سیاست درست

سیاست درست
در سخنراني براي اجتماع (500 نفره ) ايرانيان در بروكسل، رئيس جمهور(خود) برگزيده مقاومت ايران، به روشنگري پراهميتي! پرداخت كه راه تلاشهاي رژيم آخوندي را براي خريد فرصت بقا مسدود مي‌كند(روشنگری های قبلی ایشان و همسر مفقودشان راه بقای فرقه ی مجاهدین را کاملا مسدود نموده است.). اين روشنگري اعلام «سياست درست» در قبال مسأله ايران است.
آنچه در بالا خواندید به نقل از سایت همبستگی وابسته به تشکیلات مجاهدین و فرقه ی رجوی است. (البته توضیحات درون پرانتز را ما روشنگری نموده ایم.)
خانم عضدانلو در این بیانات، که بعنوان سرمقاله در صفحه ی اول سایت تروریستها به آن پرداخته شده، پس از بهم بافتن زمین و زمان نتیجه گرفته اند که اتهام نارواي تروريسم را از مجاهدين برداريد.
در منطق فرقه ی مجاهدین می توان از هر چیز نتیجه ی دلخواه را گرفت. البته لازم به ذکر است که این نتیجه گیری صرفا جنبه ی درون فرقه ای دارد. زیرا تنها اعضای از همه جا بیخبر نگاه داشته شده ی فرقه هستند که نتایج و تحلیل های شگفت انگیز سرکردگان خود را باور کرده و می کنند.
و اما براستي سياست درست در برابر منطق بي منطق فرقه ي رجوي چيست؟
اگر مقاله ي فوق را خوانده باشيد ( و اگر نخوانده ايد حتما بخوانيد كه خالي از لطف نيست) به اين نتيجه مي رسيد كه غرور كاذب خود بزرگ بيني تمام مشاعر خانم را پر كرده است. البته همين مسئله را به بندگان فلك زده ي خدا كه در زندان اشرف گير كرده اند تسري دهيد.
جاي بسي خوشبختي است اگر واقعا در قبال مجاهدين سياست درستي اعمال شود كه موجب شادي خدا و خلق خدا باشد و در كنار آن سربلندي ايران و ايراني را به ارمغان بياورد.
براي ترسيم چهره ي واقعي اين گروه كه هر عقل سليم و هر انسان بي غرضي بتواند سياست واقعي در قبال رجوي ها را حدس بزند، لازم است نيم نگاهي گذرا به فوايد و مضرات اين فرقه داشته باشيم.
1- بر اساس مخلوطي از تعاليم اسلام و مارکسیسم شالوده ي يك فرقه ي نظامي و تروريستي را بنيان نهاده اند
2- آنان با كمال پررويي در طول 8 سال جنگ با عراق به جنگيدن، جاسوسي و حمايت برادرانه و خالصانه از صدام ديكتاتور ملعون و ساقط شده اشتغال داشته اند.
3-. با استفاده از حمايت هاي رژيم پيشين عراق، مردم همين كشور را زده، بسته و كشته اند
4- اعضاي معترض و مايل به جدايي خود را مخفيانه شكنجه كرده و يا كشته اند ( بنا به گزارش ديدبان حقوق بشردر سال جاري ميلادي)
5- عده ي زيادي از معترضين ناپديد شده و بنا به شهادت ها برخي سر از زندان ابوغريب صدام درآوردند.
6- بنا بر الزام مناسبات فرقه اي اقدام به نابودي بنيان خانواده ي اعضاي خود نموده اند و آنان را وادار به تعهد و اجرای طلاق ابدی (مادام العمر) نموده اند.متعاقب دستگيري مريم، طي يك اقدام جنايتكارانه و فوق ضد انساني، اعضاي خود را وادار به خودسوزي در خيابانهاي اروپا نمودند.
از آنجا كه هيچ انسان آزاده و داراي عقل سليمي حاضر به اين عمل نيست، فرايند خود سوزي اين افراد تنها در چارچوب روابط و مناسبات بسته ي فرقه اي شكل و نمود يافته است.
7- براي جلوگيري از روند دموكراسي در ايران، جوخه هاي ترور، بمب گذاري و خمپاره زني را به ايران گسيل داشتند. (پتانسيل اعمال خشونت آميز در هر كجا و در هر زمان و به هر وسيله در فرقه – سازمان رجوي وجود دارد. )
8- اعضا هيچگاه اجازه ي تماس و ارتباط آزادانه با خانواده هاي خود را نداشته و ندارند.
9- منتقدين اين گروه در داخل و خارج ايران همواره هدف ارعاب و تهديد تروريستي قرار داشته و دارند.
در يك كلام مي توان گروه رجوي را يك سازمان محدود(حسب بازجويي هاي نيروهاي ائتلاف در عراق، آمار گروه نزديك به 3500 نفر اعلام شده است.)، با ايدئولوژي كاملا فرقه اي و بسته مبتني بر فرد پرستي افراطي و به عبارت بهتر يك فرقه ي شبه نظامي تروريست عنوان نمود.
سياست درست در قبال يك فرقه ي جنايت پيشه كه آمادگي خونريزي و خشونت در تمام دنيا را دارد چيست؟
آيا گنجاندن در ليست گروه هاي تروريستي از سوي كشور هاي مختلف، اجراي سياست محدوديت و مرگ تدريجي در پادگان اشرف و اموري از اين دست سياست درستي در برابر اين گروه است؟
آيا اعمال اين سياست هاي ملايم مماشات با تروريست ها قلمداد نمي شود؟ آيا در قبال پروژه ي فروپاشي تدريجي كه هم اكنون در پادگان اشرف جريان دارد، روزانه پدران و مادران چشم انتظار زيادي رخ در نقاب خاك فرو نمي كشند؟
آيا شالوده و مغز متفكر اين دستگاه جنايت و رذالت اينگونه خشكيده خواهد شد؟
در برابر آيا بهتر نيست كه براي تسريع فروپاشي و انحلال فرقه ي تروريستي مجاهدين، مناسبات فرقه اي و پيچيده اي كه همچون تار عنكبوت اعضاي رده پايين را در خود بلعيده است مورد هدف قرار گيرد؟
 سياست درست در قبال اين باند جرم و جنايت – عليه بشريت و عالي ترين خصائل انساني منجمله آزادي هاي فردي – انهدام شالوده و اساس آن است. نيرو هاي ائتلاف به دلیل موقعیتی که دارند و كاملا تحركات فرقه و حتی جاسوسي گروه عليه نيرو هاي خودشان به منظور كسب اطلاعات و بهره برداري از آن را زير نظر گرفته اند ، لازم است با شدت بيشتري جلوي برگزاري آداب و رسوم فرقه اي نظير نشست هاي رنگارنگ را بگيرند.
در صورت ممنوعيت برگزاري نشست ها و اجتماعاتي كه در آن آداب و رسوم فرقه اي ترويج مي شود – و از دل اين نشست هاي ايدئولوژيك، امثال ندا حسني ها خود را مي سوزانند- مسلما گامي مهم و عمده در فروپاشي گروه تروريستي رجوي برداشته مي شود.
از سوي ديگر يكي از نماد هاي سكتاريسم مجاهدين وجود روابط مسئول و تحت مسئول و مقدس جلوه دادن آن است كه طي آن فرد جرئت نقد و انتقاد مسئولين بالاتر از خود را ندارد. اين امر ضمن مغايرت با آزادي هاي فردي، به لحاظ قانوني هم مورد ايراد و اشكال است و وظيفه ي نيروهاي ائتلاف كوشش در جهت نابودي آن مي باشد.
سياست درست در قبال باند جنايتكار رجوي، انحلال و نابودي كامل آن است. هرگونه مماشات با تروريستها، اعطاي زمان كافي به آنان و فرصت سوزي است چراكه چشم هاي مشتاق زيادي از ميان پدران و مادران سالخورده منتظرند تا سد فرقه و تروريسم از ذهن فرزندان و عزيزانشان برداشته شود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا