رییس جمهور انتصابی و مادام العمر

مسعود رجوی در 26 مهر 1368 مریم قجر عضدانلو (رجوی) را به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق معرفی کرد، و این در حالی بود که خود او تا آن زمان این عنوان را یدک می کشید. با این معرفی در حقیقت مسعود رجوی جایگاه ویژه ای برای خود قائل شد. پایه این اقدام در واقع در سال 1364 در پاریس با طلاق مریم از مهدی ابریشمچی و ازدواج او با مسعود رجوی گذاشته شده بود و با این طلاق و ازدواج، مجاهدین خلق از نظر اجتماعی شدیداً افت کرده و روند تبدیل شدن به یک فرقه مخرب کنترل ذهن را آغاز نمودند.

در 6 شهریور سال 1372 در اجلاس شورای ملی مقاومت در عراق که مسعود رجوی مسئول آن بود، مریم رجوی به سمت رییس جمهور آینده ایران انتخاب و در 30 مهر همان سال توسط مسعود رجوی اعلام بیرونی گردید. این تأخیر 24 روزه در اعلام بیرونی ریاست جمهوری مریم برای این بود که در این فاصله او بتواند عراق را ترک کرده و به فرانسه برود، زیرا اگر قبل از ورود او به فرانسه، عنوان ریاست جمهوری اش اعلام می شد این احتمال وجود داشت که دولت فرانسه ویزای ورود به مریم ندهد، مسعود رجوی از مدت ها قبل این برنامه را تدارک دیده بود.

پروژه ریاست جمهوری مریم رجوی و اعزام او به پاریس به منظور جلب نظر غرب برای بیرون آوردن از بن بستی طراحی و اجرا گردید که فرقه رجوی بعد از آتش بس در جنگ ایران و عراق گرفتار آن شده بود. رجوی تصور می کرد که ویترین غربی پسندش خواهد توانست نظر آمریکا و اروپا را جلب کند و موجب حمایت آنان از وی شود. سه سال حضور مریم در اروپا صرفاً به چند مسافرت بی اهمیت و چند دیدار سطح پایین خلاصه شد و او دست از پا درازتر به عراق بازگشت و البته مورد مؤاخذه مسعود قرار گرفت.

سمت”رییس جمهور برگزیده مقاومت” برای مریم رجوی بی محتوا و تحمیلی بود، زیرا که او بدون رعایت انتخابات آزاد چند گزینه ای و صرفاً از جانب شوهرش دارای این عنوان گردید و حتی برخی اعضای شورای ملی مقاومت هم با این امر مخالف بودند. انتخاب مریم رجوی خارج از عرف و قوانین شناخته شده بین المللی و دموکراسی های تعریف شده در اکثر کشورهای جهان بود. مدت زمان مشخصی برای ریاست جمهوری وی تعیین نشده بود و منتخبِ مردم ایران نبود. یک فرقه حداکثر 4000 نفری که غالب آنان به زور و اجبار در اسارت فرقه به سر می برند صحبت از رییس جمهور منتخبی می کنند که حتی بخشی از جمعیت ۸۰ میلیون نفری ایران، یا لااقل ایرانیان خارج از کشور، در گزینش آن شرکت نداشته اند و حتی با تمام وجود از فرقه رجوی و رییس جمهور معرفی شده اش بیزار می باشند. عملکرد فرقه تروریستی مجاهدین خلق در این مورد، فقط در چهارچوب حکومت‌های دیکتاتوری و گروه های فرقه ای که همه رهبران آن ها خود انتصابی، مادام العمر، و تام الاختیار هستند می گنجد.

فرقه رجوی کوشیده است تا هر سال با بزرگداشت 30 مهر و برگزاری جشن ها و راه اندازی مسابقات ورزشی و… نیروها را تا مدتی مشغول و روحیه آن ها را بالا ببرد و این رویداد را در نظر آنان مهم جلوه دهد. البته؛ امسال این برنامه ها در سکوت و خاموشی برگزار شد چرا که خود مریم رجوی بهتر از هر کس دیگری می داند که 24 سال ریاست جمهوری بی محتوا؛ در شرایطی که فرقه تروریستی رجوی در غیاب رهبرش در بن بست مطلق قرار دارد و در باتلاق آلبانی دست و پا می زند؛ جای هیچگونه جشن و بزرگداشتی ندارد.

بهرحال داستان ریاست جمهوری مریم رجوی که البته انتصابی و مادام العمر است به خوبی ماهیت توتالیتر فرقه رجوی را آشکار می سازد و کاملا روشن است که چه نوع سیستم حکومتی برای آینده ایران در نظر داشته اند. خواست خدا بود که رجوی زودتر دست خود را رو کرد و نشان داد که به چیزی که اعتقاد ندارد آزادی و دموکراسی است.

محمدی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا