مرجان، گوهری بر قله ی شرف و انسانیت

راستی که مرجان ، گوهری تابنده، قهرمانی رشید و پاک باز و نمونه یی از فدای بی همتای زادگان مریم رهایی و زنان پیش تازی بود که…( نوروز 1380 نشریه ی مجاهد از زبان رهبر فرقه).

عجب رسمیه، رسم زمونه. گاهی اوقات انسان می ماند که بعضی ها چه قدر در عمق کلمات و روح زشت آنان غرق شده اند که مجبورمی شوی بر لغت نویسان اعتراض نمایی، تو که گفتی دنائت به معنی پستی است، تزویر و ریا به معنای دورویی و و و… چرا یک معنی؟! اما با نگاه به اعمال و گفتار دار و دسته ی رجوی که غرق شده در دنائت و تزویر هستند، می بینی لغت نویس بی تقصیر است و این ها به کلی ترجمه ی شرافت و لغت آن را گم کردند و به فراموشی و بایگانی سپردند، چون عادت فرقه حل شدن و ذوب در زشتی ها است که مظهر آن در فرقه و ظرفش رهبر فرقه است. او خود را مانند ظرفی که جای ریخته شدن مواد و حل شدن شان در آن می داند.

تا وقتی در ظرف او هستی، گوهری تابنده. اما، اگر ماندن در آن ظرف پر از لجن و نامناسب برای تنفس را ترک کردی و از استشمام بوی تعفنش خودداری نمودی، هوادار بوگندو می شوند ( این هم از ادب و نزاکت دست پروردگان فرقه)

سال 80 وقتی رهبر فرقه آن پیام را ( که قسمتی را در اول آوردیم) در رثای مرجان ملک داد به حساب این که در راه اهداف پلید او کشته شده، کلی از بابت ناپدید شدن این خانم تبلیغات راه انداخت و چه قدر مانور داد؛ اما حالا که می بیند ایشان با روحی بیدار از جنایات فرقه می گوید و سبب نجات عده ی زیادی از حصارشان بوده، با به کارگیری کلمات توهین آمیز و نوشتن مقالات با عناوین جور واجور، این شجاعت و تابندگی او را زیر سئوال می برد.

مرجان ملک ( گوهر یا هر اسم دیگری فرقی ندارد) یک رها شده است و خود اعلام کرده و آشکارا از ارزش هایی که به دست آورده، حمایت می کند ،نیازی ندارد که او را به نام خاصی بنامید او که خود می گوید این شمایید که با دست یازیدن به تزویر، حقایق را نمی گویید. و در مقاله ای با عکس و عنوان و گفتن سرعنوان هایی مثل از اوین تا هلند ، این کار را انجام دادید.

سئوال این است که در مورد سوابق چرا فقط درمورد آن بخشی از زندگی ایشان صحبت کردید که از فرقه بریده و به افشاگری پرداخته؟ چرا به بخش قبلی آن که او را قهرمانی مجاهد!!! می نامیدید، اشاره ننمودید؟! می دانید ،جواب چیست، چون آن قسمتی که مرجان ،خام تاکتیک های فرقه شده بود اصلاً ارزش بحث ندارد و خود شما هم می دانید ،به دنبال پوچی و شرارت بودن بخش مفید و قابل بحث زندگی نیست؛ اما ،آن قسمتی که گوهر با به کارگیری عقلانیت خود و رشادت یک انسان بیدار شده و از حلقه ی محاصره ی باطل، رها شده قابل بحث و ارزش است؛ بنابراین افشای آن بودن در حلقه ی باطل فرقه و دلایلش را بازگو می کند و شروع به ترمیم اشتباهات نموده و دوست دارد هم نوعان خود را نیز نجات دهد.

ا زوعده و وعید به خانواده ها و سر کیسه کردن شان حرف زدید در آن مقاله ی کذایی و باز به ستون گاف که خیلی برایتان کاربرد دارد، برخوردید. خانم یگانه در کتاب کذایی اش از همین حرف ها زده ،ولی از سوی دیگر می گوید حکومت ایران برای جذب خانواده به آن ها وعده ی پول و شغل می دهد و برای یک مقاله صدها دلار به ساک فلان روزنامه نگار واریز می کند، آن وقت این جا ( مقاله ی مورد نظر) از سر کیسه کردن آنان سخن می گویید و این که برای فرستادن به عراق چه قدر پول از آن ها گرفتند. حکومتی که حاضراست برای یک مقاله آن همه دلار بدهد تا حرفی بر ضد فرقه بزند ( مگر شما چه هستید، نیاز به پول دادن برای مقاله بر ضدتان نیست)
بنابراین از ترس و وحشت نسبت به ارتش بی یال و کوپال رجوی، حرف زدی ( که خانم ملک و بقیه واقف به وضعیت این ارتش فوتبالیست هستند.) منظورتان از ارتش، همان است که با توپ فوتبال به جای تانک و کلاش، در حال تمرین نظامی است؟! از کدام پرچم هیهات من الذله استفاده می کنید، با کدام حمل معنا؟! آیا به مزدوری رفتن بیش از دو دهه برای صدام جنایتکار جنگی و حالا برای اجانب خصوصاً شارون ، پرچم لبیک است یا هیهات؟!

بیچاره شما که برای چند روز بیش تر نفس کشیدن به زمین و آسمان اهانت می کنید و بوی تعفن کلامتان خودتان را نیز آزار می دهد و از فرط آزار این بو به انتشار آن پرداختید!
در جای دیگر پس از توهین و ناسزاگویی و بافتن اراجیف سرهم، حرف دلتان را زدید و دلیل این همه گاف زدن را! بریده ها بلای جانتان شدند و کشورهای اروپایی را به عکس العمل در مقابل نقشه های توطئه آمیز فرقه واداشته، چرا که همیشه گفته اند شاهدی که از خانه بیرون آید، قتل صاحبخانه مباح است افشاگری ها از زبان اعضای سابق است با سند و مدرک و با اثر سال ها رنج و سختی بر روی روح و جسم مرجان ملک هاست.

بله، رجوی و فرقه اش از این می سوزند بی اعتبار شدن نزد مردم و دولت های اروپایی که سال ها جلوشان مانور می دادند، به واسطه ی افشای چهره حقیقی شان که مملو از پلیدی و ترور و کینه و.. است از زبان کسانی که روزی عضو بودند و سال ها فریب وعده ها ی دروغ رجوی را شنیدند و چیزی ندیدند.

پس کلامتان را به بازی نگیرید. کلمه ی افشاگری علیه مرجان آن هم با ذکر فعالیت هایی که اکنون آشکارا و بدون هیچ افکارسویی مشغول به آن می باشد، دیگر اسمش افشاگری نیست ان هم علیه او، بلکه بر عکس افشاگری و رسوایی فرقه ی رجوی است. ضمناً او و یا امثال او بیچاره نیستند ؛ چرا که با شهامت دست از باطل کشیدند، بلکه بیچاره رجوی و یارانش هستند که همچنان بر باطل خویش مصرند و عاقبت شان جز اسفل السافلین نیست. آفرین بر مرجان ملک شیرزنی که حقایق را شناخت و به افشای چهره پلید این فرقه جانی پرداخت و گوهری شد بر قله ی شرف و حقانیت و عدالت انسانی و درود بر آن هایی که خود را از فریب و ریا و حصار رجوی نجات دادند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا