کابوس تنهائی مجاهدین بعد از استراتژی جرقه و جنگ

چندی قبل گزارشی را از آقای توماس اربرینگ گزارشگر معتبر روزنامه هاند لس بلاد مورخ دوشنبه 27 فوریه 2012
با عنوان " والنتاین در تهران " خواندم. گزارشگر مزبور از نادر گزارشگرانی است که حدود ده سالیست که ساکن تهران بوده و بعنوان گزارشگر ویژه در کشورهای خاورمیانه و روزنامه انگلیسی تایمز، تمامی ریسک های خبرنگاری را در این کشورها پذیرفته و برای بسیاری از مراکز خبری دارای اعتبار ویژه ای می باشد.
توماس اربرینگ گزارشی هم در مورد اخاذی مجاهدین در کوچه و خیابان با استفاده از نام " کمک به کودکان بی سرپرست و افراد بی خانمان در ایران تهیه کرده بود که طبق معمول مورد بی مهری آقای رجوی و خاندانشان قرار گرفته و به او در رسانه هایشان توهین نموده بودند.
و اما در گزارش توماس اربرینگ نکات بسیار مهمی به چشم می خورد که می تواند ذهن متوهم کسانی را که از منابع اطلاعاتی مجاهدین برای کسب اطلاعات استفاده می نمایند از توهم بیرون بیاورد. گزارش فوق نیاز وافر مردم را به ارامش و وضعیت بهتر اقتصادی و تنفر از جنگ و خشونت به خوبی نشان می داد. در گزارش فوق که با عکس تصاویری از دختران و پسران جوان تزئین شده بود یاد آوری شده که هیچکس منتظر شنیدن انفجار و بمباران و ورود سربازان خارجی نیست و همه از فشار مالی و تورم که یکسر آن به تحریم کردن ایران مربوط می باشد می نالند ولی ترجیح می دهند که مسائل و مشکلات خویش را بدون دخالت خارجی حل و فصل نمایند.
مجاهدین که تمامی سرمایه گذاری خویش را بر روی تطمیع و تجهیز طراحان حمله به ایران مانند جان بولتن که صاحب امتیاز تسلیحات آمریکا و دیگر نظریه پردازان موافق حمله نظامی نموده اند نمی توانند فعالیت های صلح آمیزی را که با گفتگو و تبادل نظر و مذاکره همراه باشند، بپذیرند. زیرا تمامی این شیوه ها در باور مجاهدین خیانت، سازش، مماشات نامیده شده و کسانیکه وارد این محدوده گردند دشمن محسوب می شوند و نابودی حق مسلم آنان است.
این شیوه نگرش بر پایه دیدگاه سیاه و سفید کار آنان را به جائی رسانده که آنان حتی تحمل شنیدن و یا گوش کردن به گزارشگرانی را که از هوای آفتابی ایران نامی ببرند نداشته و بلافاصله رنجیده می شوند و گزارشگر را جاده صاف کن جمهوری اسلامی می نامند.
همچنین این شیوه نگرش آنان را تا بدانجا رسانده است که هر کس را که با جمهوری اسلامی سرجنگ داشته باشد دوست و همراه خویش می نامد و در این مسیر افراد مزبور از مصونیت کامل برخوردار بوده و صاحب القاب و نشان های افتخار می گردند. با همین دیدگاه است که در صحنه بین المللی آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و هر انکس که تیری به سمت ایران شلیک کند محرم راز آنان می شود. شاید شعار معروف " دشمن دشمن من دوست من است " در این مورد بخصوص برای مجاهدین بسیار زیبنده باشد.
کابوس تنهائی مجاهدین پس از انحلال اشرف و درماندگی آنان از حل نیازهای اولیه " لیبرتی نشینان" آنان را بشدت سردر گم نموده و به هذیان گوئی واداشته است. آنان به عنوان منزوی ترین گروه در چند ساله اخیر هیچگونه جایگاه و اعتباری در داخل و خارج کشور در میان پوزیسیون و اپوزیسیون نداشته اند، و همکنون در موقعیت بسیار خطرناک روانی قرار گرفته اند و توازون خویش را حتی با کادرهای بالای خویش از دست داده اند.
شکست استراتژی جرقه و جنگ و خروج چهارمین گروه از اشرف به لیبرتی و ریزش نیرو و عدم پذیرش آنان در کشورهای پناهنده پذیر به دلیل عضویت در فرقه ای خشونت طلب و نپذیرفتن اشتباهات انجام شده توسط رهبران فرقه، به کابوس انزوای آنان شدت بخشیده است. چیزی که حداقل برای نیروهای جداشده که مایلند در کشورهای پناهنده پذیر به زندگی معمول خویش بپردازند و خسارات روحی و خانوادگی خویش را جبران کنند، بسیار دردناک به نظر می رسد.
آقای توماس اربرینگ در گزارش مفصلی که در برنامه تلویزیونی روز دوم آوریل در تلویزیون هلند داشت در مورد بازی های سیاسی ومسئله برنامه اتمی ایران تو ضیحات مفصلی داد. و یادآور شد که آمریکا و غرب هیچگاه نخواسته اند که ایران و شرایط و وضعیت مردم را آنطور که بواقع وجود دارد، درک کنند و بپذیرند که تحریم و بایکوت ایران هیچگونه تاثیری برای مرعوب کردن جمهوری اسلامی نداشته و تنها طبقه محروم بیش از پیش تحت فشار قرار خواهند گرفت. او در این گزارش یاد اوری نموده که آمریکا برای حمله نظامیش به عراق از بهانه دسترسی عراق به سلاح های شیمیائی استفاده نمود چیزی که تاکنون به اثبات نرسیده است. حمله نظامی به ایران نیز با بهانه دسترسی ایران به انرژی اتمی و استفاده آن برای حمله به اسرائیل یک بازی سیاسی بیشتر نخواهد بود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا