مجاهدین کیستند ؟(قسمت سوم)

جنگ با تروریسم ، اشغال عراق، مفهوم آرمان گرایانه ی نومحافظه کاران از آزاد کردن خاورمیانه ، تغییر رژیم در ایران،. همه ی این نکات مرتبط می شود با مجاهدین خلق، گروهی ضد ایرانی و” سازمان تروریست خارجی” در عراق با حمایت امریکا. در این سومین و آخرین بخش ، من به معامله ی اعضای مجاهدین با اعضای القاعده که در آخر هم بی نتیجه ماند، می پردازم و به طور خیلی مختصر به روشن کردن ضدیت مجاهدین با جنگ علیه ترور می پردازم.
آن چه خواندید
مجاهدین خلق سازمان تروریستی و چپ گرا هستند که در 1965 به عنوان جایگزین انقلابی ایجاد شد. در دهه ی 70، مجاهدین تعدادی از شهروندان امریکایی را کشتند و به گروگان گیری در سفارت امریکا به دیده ی اغماض نگریستند. در اوایل دهه ی 80، مجاهدین از ایران به سوی عراق گریختند و در جنگ ایران – عراق به نفع صدام حسین جنگیدند. در اوایل دهه ی 90 ، مجاهدین نقش جلاد صدام را در کشتار کردها و شیعیان ایفا کردند. در آغاز جنگ عراق ،امریکا پایگاه های آن ها در عراق را بمباران کرد، اما ناگهان قرارداد آتش بس با آن ها امضا کرد. نومحافظه کاران ترتیبی دادند که مجاهدین تحت حمایت کنوانسیون ژنو درآیند و در کمپ اشرف توسط امریکا حفاظت شوند تا در آینده جهت سرنگونی رژیم ایران مورد استفاده قرارگیرند. مجاهدین آن قدر مغتنم شمرده شدند که معامله ای با ایران در عوض اعضای رده بالای القاعده ( از جمله زرقاوی) وتو شد.
معامله با اعضای القاعده
” بنابر اظهارات یک مقام بلند پایه ی ایرانی بیش از 500 [عامل القاعده] را در اواخر سال 2001 و اوایل 2002 ، دستگیر کردند. تهران بسیاری از آن ها را جهت بازجویی به کشورهایشان ،از جمله عربستان سعودی، پاکستان، ایتالیا و هلند ، انتقال داد. شماری از عاملان القاعده که متهم به اقدام به حملات تروریستی در ایران هستند، در ایران ماندند و در دادگاه های ایران محاکمه خواهند شد…”
هاشمی رفسنجانی ، رئیس مجمع قدرتمند تشخیص مصلحت ، تاریخ 6 مه 2003 ، گفت :” به دنبال حملات تروریستی در امریکا ، واشنگتن خود را به عنوان ضد تروریست نمایان می ساخت ،اما وارد معامله ای با یک گروه تروریست شد و آن را تغذیه کرد و به آن بهشتی امن در واشنگتن اعطا کرد.” ایرانی ها به اعضای مجاهدین عفو اعطا کردند و مجازات مرگ را حذف کردند. بنابر گزارشاتی ، شاه اردن ملک عبدالله دوم بی سر و صدا در حال تدارک معامله ای میان امریکا و ایران بود.
” یک مقام وزارت امور خارجه ی ایران ، به شرط آن که نامش فاش نشود گفت :” القاعده بدترین دشمن حکومت امریکاست.آن ها بیش از 2000 امریکایی را کشته اند و مجاهدین بدترین دشمن حکومت ایران هستند. آن ها نیز بیش از 2000 ایرانی را کشته اند. اگر پناه دادن به تروریست ها برای ایران بد است باید برای ایالات متحده نیز چنین باشد.”
این معامله هرگز رخ نداد. فلینت لورت (Flynt Leverett) ،مسئول سیاست خاورمیانه برای NSC تا بهار 2004، گفت :” این که چرا این معامله رخ نداد، در محدوده ی اختیارات من نیست.” بخشی از علت مخالفت امریکا این بود که بسیاری از مسئولان رده بالای مجاهدین به اروپا فرار کرده اند. اگر موضوع این است، آیا امریکا نمی توانست به سادگی عوامل رده پایین مجاهدین را در عوض پنج عضو رده بالای القاعده معاوضه کند؟ یک چیز این جا می لنگد.
بنابر گزارشات واکنش خود بوش درباره ی این معامله چنین بود:” چرا که نه؟ آن ها تروریست هستند.”
در خصوص مبادله ی اعضای القاعده با اعضای مجاهدین گفته می شود که” وزارت امور خارجه ی امریکا از چنین معامله ای حمایت کرده است ،اما پنتاگون آن را رد کرد – با ادعای این که مجاهدین ممکن است جهت براندازی رژیم ایران مفید واقع شوند” این موضوع تردید جهت تحویل دادن اعضای رده پایین را توجیه می کند. نومحافظه کاران طرح هایی برای بهره برداری از این ها در آینده دارند و حتی امنیت امریکا هم نمی تواند آن ها را از آرزوی آرمانگرایانه شان” آزاد سازی” ( ایجاد هرج و مرج ) در خاورمیانه ، باز دارد.
ریموند تنتر ( نومحافظه کاری برجسته ) و پاتریک کلاوسون ، از مؤسسه ی واشنگتن ، منطق خویش را برای مخالفت با این معامله چنین بیان می کنند: استفاده از اعضای القاعده توسط ایران در آینده،” در اواسط دهه ی 80 ، دولت ریگان سلاح های امریکایی را در عوض آزادی امریکایی هایی که توسط حامیان رژیم ایران در بیروت گروگان گرفته شده بودند ،به ایران فرستاد. ایران که دید گروگان های امریکایی کالاهای ارزشمند برای معامله هستند، حتی با گروگان گرفتن افراد بیشتری پاسخ داد. به ندرت این تجربه برای دیپلماسی امریکا پیروزی تلقی می شود – معامله ی پیشنهادی اخیر برای رهبران القاعده در ایران در عوض اعضای مجاهدین در عراق پرده از بسیاری از ابهامات مشکل ساز معامله ی اسلحه – گروگان در دهه ی 80 بر می داشت. با معاوضه ی هزاران اعضای مجاهدین در مقابل تعداد اندکی از رهبران القاعده ، واشنگتن می توانست چهره های القاعده را برای تهران تبدیل به واحد تجاری ارزشمندی کند. چنین انگیزه ای احتمالاً ایران را به فراهم آوردن مکانی امن برای دیگر اعضای القاعده جهت هموار کردن راه برای داد و ستد آینده با ایالات متحده تشویق می کند. شکل دیگر معامله ی پیشنهادی این است که هر گونه تلاشی برای محاکمه ی عادلانه ی اعضای مجاهدین به دلیل اتهامات موثقشان را خدشه دار می کند.” در این جا تنتر به طور ضمنی وانمود می کند که اتهامات تروریستی موثقی جهت محاکمه برخی اعضای مجاهدین وجود دارند. اگر چنین است پس چرا ایالات متحده به آن ها پناهندگی جهانی اعطا کرده است و هیچ در پس توقیف اعضای مجاهدین نیست. تنتر می افزاید” کنوانسیون سازمان ملل متحده در برابر شکنجه، که ایالات متحده حزبی از آن است ،تحویل احزاب متهم را به دولت هایی که به طور سیستماتیک از شکنجه استفاده می کنند، ممنوع می کند.”
نخست آن که، چگونه ایران، پس از آن که اعضای القاعده را به امریکا داد، می تواند برای دیگر اعضای القاعده انگیزه ای جهت ماندن در ایران به وجود آورد؟ این مفهوم هیچ معنای استراتژیکی ندارد و به فرض محال که چنین باشد اعضای القاعده به احتمال کمتری ایران را محیطی امن برای خویش خواهند دانست. دوم آن که، در رابطه با رفتار با تروریست هایی که معاوضه شده اند ، ایران هم می تواند همین را درباره ی تحویل دادن اعضای القاعده به امریکا بگوید. اما ساده بگوییم ،آن ها نمی توانند همان پناهندگی تحت کنوانسیون ژنو که به مجاهدین اعطا شد را دریافت کنند. نکته ی اساسی این است که اگر می خواهید در جنگ علیه تروریسم برنده شوید، معاوضه را انجام می دهید. اطلاعات جاسوسی بالقوه ای که می توانست در آینده از این مبادله منتج شود مهم تر از منافع نگهداری یک گروه انقلابی که به طور حاشیه ای از آن حمایت می شود، بود. زمانی فرا می رسد که امنیت ملی امریکا باید مهم تر از هوس نومحافظه کاران برای سرنگونی رهبران مورد تنفرشان جلوه کند. با لغو این معامله نومحافظه کاران بار دیگر اثبات کردند که هیچ نگران برنده شدن در جنگ علیه ترور نیستند.
نظرات جوان کول درباره ی این معامله
” طبق گزارشات در تابستان 2003 ایران ابومصاب الزرقاوی را در بند داشته و کاملاً مایل به تحویل وی به امریکا در عوض برخی از اعضای رده بالای مجاهدین تروریست یوده است. اما نخست شبکه ی محافظه کاران شامل فرانکلین، هارولد رود ، مایکل لدین برای متوقف کردن این معامله دخالت کردند. سپس، به نحو اسرارآمیزی، از ژانویه 2004 هر چه در عراق بد پیش می رود، زرقاوی به خاطرش سرزنش می شود ( گفته می شود که ایران به او اجازه داده است برود تا عمداً با تحریک شیعیان در عراق آشوب کند؟ به احتمال بیشتر ، از آن جائی که ایران به خاطر روابط اخیر نومحافظه کاران با مجاهدین با آن ها ملایمت نمی کند، نومحافظه کاران تصمیم می گیرند که برچسب” پناه دهنده ی” تروریست ها و” فرستنده آنها به عراق” به ایران بزنند. آن ها حتی می دانند که این خط مشی ممکن است به جنگ امریکا علیه ایران منتهی شود، آنچه آن ها می خواهند. این یکی از دلایلی است که آن ها نمی خواستند معاوضه ی زندانیان انجام بگیرد.)
کول همچنین به مقاله ای در جورالیزم پست اشاره می کند و پیشنهاد می کند که ملاقات های تازه برملا شده ی میان لاری فرانکلین از بخش تحقیقات جاسوسی AIPAC و منوچهر قربانی فر و هارولد رود و مأموران SISMI مستقیماً با معاوضه ی مجاهدین – القاعده مرتبط بوده است.
” هدف از ملاقات با قربانی فر تحلیل بردن معامله ی معلقی بود که کاخ سفید در حال مذاکره با حکومت ایران بود. در آن زمان، ایران در نظر داشت پنج عامل القاعده را درمقابل قطع حمایت امریکا از مجاهدین تحویل دهد. مجاهدین گروه مخالفی است که در عراق مستقر است و در فهرست سازمان های تروریست خارجی وزارت امور خارجه ی امریکاست.”
آیا معاوضه ی پیشنهادی مجاهدین با القاعده بخشی از مفاد امریه ی ریاست جمهوری فرانکلین است برای تحویل به اسرائیل اعلام شد؟
در دهه ی 80، قربانی فر از نقش اساسی مجاهدین در سرنگونی رژیم ایران دفاع کرد و همچنین در سیاست های ضد ایرانی دخالت داشت.
کول ادامه می دهد:
” فرانکلین ، رود و لدین با قربانی فر و SISMI جهت متوقف کردن این معامله تبانی کردند. این معامله می توانست به بهتر شدن روابط ایران امریکا رهنمون شود، اما آن ها می خواستند مانع شوند و نیز معامله به ضرر پناهندگانشان یعنی مجاهدین بود.
از آنجایی که عوامل رده بالای القاعده مانند سیف العادل و احتمالاً سعد بن لادن ممکن است درباره ی عملیات های آینده آگاه باشند و یا از کجایی بن لادن خبر داشته باشند ،بنابراین متوقف کردن این معامله توسط فرانکلین و رود شدیداً امریکا را به مخاطره می اندازد.

برگرفته از سایت Daily KOS
25 آگوست 2005

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا