جایگاه زنان در سازمان ضدانسانی مجاهدین

زن، سمبل عشق، مظهر عاطفه و نمونه والای درک و شعور و آگاهی و محور پاکیزه ترین واحد اجتماعی، یعنی خانواده است که در تمام دنیا از ارزش بالایی برخوردار بوده و در تمامی مذاهب و ادیان برای او احترام خاصی قائل هستند بجز فرقه رجوی که این واحد یعنی خانواده را در دستگاه پوسیده و قرون وسطائی خود، عملا منحل اعلام کرده و نقش زن را تنها وسیله ای برای رسیدن به هدف قرار داده است.

زنان در فرقه رجوی

در جامعه اسلامی نقش زن بسیار والا میباشد تا جائیکه پیامبرمان دست دختر خود را بوسید و برای او احترام خاصی قائل بود و با این طرز برخورد به ما مسلمانان نشان داد که زن از جایگاه ویژه ای در پیشگاه خداوند برخوردار میباشد که حائز اهمیت بوده و میبایست با دیده احترام به آن نگریست ولی متاسفانه در جوامع غربی و بخصوص در کشورهایی که ادعای آزادی و ارزش انسانی را مینمایند، زن تنها وسیله ای برای پیشبرد اهداف آنها و بخصوص در زمینه اقتصاد میباشد که از آن تنها برای شناساندن کالای خود مورد استفاده قرار میدهند که همین برخورد در فرقه رجوی اما طور دیگری بوده و از زن به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده نموده و حتی به خود حق میدهند که در مقام دفاع ظاهری از تقدس و آزادی زن برای او کمربند عفت بسازند که این نشانه حقارت زن در این فرقه ضدخانواده میباشد.
و اما سرکرده سازمان ضدانسانی مجاهدین که بیشتر بواسطه تظاهر به آزادی و سوءاستفاده از موقعیتها و مناسبتها، اقدام به برگزاری تجمعاتی با حضور برخی عناصر فرتوت و کنار گذاشته مینماید، در چند روز گذشته نیز بخاطر روز زن چنین نشستی را برگزار نمود که در آنجا از بعضی زنهای مزدور برای سخنرانی خود استفاده نمود که تماما اراجیف این افریطه را بیان نمودند و این در حالی است که آنها از وضعیت زنان فرقه رجوی هیچ گونه اطلاعاتی ندارند و نمیدانند که زنهای سازمان ضدبشری مجاهدین از آرزوی یک زن که داشتن خانواده و فرزند میباشد محروم بوده و حتی بنا به شاهدینی که از فرقه رجوی توانستند خودشان را نجات دهند، رحم آنها نیز از بدنشان بیرون کشیده شده تا در آینده بفکر تشکیل خانواده و آوردن فرزند نباشند.
زنهای مزدوری که تنها نوشته ها و دیکته های سرکرده فرقه رجوی را بلغور مینمایند آیا از خودکشی هایی که در بین زنان فرقه رجوی حادث شده بود! مانند آلان محمدی که سن وسالی نداشت و در برابر آزادی محدود و درخواست خروجش که با مخالفت روبرو شده بود دست به اینکار زد و با یک تیر خودش را خلاص نمود و یا شکنجه هایی که در دهه هفتاد در بین زنانی که از لایه های بالایی بودند اتفاق افتاد و در برخی موارد مانند مریم بانو ترابی منجر به از دست دادن ذهن و روانش شد اطلاعی دارند که اینگونه در مورد زنان فرقه رجوی سخن میگویند و یا اینکه تنها برای گرفتن چندهزار دلاری که برای حضورشان دریافت نموده اند صحبت میکنند؟
آیا این زنهای پیر و فرتوت که در دنیای آزاد زندگی میکنند، برای لحظه ای در فرقه رجوی و در گرمای طاقت فرسای عراق بسر برده اند که بدانند رقص رهایی چیست و برای چه منظوری به این نام معروف شده است؟
آیا کسانیکه داعیه حقوق بشری داشته و ادعا مینمایند که حقوق زنان را پاس میدارند، تاکنون به کم لطفی و یا بی مهری هایی که در فرقه رجوی بر روی زنان ان انجام شده تامل کرده اند و اصلا خواسته اند تا با زنانی که از این گروه ضدانسانی نجات یافته اند مصاحبه ای انجام دهند تا افشاگریهای آنها در مورد زنان فرقه رجوی را از نزدیک بشنوند؟
قطعا تاکنون هیچ کس از جنایتها و خیانتهایی که سرکرده شیطانی فرقه رجوی در حق زنان خود انجام داده بود اطلاعی نداشت اگر توسط زنانی همچون مریم سنجابی و بتول سلطانی بر ملا نشده بود! ولی متاسفانه هیچ خریداری نداشت و تنها دلیل آن نیز بازیهای سیاسی و پنهانی امپریالیسم با مسئله فرقه ضدبشری رجویسم میباشد.
به امید روزی که زنان فرقه رجوی بتوانند آزادی از دست رفته خودشان را بدست آورده و برای تشکیل خانواده و استفاده از آزادی خودشان براحتی گام بردارند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا