رفتار ضدبشری رییس جمهور آلبانی را محکوم می کنیم – قسمت پایانی

آقای محمد فرحی در ادامه صحبت های محمد رضا گلی عنوان داشت خبرهایی که اکنون به دستمان رسیده وضعیت مناسبات سازمان بسیار خرابتر از آن است. تعداد زیادی از فرقه رجوی جدا شدند و به کشورهای دیگر برای زندگی رفتند به همین خاطر بود که مریم رجوی مجبور شد برای جلوگیری از ریزش بیشتر اعضای خود را همانند اشرف در عراق به محلی دورتر از پایتخت برده تا بتواند با حفاظت بیشتر و سخت گیری و انجام نشست های مختلف و مغزشویی نفراتش را مقید کند که در مناسبات سازمان باقی بمانند اما با توجه به تمام کارهای ضد انقلابی که مریم رجوی در اشرف سه انجام داده ولی باز شاهد ریزش و فرار نیرو هستیم.

 class=

آویزان شدن به تحلیل های مسخره بولتون جنایت کار و ملاقات با رئیس جمهور آلبانی نشان از تهی بودن ایدئولوژی سازمان دارد تا وقتی در عراق بود تمام استراتژی خود را روی حرکات صدام سوار نموده بود و همیشه به دنبال راه اندازی جنگ دوباره ای بین عراق و ایران بود ولی در آنجا شکست خورده و بعد از اخراج از عراق اکنون سعی می کند با آویزان شدن به لابی های غربی استراتژی مزدوری خود را پیش ببرد. اکنون وقتی یکی از لابی های خود فروخته خود یعنی بولتون را از دست داده مریم رجوی باید به فکر چاره ای برای نگهداشتن نیروهایش می بود که در نهایت رئیس جمهور آلبانی را با دادن پول هنگفت به اشرف سه آورد تا در مقابل نیروهای سازمان خودی نشان دهد. اما در پس تمام این مسائل چیزی که نمود دارد روند فروپاشی فرقه رجوی است هر کاری هم که مریم رجوی انجام دهد قادر به جلوگیری از آن نخواهد بود.
مسئول انجمن بعد از صحبت های دوستان جدا شده عنوان داشت که همه حرفهای شما در مورد مناسبات فرقه ای رجوی و اخراج بولتون و ملاقات با ایلیر متا درست است ولی چیزی که می توان به آن اشاره نمود نحوه برخورد مریم رجوی با اخراج بولتون بود در درون سازمان وقتی بولتون اخراج شد برای اینکه آنرا کم اهمیت جلوه بدهند عنوان داشتند که از ابتدا ما کاری به وی نداشتیم ، مگر قرار بود که وی حکومت ایران را سرنگون کند ؟ تنها نیرویی که می تواند دست به سرنگونی بزند سازمان است. ما از همان ابتدا وقتی بولتون از سازمان حمایت کرد استراتژی خود را روی تحلیل های وی سوار نکرده بودیم و اراجیفی از این مدل.
ولی متاسفانه اعضای سازمان از بس در منجلاب مغز شویی مریم رجوی قرار دارند لحظه ای به خود اجازه نمی دهند قدری در مورد صحبت های مریم رجوی فکر کنند و اینکه در طی سالیان گذشته تنها چیزی که به آنان گفته شده دروغ بوده است.
چطور وقتی بولتون در برنامه های سازمان حضور می یافت مریم رجوی در ابرها پرواز می کرد و پز سرنگونی و اینکه لابی بسیار قوی در آمریکا دارد سر از پا نمی شناخت ولی وقتی بولتون با سر به زمین کوبیده شد دیگر نامی از وی نمی برد و از ولی نعمت خود تشکر نمی کند و در مناسبات نیز زیر آب وی را زده و عنوان می کند که مگر استراتژی ما روی حرفهای بولتون بوده است ؟
این نحوه برخورد مریم رجوی در مورد حکومت عراق هم شاهد بودیم تا وقتی صدام حسین معدوم در قدرت بود رجوی از وی تعریف می کرد وقتی حکومتش سرنگون شد رجوی جنایت کار ولی نعمت خود را خیانت کار و دیکتاتور نامید و همه کمک هایی که او به سازمان کرده بود را فراموش نمود. مریم رجوی فردی است که هر روز خودش را به رنگی در می آورد تا بتواند لابی های غربی را فریب داده تا کارش را پیش ببرد.
اما چیزی که بسیار مشهود است وضعیت در گل مانده مریم رجوی در این موقعیت است او اکنون همه اهرمهای خود را یکی پس از دیگری از دست می دهد و اکنون خودش مانده و اشرف سه در کشور آلبانی که انشاالله آنرا هم از دست خواهد داد.
بعد از جمع بندی در مورد وضعیت و موقعیت فعلی سازمان و شکست های پی در پی مریم رجوی دوستان جدا شده عمل کثیف و زشت رئیس جمهور آلبانی ایلیر متا را محکوم نمودند و به او یادآوری کردند که نحسی مریم رجوی او را در عالم سیاست کله پا خواهد کرد و دلش را زیاد به برنامه های مسخره مریم رجوی و پولهای باد آورده اش خوش نکند.
در انتهای نشست به پیشنهاد دوستان جدا شده برای صرف نهار به دل طبیعت زدیم و در باغ یکی از دوستان بساط نهار را پهن کردیم. دوستان هم به یاد خاطرات گذشته در فرقه رجوی شروع به محفل زدن کردند و جای بچه های استان مازندران و بقیه بچه ها را خالی کردند و آرزو نمودند که روزی بقیه بچه ها هم از مناسبات جهنمی رجوی رهایی یافته و مانند آنان زندگی جدیدی را آغاز نمایند. این دور همی چند ساعت طول کشید و بعد از صرف نهار با چهره ای خندان و گرفتن عکس یادگاری و آرزوی فروپاشی برای تشکیلات رجوی و به امید دیدار مجدد از همدیگر جدا شدیم. اما چیزی که سالیان در این دورهمی های جدا شدگان استان وجود دارد رفاقت و دوستی و راحت بودن با همدیگر است که سالیان رجوی مانع این کار شده بود و حتی اجازه نمی داد نفرات همشهری هم با زبان محلی خود صحبت کنند و از این کار ترس داشت حال فرقه ای که این گونه با اعضای خود برخورد می کند آیا می تواند مدعی آزادی خواهی شود ؟
اما از هر چه که بگذریم این دوستی و رفاقت بین نفرات جدا شده استان مازندران مانند پتکی بر سر مریم رجوی است او از روابط دوستی بین نفرات جدا شده ترس دارد چون می خواهد که همیشه در واماندگی و وحشت زندگی کنند.
باید به مریم رجوی و دار و دسته بدون مغز او گفت که ملاقات ایلیر متا با مریم رجوی از دیدگاه ما جدا شدگان هیچ مسئله ای از فرقه و تشکیلاتش حل نخواهد کرد بهتر است وی دلش را به این برنامه های مسخره و سرکاری خوش نکند.
پایان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا