نامه ای به خواهر مريم

نامه ای به خواهر مريم
حسن زبل، ايران آينده، سوم اکتبر
خواهر مریم , من از طرف همه بچه ها در اشرف برای شما نامه مینویسم. خواهر مریم, ای مهرتابان ما ؛ دل ما برای شما آنقدر تنگ شده که نگو , ما اینجا همیشه به یاد شما هستیم , ای قربان آن فرمان آتش دادنت بروم , ببین کار روزگار به کجا رسیده که شما که فرمان آتش به پیش آنهم سه بار! میدادید حالا مجبورشدی با کبوتر عکس بگیری! عیب نداره ناراحت نشو دنیای بدی است خواهر مریم. ما هم که دائم کارمان با خمپاره و تفنگ بمب بود حالا مجبور شدیم گیتار بزنیم و برقصیم , تازه خود برادر رحمان هم دیروز داشت با کامیار تمرین دایره زنگی میکرد. عیب نداره! خواهر مریم بذار به شما ایراد بگیرند چرا با شهردار اور دست میدی ؟ چرا بعد از دستگیری گفتی من اصلا با مجاهدین نبودم و اصلا مجاهدین در اورسورواز نبودند اما حالا میگی که من همه کاره ام ؟بگذار هر چه مغرضین میخوان بگن ؛ ما که مثل خودت به خیلی کارها مجبور شدیم میدانیم که تو چی میکشی.
خواهر مریم ای مهرتابان! فدای اون عکسهایی که با لباس نظامی داشتی , سوار تانک بودی , به خبرنگاران گفتی که ابتکار نصب توپ 23 میلیمتری روی نفربر کارتو بوده ,دانشگاه فروغ را راه انداختی حالا کار به جایی رسیده که باید ترانه یار دبستانی من را بخوانی. عیب نداره به خدا اگر گل پری جون هم بخوانی ما میفهمیم چرا خواندی! ای پدرت بسوزه روزگار ,یه وقت میگفتی ما از صدام تانک گرفتیم و پول ؛ همه ما برات دست میزدیم حالا وقتی ازت راجع به صدام میپرسند مجبوری بگی : صدام!؟ صدام کیه ؟ من که نمیشناسم! عیب نداره خواهر مریم , ما که میدانیم , تازه باور کن خود صدام هم میدانه که چرا اینجور حرف میزنید و اصلا از دست تو و برادر ناراحت نیست.
راستی خواهر مریم شما که میگفتید شهر اور سورواز زادگاه نقاش بزرگ وانگوک بوده ما از وقتی فهمیدیم این نقاش فقط اواخر عمر, آنهم در حال دیوانگی آنجا بوده بسیار ناراحت شدیم , اگه ممکنه جای خودتان را عوض کنید.
خواهر مریم چرا با هرالد تریبو ن مصاحبه کردی ؟ حالا مصاحبه کردی چرا سن خودت را گفتی ؟ مگه خودت همیشه به برادر نمیگفتی اسرار را حتی به نفرات ارتش آرادیبخش هم نگو , پس چه شد ؟ خواهر مریم شما به همین آقای هرالد تریبون گفتید که ازدواج شما با برادرمسعود سیاسی بوده ؛ آخه مگه این ازدواج سر آغاز انقلاب ایدئولوژیک ما نبود ؟ یعنی از این به بعد به انقلاب ایدئولوژیک بگوییم انقلاب سیاسی یا نه ؟ خلاصه خواستم بپرسم اگه سیاسی بوده که ما هم اینجا بیکار نمانیم و اقدام به ازدواج سیاسی بکنیم.
خواهر مریم ما میدانیم که شما چرا به این خبرنگار گفتید که همه کاره اید ؟ شما میخواستید که برادر مسعود را درببرید, اما به خدا فایده نداره این بریده ها برای هردوی شما پرونده درست کرده اند. بهتر این است که شما اینقدر بزرگواری نکنید , لا اقل بگید نصفش کار من بوده نصفش هم کار برادر مسعود اگر بقیه هم مثل خواهر نسرین و برادر شریف کمک کنند کارتان راحت تر میشود هر چه شریک جرم بیشتر باشد جرم تقسیم میشود.
خواهر مریم در باره طلاقها به هرالد تریبون گفتی منظور روابط افراد نبوده ما نفهمیدیم آیا با ید روابط مان را کاری بکنیم یا نه ؟ در این مورد اگر یک مقدار توضیح بدهید خوب است.
اما خواهر مریم دمت گرم خوب شد گفتی اصلا از صدام پول نگرفتیم وگرنه همه اش را ازمان پس میگرفتند. و خیلی قشنگ توضیح دادی که کار به کردها و شیعیان نداشتیم اگر این ها را لو میدادی کار ما بیچاره ها هم اینجا زار بود چون درست است که شما دستور دادید ولی ما پشت سلاح بودیم و شلیک کردیم ,آنوقت پای ما هم به دادگاه باز میشد بعضی بچه ها که شم سیاسی ندارند میگویند اگر میگفتید کشتار شیعیان و اکراد کار ارتش آزادیبخش بوده نه من بهتر بود چون بالاخره که میفهمند. ولی شما گوش نده اینها میخواهند به بهانه دادگاه هم که شده بیایند خارج.
اما خواهر مریم شنیدیم که پاسپورت شما تا سال 2006 مهلت دارد. نمی دانم میخواهید چه کار کنید اما یه وقت خر نشی بیای اشرف ما هنوز اینجا گیر بند 3 و 27 قانون اساسی عراقیم. بگرد یه جای بهتری پیدا کن.
خواهر مریم شما واقعا رو دست سقراط بلند شدید اونهایی که میگن فکر میکنم پس هستم باید جمله شما را که گفتید سایت هسته ای افشا میکنم پس زنده ام را بشنوند به خدا این کار شما ارزشش از ساختن خود سلاح هسته ای بیشتره اصلا علم و تکنولوزی بیشتری هم میخواد. اما نمیدانم وقتی همه چیز را فاش کردیم تکلیف زنده بودنمان چه میشود ؟ یا اگه البرادعی گفت اینا که فاش کردیم غلط بوده! یعنی اشتباه بوده یعنی زنده بودن ما هم اشتباهی بوده ؟ خواهر مریم اگر این ابهامات ما را برایمان روشن کنی متشکر میشویم.
قربانت بچه های اشرف

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا