موش کور ( رخنه ) اسرائیل در پنتاگون

موش کور ( رخنه ) اسرائیل در پنتاگون



روزنامه نگار: اریک مارگولیس
نکاتی درباره آژانس اطلاعات نظامی ایتالیا<( SISMI<)

SISMI مدتها به خاطر راست های افراطی و حتی تمایلات نئوفاشیستی بد نام بوده است. بنا بر اظهارات بازرسان قضایی ایتالیایی SISMI عمیقاً در توطئه های بسیاری علیه دولت دمکراتیک ایتالیا دست داشته است. برای نمونه بمب گذاری تروریستی ایستگاه قطار بولونیا در 1980 که 85 کشته و 200 مجروح بر جای گذاشت. مسئولان ارشد SISMI با کلاه بردار قدیس روبرتور کالوی و نتوفاشیست پی دو ماسونیک لاج و گروه های راست افراطی دیگری که هدفشان بی ثبات کردن ایتالیا بود و عامل نو محافظه کار واشنگتن مایکل لرین و خیانتکاران ضد ایرانی همدست شدند. SISMI دستش با سرویس های جاسوسی امریکا، انگلیس و اسرائیل در یک کاسه است. گفته می شود که در دهه های 60 و 70 ، SISMI عملیات های زیادی، از جمله شنودگذاشتن در واتیکان، کاخ ریاست جمهوری ایتالیا و سفارت های خارجی انجام داده است. سرویس جاسوسی مدنی ایتالیا، SISDE ، که با چپ گراها متحد است، سالها رقیب سختی برای SISMI بوده است. پس از آنکه CIA پرونده نیجریه را رد کرد، دیگ چنی و رئیس کارکنانش لوییز لیبی، مشتاقانه آن را قاپیدند، همان کسانی که مصرانه بدنبال هر دلیلی، هر قدر متظاهرانه ، می گشتند تا به عراق حمله کنند. چنی اطلاعات ساختگی را به بوش داد و او نیز از آنها در سخنرانی برای ملت امریکا – ژانویه 2003- علیرغم هشدارهای CIA، بهره برداری کرد.
بنابراین فرانکلین، لرین و رود، که هر سه عاملان لیکود گرا هستند، تنها تصادفاً با SISMI ( اولین فاشیست پر و بال دهنده به داستان دروغین اورانیوم نیجریه و اقامه گر توطئه ایران – عراق علیه بقیه دنیا) دیدار کردند و به تاجر ایرانی مقیم اروپا، قربانی فر، رشوه دادند. منطقی ترین نتیجه گیری که می شود ارائه داد این است که آنها درباره لشکرکشی بعدی شان، پس از عراق که از قبل حیله اش را در چنته داشتند و همانا گرفتن ایران است، دسیسه چینی کرده اند. اما اکنون اورشلیم پست فاش می کند که دست کم یکی از این دیدارها مشخصاً درباره تلاشی جهت تیره کردن روابط ایران و امریکاست.
هدف از دیدار با قربانی فر این بود که معامله مشروطی که کاخ سفید ، با حکومت ایران درباره مذاکره کرده بود را تحلیل ببرند.
طی این مذاکره، ایران در نظر داشت که پنج عامل القاعده را در عوض قطع حمایت امریکا از مجاهدین خلق، گروه مخالف ایرانی مستقر در عراق که توسط دولت امریکا عنوان تروریست گرفته است، به امریکا تحویل دهد.
نومحافظه کاران نوعی روابط مبهم با مجاهدین خلق برقرار کرده اند. احتمالاً رهبران این گروه مخفیانه قول داده اند که اگر در براندازی آیت ا… ها در ایران موفق شوند، اسرائیل را به رسمیت بشناسند. هنگامیکه اخیراً امریکا ،MEK را به عنوان سازمان تروریستی در لیست قرار داد، فریادهای خشمگینانه از سوی دانشگاهیان متحد با مؤسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک ( شاخه ای از AIPAC) ، مانند پاتریک کلاوسون ، دانیل پاینیر به گوش رسید. MEK به هر نحو که بنگرید یک سازمان تروریستی است چرا که افراد بی گناه را در جریان کشمکش با رژیم ایران به کشتن داده است. ( MEK یک ترکیب فرقه گرایی از اسلام و مارکسیسم است). این سازمان با صدام متحد بوده است و صدام به آنها پایگاه هایی در عراق داد تا به ایران حمله کنند. هنگامیکه امریکا صدام را سرنگون ساخت، این سئوال پیش آمد که با MEK چه کنند. حزب پرولیکود در پنتاگون مایل بود که باب روابط با MEK را بگشاید و از آن علیه تهران استفاده کند.
سپس اعلام شد که ایرانی ها مایلند که 5 عامل القاعده را که دستگیر کرده بودند در عوض اعضای MEK تحویل دهند. فرانکلین، رود و لیدن با قربانی فر و SISMI توطئه ای چیدند تا این معامله را متوقف کنند. ممکن بود این معامله به بهتر شدن روابط ایران و امریکا بیانجامد که البته آنها می خواستند مانع آن شوند و این روابط به ضرر تحت الحمایه ها شان یعنی مجاهدین تمام شد.
از آنجائیکه عاملان رده بالای القاعده مانند سیف العادل و احتمالاً سعد بن لادن ممکن است از عملیات های آینده و یا مسائل پیرامون بن لادن آگاه باشند، بنابراین متوقف کردن این داد و ستد به طور برجسته ای امریکا را به مخاطره می اندازد.
FBI شواهدی دارد که نشان می دهد فرانکلین پیش نویس دستور العمل ریاست جمهوری درباره ایران را به AIPAC ارائه داده است و سپس AIPAC آنرا به اسرائیل تحویل داده است. FBI این اعمال را تحت عنوان جاسوسی یا چیزی شبیه به آن انجام داده است. اما این مثل این است که آل کاپون را به دلیل تخلف مالیاتی دستگیر کنیم. فرانکلین این دستور العمل را جهت تغذیه اطلاعاتی به AIPAC نداد. او به احتمال زیاد به دنبال بازخوردی از عناصر این دستور العمل بوده است. در این حال می پرسید: آیا شما این دستور العمل را می پسندید؟ آیا لازم است تغییراتی در آن داده شود؟ و احتمالاً او AIPAC را آماده کرده بود تا در اوایل سال 2005 جریان جلب نظر نمایندگان را برنامه ریزی کند. در این هنگام کنگره نیز مجبور خواهد بود که خود را جهت حمله نظامی متقاعد کند و یا دست کم خود را ملزم به انجام عملیات های ویژه مخفی علیه ایران بداند. احتمالاً AIPAC دستور العمل را به همین دلیل به اسرائیل فرستاد نه جهت آگاهی دادن بلکه برای جستجوی ورودی. این AIPAC و اسرائیل هستند که امریکا را جهت نوشتن سیاست در برابر ایران همراهی میکنند، درست مانند همان نقش کلیدی که در برانگیختن جنگ عراق داشتند.
اگر هم عراق و هم ایران در آتش جنگ بسوزند، حزب لیکود می تواند هر چه مایل است در خاورمیانه انجام دهد بدون آنکه از حرکات تلافی جویانه هراسی داشته باشد. این به این معناست که فلسطینی ها را از کرانه غربی به اردن بفرستند و شاید فقط غزه را به مصر بازگردانند تا قاهره را ساکت نگه دارند. می توان کاملاً انتظار داشت که با افزودن جنوب لبنان به رودخانه لیتانی، که اسرائیل مدتهاست به آبهایش چشم طمع دوخته است، هیچ عواقبی هم پیش نیاید و احتمالاً آنها فکر می کنند که حزب ا… لبنان دیگر نمی تواند روی حمایت ایران حساب کند. به علاوه اقتصاد بسته ایران و عراق متوقف می شود و به شرکت های امریکایی، ایتالیایی و انگلیسی اجازه می دهد که پس از جنگ های عراق و ایران، سودهای کلانی عاید خود کنند. ( چنانچه آنها می اندیشند)
حرکات فرانکلین کرانه های توطئه ای از جناح راست را آشکار می کند و توطئه ای برای جنگ افروزی و تهاجم، تخریب افراطی برای منافع حزب لیکود، تجارت سیلویو برلوسکونی در خاورمیانه و راست های نومحافظه کار در امریکا. اینجا حرفی از جاسوسی نیست، صحبت از دسیسه چینی برای فراخواندن حکومت امریکا به سود قدرت یا قدرتهایی خارجی است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا