“عقل های مصادره شده””

عقل های مصادره شده

آقای مسعود رجوی برای رهائی یافتن از معضلات درون تشکیلاتی و شناور شدن در مسیر ِ قدرت و بندبازی در معادلات بین المللی و دهها خواسته ریزودرشت دیگر لازم دید که ابتدا بستری را فراهم نماید تا برای توجیه هر خبطی لازم به صرف انرژی نباشد و براحتی بتواند در آن بستر ایجاد شده به تمامی اصول مجاهدین پشت ِ پا بزند ، از این رو کودتائی را طراحی و آن را تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک تئوریزه و در تمامی سطوح سازمان و با روشهای روانشناسانه اعمال نمود ، اولین و اساسی ترین و کارآمدترین مرحله این انقلاب ؛ در مصادره کردن عقل نیروها بود ، چون عقل تولید فکر می کند و فکر سئوا ل می سازد و چون جوابی برای سئوالات وجود ندارد لاجرم باید این عـقـل به نفع رهبری سازمان مصادره می شد تا مقاومتی در برابر اتفاقاتی که قرار بود بیفتد صورت نگیرد ، تئوری قرون وسطائی رهبری فکر است و نیروها دست و پا زائیده همین کودتای ایدئولوژیک است.
در این میان آرشیو سازمان که بمثابه هویت و تاریخ مجاهدین بود ؛ براهداف انقلاب ایدئولوژیک سایه می انداخت ؛ از همین رو شخص آقای رجوی با توجیهات امنیتی و بهانه اینکه شاید این اسناد مورد استفاده اضداد مقاومت قرار گیرد ؛ دستور به انهدام آنها داد ؛ اما این سنگینی از ناحیه نیروهای سابقه دار سازمان نیز بر راس و بدنه فشار می آورد که انهدام آنها بصورت یکجا نه امکانپذیر بود و نه قدرت هضم آن وجود داشت ، لذا آقای رجوی سازماندهی را به شکلی تغییر داد تا عناصر سابقه دار در چارت سازمانی به نفع هواداران کم سابقه تخفیف داده شوند و به بهانه عبور از انقلاب ایدئولوژیک و خالص شدن و تبدیل شدن به یک مجاهد واقعی ، این خلع رده در راس اعمال گردید ؛ البته سر سخت ها و آنهائی که اجازه نداده بودند تا عقلشان مصارده گردد ، در برابر این اراجیف مقاومت کرده که یا اعدام شدند و یا به حبس و شکنجه رفتند و یا نهایتا توانستند با کمک صلیب ؛ بیرون بزنند.
این مقدمه را گفتم تا کنکاشی در خصوص مواضع ماکیاولیستی فرقه رجوی ها در رابطه با شعارهای اخیرشان در باره انقلاب 57 داشته باشم ؛ مدتی است برای تظاهرات پاریس و لابد جمع آوری نیرو به شعارهای دوران انقلاب آویزان شده اند و چنین وانمود می کنند که انقلاب ِ بهمن به یـُـمن مجاهدتهای آقای رجوی به پیروزی رسیده و در فردای پیروزی این انقلاب توسط آخوندهای حاکم مصادره شده است!
حضراتی که ادعای ربوده شدن انقلاب را دارند و آنرا به سردمداران رژیم حاکم بر میهنمان نسبت می دهند ، ظاهرا دچار نسیان شده اند که در مقطع پس از انقلاب ؛ دائما آزادی فرزندان خلق را مدیون همین جماعتی می دانستند که در حال حاضر آنها را فاشیست می خوانند ، دقت و تاملی بر اعلامیه های مجاهدین در سال 58 بفرمائید :
آزاد شدن فرزندان مجاهد شما از زندان های رژيم جبار و ستمگر ايران يکی از کوچکترين اين پيروزيهاست بنابراين ما آزادی خود را مديون مجاهدت ها و جانفشانی های خلق رزمنده و ستم کشيده ايران در پرتو الهامات آن زعيم استواز و سازش ناپذير هستيم.
مفلسین فرومایه ای که با سقوط صدام ؛ بساط ِ گدائی خود را در مسیر امپریالیستها و صهیونیستها پهن کرده و در پی لقمه نانی هستند تا دَمـی بر حیات سراسر ننگین خود بیفزایند ؛ در موقعی که تنها لاف ِ انقلابی بودن می زدند ؛ بر همین استعمارگران می تاختند و گستاخانه خود را در این مسیر بعنوان صادق ترین و جان برکف ترین نیروهای وفادار در راه مبارزه می خواندند و با نفی هرگونه سازشکاری راه تسلیم را برخود می بستند و مدعی بودند که تنها مجاهدین در روزهای تردید و ترس همچنان بر اصول وفادار مانده و برای حاکمیت مستضعفین جانفشانی می کرده اند :
ليکن ما رهبری را هرگز در مسير مبارزه با استعمار – امپرياليزم و صهيونيزم و پايگاههای داخلی اش تنها نخواهيم گذاشت. ما همچون گذشته صادقترين و جان بر کف ترين نيروهای وفا دار به مسير تداوم انقلاب و رهبری آن تا تحقق جامعه بی طبقه توحيدی و حاکميت مستضعفين باقی خواهيم ماند… چنانکه در روزهای ترديد و ترس که سازشکاران خط مشی قاطع حضرت آيت اله خمينی را خوش نداشتند ، سرسختانه در کنار و پشت سر ايشان با هرگونه تسليم طلبی مبارزه می کرديم.

نشريه مجاهد سال اول شماره 5 دوشنبه 29 مرداد 58
به این ترتیب ، ما امیدواریم تا به عنوان یک سازمان کوچک انقلابی تحت فرماندهی عالی امام خمینی در خطوط ضد استعماری از هرگونه مساعدت و همکاری برادران رزمنده ی ارتشی و پاسداران نیر ، برخوردار باشیم.
همچنین ، به منظور وحدت عمل و تمرکز فرماندهی ، کلیه افراد خود را هر کجا که باشند موظف ساخته ایم ، تا در مسیر پیکار مشترک ضد امپریالیستی برحسب وظایف مکتبی خود که هرگونه خودبینی و تنگ نظری گروهی را محکوم کرده است ، بی چون و چرا از برادران پاسدارشان بر علیه امپریالیزم حمایت نموده و حرف شنوی داشته باشند.
صفحه 141 مجموعه مواضع _ جلد دوم
آقا و خانم رجوی ، آیا با انهدام آرشیو و مصادره عقل و با توسل به شانتاژ و خاک پاشی به چشم ها و توهین به شعور دیگران ؛ خواهید توانست از مخمصه هائی که بازتولید فرقه گرائی است ؛ رهائی یابید ؟!
شهین ترابی _آلمان
2005-02-02 
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا