

فرقه خودکامه

بعدها، حزب دموکرات کردستان نیز از آنها جدا شد. شورای ملی مقاومت ایران، از ائتلاف گسترده‌ای از احزاب مخالف، به فرقه‌ای خودکامه و متعصب به رهبری مسعود رجوی تبدیل شد.
او احتمالاً پس از شروع مداخله آمریکا در سال ۲۰۰۳ در عراق ناپدید شد و احتمالاً اکنون مرده است، اما مجاهدین، همانطور که شایسته یک سازمان شیعه است، معتقدند که او صرفاً در خفا است و وقتی زمانش فرا برسد، برای به دست گرفتن قدرت باز خواهد گشت.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، مجاهدین رسماً خود را از تروریسم دور کردند و قصد خود را برای خلع سلاح اعلام کردند. آنها بر توسعه همکاری با سیاستمداران غربی و جامعه بزرگ ایرانیان مهاجر تمرکز کردند. در نتیجه، آنها ابتدا توسط اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹ و سپس توسط ایالات متحده در سال ۲۰۱۲ از لیست تروریستی حذف شدند.

مریم رجوی در راس امور

البته، فعالیت‌های آنها هنوز از سوی ایران ممنوع است. رهبر فعلی این جنبش، مریم رجوی، همسر (یا بیوه) مسعود رجوی است. او نیز مانند مسعود، از تعصب فرقه‌ای در میان هوادارانش برخوردار است و به همین دلیل لقب “خورشید ملت” را به خود اختصاص داده است.
رجوی رهبری توانمند است که می‌تواند سیاستمداران غربی و جمعیت بزرگ ایرانیان خارج از کشور را ماهرانه فریب بدهد (او حتی خود را رهبر غیررسمی دولت در تبعید می‌داند). دوستان غربی او، مانند مایک پنس جمهوری‌خواه (معاون رئیس جمهور ایالات متحده در دور اول ریاست دونالد ترامپ) و رودی جولیانی (شهردار سابق نیویورک و وکیل شخصی ترامپ)، به راحتی در کنفرانس‌های مختلف با او ملاقات می‌کنند.
اگرچه همین زن در سال ۱۹۹۱ به صدام حسین در آرام کردن قیام کردها کمک کرده و دستور داده بود که “با تانک از روی کردها رد شوید و گلوله‌ها را برای سپاه پاسداران ایران نگه دارید”.

بهشت آلبانی

در سال ۲۰۰۳، آمریکایی‌ها به عراق حمله کردند. رژیم صدام حسین سرنگون شد، مسعود رجوی تحت شرایط مرموزی ناپدید شد و مجاهدین با خلع سلاح موافقت کردند. سربازان آمریکایی با حیرت نظاره‌گر بودند که چگونه اعضای مجاهدین دست از سلاح میکشیدند، تفنگ‌های فرسوده خود را در آغوش می‌گرفتند و می‌بوسیدند.
اردوگاه‌های اشرف و لیبرتی، واقع در نزدیکی بغداد، ده سال دیگر مقر مجاهدین باقی ماندند. گزارشی بر اساس مصاحبه‌های انجام شده در اردوگاه اشرف بیان کرد که سازمان مجاهدین “بسیاری از ویژگی‌های معمول یک فرقه، مانند کنترل استبدادی، مصادره اموال شخصی، کنترل جنسی (مانند طلاق اجباری و تجرد)، انزوای عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، سوءاستفاده جسمی و محدودیت‌های خروج از سازمان” را به نمایش گذاشته است.

اتوبوس‌ها اوکراینی‌ها را هم از لهستان حمل می‌کنند

اتوبوس‌های حامل شرکت‌کنندگان کنفرانس در تاریخ 30 ژوئن از بزرگترین شهرهای لهستان حرکت می‌کنند. در طول سفر طولانی، من شرکت‌کنندگان را بهتر می‌شناسم. آنها عمدتاً اوکراینی هستند.
این رویداد با شدت خاصی در رسانه‌های مهاجر آنها تبلیغ می‌شد. مطالب تبلیغاتی حاکی از آن بود که مبارزه برای یک ایران آزاد، مبارزه آنها نیز هست، زیرا دولت ایران به روسیه سلاح می‌فروخت.
همچنین چندین دانشجوی لهستانی وجود دارند که مانند من از طریق بخش اداری دانشگاه خود از این رویداد مطلع شده‌اند. وقتی از یکی از موسئولان اداری دانشگاهم می‌پرسم که چرا در تبلیغ این رویداد مشارکت داشته‌اند، او به من می‌گوید که یک زن ایرانی به او نامه نوشته و درخواست کمک برای تبلیغ آن را کرده است.
از سایر شرکت‌کنندگان می‌پرسم که در مورد هدف سفر ما چه می‌دانند. آنها تقریباً هیچ چیز نمی‌دانند. اکثر آنها از افرادی که قبلاً در آن شرکت کرده‌اند، چیزی شنیده‌اند. در واقع، موضوع کنفرانس برای هیچ کس اهمیت خاصی نداشت.

فقط پرچم را تکان دهید، بعد آزاد می‌شویم

یکی می‌گوید: “باید چند ساعت به یک تجمع بروید. مدتی پرچم را تکان دهید، همین. بعد آزاد می‌شویم.” یکی دیگر اضافه می‌کند: “یک بار کنار سن ایستاده بودم، اما نمی‌دانم موضوع چه بود چون سخنرانی‌ها به زبان عربی بود.” و عربی را با فارسی که برخی از سخنرانان صحبت می‌کردند، اشتباه می‌گیرد.
یکی دیگر از شرکت‌کنندگان به من گفت که پنج بار در این رویداد شرکت کرده است. حقوق زنان برای او مهم است، اما هدف اصلی او بازدید از پاریس است. او چیز زیادی در مورد ایران نمی‌داند، اما واضح است که هدف اعتراض عادلانه است.
او استدلال می‌کند: “زنان ایرانی نمی‌توانند خانه‌های خود را ترک کنند یا رانندگی کنند”، اگرچه با وجود وضعیت وخیم زنان در ایران، این حرف‌ها نادرست است. او ادامه می‌دهد: “سال گذشته، کسی به دلیل عدم رعایت حجاب صحیح کشته شد. ایران از روسیه حمایت می‌کند.”
هیچ‌کس نام سازمان مجاهدین خلق را نشنیده بود، اما خود نام برای آنها مشکوک به نظر می‌رسید. طبیعتاً بسیاری از شرکت‌کنندگان کنفرانس از بحث در مورد آن خودداری کردند. آنها این حقیقت را پنهان نمی‌کردند که کاملاً به این بحث بی‌علاقه اند؛ فقط می‌خواستند پاریس را ببینند.

رهبر تصادفی گروه لهستانی

تنها بعد از کنفرانس بود که توانستم به کاتارزینا نزدیک شوم، کسی که به نظر می‌رسید هماهنگ‌کننده گروه ما باشد. او هم چیزی نمی‌دانست و تقریباً به طور تصادفی رهبر گروه شد. او توضیح می‌دهد: “من فقط می‌خواستم به پاریس بروم؛ فکر می‌کنم یکی از اولین شرکت‌کنندگانی بودم که ثبت‌نام کردم و علاوه بر این، این دومین کنفرانس من است. رها برای من نامه نوشت و پرسید که آیا می‌خواهم در ازای معافیت از هزینه، رهبر گروه ما باشم.”
رها یکی از برگزارکنندگانی است که در آینده با او ملاقات خواهم کرد، یا حداقل فکر می‌کنم اینطور باشد. از کاتارزینا پرسیدم که آیا از نقش خود راضی است یا خیر. او راضی نبود. در تئوری، قرار بود وظایف او فقط شمارش شرکت‌کنندگان و بررسی رسیدن همه باشد.
در عمل، معلوم شد که همه چیز به خوبی سازماندهی نشده است. او فقط در آخرین لحظه زمان دقیق حرکت را فهمید. در پاریس، قرار بود اتوبوس شرکت‌کنندگان را به محل کنفرانس ببرد و منتظر بماند تا تمام شود. با این حال، هیچ کس پیش‌بینی نمی‌کرد که در مرکز یک کلان‌شهر بزرگ، ممکن است جای پارک رایگان و مناسب برای یک اتوبوس وجود نداشته باشد.
{…}

مقاومت ایران

با این حال، اکثر آنها از حامیان سرسخت سیاست‌های مریم رجوی بودند. از یکی از آنها درباره نقش بدنام این شبه‌نظامیان در جنگ ایران و عراق پرسیدم. او توضیح می‌دهد: “آن زمان‌ها متفاوت بود. امروز، نمی‌توانیم به طور قطعی در مورد آن قضاوت کنیم. ما باید آنچه را که اتفاق افتاده فراموش کنیم و یک جنبش مقاومت قوی و متحد ایرانی علیه حکومت آیت‌الله‌ها ایجاد کنیم.”
با این حال، فراموش کردن گناهان گذشته برای همه خوشایند نیست. به عنوان مثال، مجاهدین نمی‌توانند جنایاتی را که از رژیم پهلوی متحمل شده‌اند فراموش کنند. دقیقاً به همین دلیل است که ایرانیانی که خاطرات خوشی از رژیم سلطنتی دارند، در راهپیمایی آزادی مورد استقبال قرار نمی‌گیرند و هر کسی که سوالات ناراحت‌کننده‌ای بپرسد، در معرض خطر اتهام جاسوسی برای دولت ایران قرار می‌گیرد.

آیا رها وجود دارد؟

من بیشترین اطلاعات در مورد مجاهدین را از رها دریافت کردم، کسی که ادعا می‌کرد برگزارکننده کنفرانس و مسئول دعوت از شرکت‌کنندگان اروپای شرقی است. مشکل این است که من حتی مطمئن نیستم که آیا این شخص وجود دارد یا خیر.
او چندین پروفایل فیسبوک دارد که به نظر می‌رسد با عجله و برای فریب ایجاد شده‌اند. محتوای آنها، مانند چرخ فلک فیسبوکی که قبلاً به آن برخوردم، صرفاً حول انتقاد از آیت‌الله‌ها و کنفرانس‌های سازماندهی شده توسط مجاهدین می‌چرخد. رها نیز به دلیل کمبود وقت از ملاقات با من خودداری کرد.
با این حال، علیرغم تعهدات متعددش، توانست زمان قابل توجهی را به من اختصاص دهد، به پیام‌های من در مورد سازمان مجاهدین پاسخ دهد و مرا در مورد هدف آنها متقاعد کند.
با این حال، او عمدتاً خود را به شعارها محدود می‌کرد: “آنچه مهم است حقوق زنان و نابودی رژیم آیت‌الله‌ها است. ما هیچ ارتباطی با سلطنت‌طلبان (به عنوان دیکتاتورهای سابق) نداریم. ما اپوزیسیون واقعی ایران هستیم.”

لهستانی‌ها و اوکراینی‌ها می‌دانند چه خبر است

از رها پرسیدم که آیا برایشان ارزش دارد که این سفرها را برای ساکنان بی‌خبر لهستان و اوکراین تأمین مالی کنند یا خیر. اشاره کردم که قبلاً چندین مصاحبه انجام داده‌ام و به نظر من، اکثر مردم فقط می‌خواستند پاریس را ببینند.
با این حال، رها دیدگاه ایده‌آل‌تری نسبت به من داشت: “ایران به روسیه سلاح می‌فروشد؛ این دو رژیم برادر و جنایتکار هستند. اوکراینی‌ها این را به خوبی درک می‌کنند و از ما در مبارزه‌مان حمایت می‌کنند. لهستانی‌ها، با توجه به سابقه غنی‌شان در مبارزه با روسیه، باید این را نیز درک کنند. ما همچنین می‌دانیم که مهمانان ما عاشق سفر هستند، بنابراین می‌خواهیم آنها را نیز قادر به بازدید از پاریس کنیم.”
در پاسخ به سوالی درباره همکاری بین مجاهدین و صدام حسین، او پاسخ داد: “این تبلیغات ایران است؛ مجاهدین می‌خواستند ایران را از دیکتاتوری آزاد کنند. جنگ غیرضروری بود؛ آنها باید به سرعت قدرت را در تهران به دست می‌گرفتند و با عراق صلح اعلام می‌کردند.”
{..}