پاشنه آشیل اردوگاه اشرف

پاشنه آشیل اردوگاه اشرف
ایران‎دیدبان
هر از گاهی آه و فغان ِ اصلی‎ترین مهره‎های باند رجوی از وجود کمپ جداشدگان (تیپف) در جوار اردوگاه اشرف به آسمان بلند می‎شود و با شانتاژ و انواع ابزارهای مورد کاربرد فرقۀ رجوی (فحش، فضیحت، اتهام‎زنی و لجن‎پراکنی به‎عنوان اساسی‎ترین مؤلفه‎های فکری و فرهنگی این فرقه) خشم و غضب خود را از ناتوانی در تأثیرگذاری بر آن محیط ابراز می‎دارند.
در آخرین ِ این موضع‎گیری‎ها* مهدی برائی، جانشین اصلی رجوی در اشرف (برخلاف صدیقه حسینی که جانشین اسمی رهبر مفقود فرقه است) اعتراف کرد که با تمام ظرفیت‎های تشکیلاتی در ملاقات‎هایی که با امریکایی‎ها دارند، خواهان برچیدن این کمپ و انتقال افراد آن به محیط دیگری شده‎اند!
محمد محدثین سخنگوی گروه تروریستی مجاهدین در اروپا نیز ضمن تأیید این موضع، یادآور گردید که مجاهدین در دوسال اخیر با حجم گسترده‎ای از تماس‎ها، نامه‎نگاری‎ها و ملاقات‎ها با نمایندگان صلیب سرخ، کمیساریای عالی پناهندگی و حتی عفو بین‎الملل، خواهان برچیدن این کمپ و انتقال افراد آن به مکان دیگری شده‎اند.
ابتدا باید یادآور شد که بی‎اعتنایی مجامع بین‎المللی و نیروهای امریکایی به درخواست‎های وقیحانۀ مجاهدین برای تسرّی خفقان و حذف فیزیکی به کمپ جداشدگان، بیان‎گر آن است که ذره‎ای از توطئه‎چینی‎های مجاهدین در این مورد کارگر نیفتاده و اصولاً این‎گونه مراجع، قانوناً مخالف آن هستند که براساس درخواست یک گروه تروریستی، بر روی عده‎ای دیگر که وضعیتی دقیقاً مشابه ساکنان اردوگاه اشرف دارند فشار وارد آورند.
امریکایی‎ها برای این‎که راه بهانه‎جویی‎های مجاهدین را ببندند به آنها گفته‎اند که با کمیساریای عالی پناهندگی در این مورد تماس‎هایی گرفته شده، اما از آنجا که هیچ کشوری حاضر نیست به این افراد پناهندگی بدهد و هم‎چنین لیستی ده هزار نفره از افراد متقاضی پناهندگی در کمپ‎های مختلف در عراق در برابر کمیساریا می‎باشد، لذا مدت زمان بسیار طولانی، زمان خواهد برد تا این افراد از این طریق تعیین تکلیف شوند.
عدم پذیرش این افراد از سوی کشورهای جهان به‎دلیل سابقۀ همکاری آنها با یک گروه تروریستی است. عین همین شرایط در مورد افراد مستقر در کمپ اشرف نیز صادق است و زمان تصدی امور عراق به‎دست پل برمر، این موضوع برای مجاهدین به‎صراحت روشن شد که تمامی کشورهای جهان از پذیرش مجاهدین به‎دلیل تروریست بودن سر باز زده‎اند و حتی هیچ کشوری حاضر نیست که آنها را به‎صورت انفرادی و مجزا قبول نماید.
پس از آن مجاهدین راه چاره را در آن دیدند که بر روی ماندن در عراق تأکید کرده و امریکا نیز موافقت نمود وضعیت افراد تحت بازداشت را به آنها اعطاء نماید، که می‎توانند به کشور محل تابعیت خود باز گردند و یا این‎که در همان کشور بمانند.
اما مسألۀ کمپ جداشدگان قبل از این‎که یک آئینۀ تمام قد از وضعیت حقوقی مجاهدین در برابر آنها باشد و بر خلاف تمام ادعاها و شعارها، وضعیت تحت بازداشت و محاصرۀ آنها را منعکس نماید، از جنبه‎ای دیگر کاملاً حیاتی و غیرقابل چشم‎پوشی است.
برای بقایای رجوی مسأله بسا فراتر از حضور چند عضو جداشده در جوار اشرف است که در انتظار تعیین تکلیف وضعیت خود هستند.
برای دار و دسته رجوی که بقای خودش را در بقای اشرف می‎بیند، کمپ جداشدگان روزنه‎ای است از فضای آزاد و جهان خارج از اشرف که مستمراً بر درون این روابط می‎تابد و با هیچ تمهید و حیله‎ای نمی‎توانند وجود آن را بپوشانند و از نظرها دور بدارند.
ببینید گناهان غیرقابل بخششی که افراد مستقر در این کمپ انجام می‎دهند چیست؟
« – گوش کردن به صدای پدر و مادرهای پیری که خواهان دیدار آنها می‎باشند.
– نقض عهد و پیمان، پشت کردن به سوگند و تعهد، پشت کردن به اشرف… »**
آنچه علی‎رغم خواست و میل مجاهدین و با وجود تمام سانسور حاکم در این مورد، توجه دیدگان منتظر و بلاتکلیف سایر اعضاء را به این مکان جلب می‎کند، ناپدید شدن رفیق کنار دستی است که تا دیروز در کنار آنها بود و امروز دیگر نیست و موفق گردیده با فرار و یا درخواست و یا از راه‎های دیگر راهی به کمپ بیابد و خود را از زیر ضرب فشار و حصار خلاص نماید.
به‎عبارت دقیق، روزنۀ امیدی پیدا شده است که اعضاء بدون ترس از ابوغریب و شکنجه‎گاه‎های مجاهدین، کافی است اراده کنند و خود را نجات دهند.
مجاهدین پیام این هم‎جواری را به‎خوبی دریافته‎اند. یعنی این‎که به این ترتیب قادر نخواهند بود در مقابل ریزش نیرو بایستند و این همه دست و پا زدن برای این است.
کار به آنجا کشیده است که رفتن به خروجی نزد امریکایی‎ها به‎مثابه بی‎شرفی، خیانت، عمل شنیع و زشت، پشت کردن به تعهد و سوگندها، مخالفت با ایران و ایرانی!! و بر اساس منطق دیالکتیک گام نهادن بالاجبار در مسیر مزدوری و به‎استخدام وزارت اطلاعات در آمدن توصیف شده است. ***
حتی در یک سردرگمی و لاعلاجی، مجاهدین به نیروها اعلام کرده‎اند که اگر خواهان جدایی می‎باشند، مجاهدین می‎توانند در مکان دیگری به غیر از روابط آنها و یا خروجی امریکایی‎ها در خدمتشان باشند و آنها به زندگی خود ادامه دهند.
از این بلاهت‎بارتر نمی‎شود؛ کسی که به‎دنبال تعیین تکلیف خود است، دیگر لزومی نمی‎بیند الباقی عمر خود را در دخمه‎های کشف نشدۀ اشرف سپری کند. بلکه باید گفت منطق دیالکتیک حاکم بر این موضوع حکم می‎کند که کسی که چشمانش در چاه اشرف باز شده راهی به بیرون جستجو کند و این راه مسلماً راهی نیست که مجاهدین وعدۀ آن را می‎دهند و قصد اغوای نیروهای مسأله‎دار و خواهان جدایی را با پیشنهاد آن دارند.
هر چه تلاش‎های مجاهدین برای انتقال کمپ جداشدگان و یا مسدود نمودن کانال‎های ارتباطی با آن مکان بیشتر شود، علامت بسیار امیدوارکننده‎ای است مبنی بر اینکه ریزش نیروها درون مناسبات مجاهدین بیشتر شده است.
علی‎رغم تمام ژست‎های به‎اصطلاح مقاومانه که مجاهدین از آن تنها به ادا در آوردن قناعت کرده‎اند و در سر بزنگاه‎ها دامن پوشیدند و رهبرشان فراری شد، گزارش‎ها حاکی است که بر فضای درونی اشرف جو یأس و ناامیدی حاکم می‎باشد و بسیاری از اعضا با انبوهی از سؤالات بدون پاسخ که مجاهدین حاضر به گفت‎وگو در مورد آن نمی‎باشند روبرو هستند. این واقعیت قبل از هر کس برای مسؤولین این گروه ملموس و خطرساز شده است و و جود کمپ جداشدگان در کنار اشرف به‎مثابه پاشنه آشیلی است که تمامی این روحیه باختگی و مسأله‎داری را بر ضد مجاهدین و در قالب ریزش نیرو جهت داده و می‎دهد.
__________________________________
* برنامۀ ارتباط مستقیم – 7/8/1384
** همۀ این گناهان به‎طور مبسوط توسط مهدی برایی و محدثین در برنامه فوق برشمرده شد.
*** عین این جملات را محدثین با وقاحت تمام در برابر دوربین‎های برنامۀ ارتباط مستقیم اعلام کرد.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا