طوبی سلام!

طوبی سلام!
بهزاد علیشاهی
طوبی سلام! من کاری به این ندارم که در سایت فحش و تهمت چه نوشته ای اما از آنجا که تو هم یکی از گرفتاران زندان و بند مجاهدین در سال هفتاد و سه بودی میخواهم چیزهایی را که از زبان مسعود در باره تو شنیدم بازگو کنم.
اگر این نوشته مرا دیدی و خواندی خب یکجوری خبر بده! در غیر اینصورت من فرض را بر این میگیرم که نگذاشته اند که این مطالب را ببینی و بخوانی ، البته شاید هم وادارت کنند که فحاشی کنی و تهمت بزنی و تکذیب کنی که برای من مهم نیست من فقط میخواهم این حرفها بگوشت برسد.
وقتی بعد از پنچ ماه زندان و شکنجه قرار بود مرا آزاد کنند و مدرکی علیه من نبود برای اینکه این دیوانه گریها و شکنجه و آزار را ازسر ما به در کنند و دل مارا بدست بیاورند چند روز با مسعود رجوی نشستیم و گفت و شنیدیم و غذا خوردیم و…
مسعود برای اثبات اینکه این دستگیری ها درست بوده و ما بیخود شکنجه نشده ایم گفت البته شما بیگناه بودید ولی این درد ورنج شما هدر نشده ما در این پروسه باکمک شما خطر بزرگی از سر سازمان رد کردیم ، ما توانستیم که تعدادی نفوذی کشف کنیم که بعضا توبه هم کرده اند و با ما هستند البته اتفاقاتی هم افتاد که چون یک جنگ گسترده با وزارت اطلاعات بود باید می افتاد هر جنگی کشته و زخمی دارد.
بعد به اسم شما اشاره کرد که همراه برادرتان برای ماموریت از طرف وزارت اطلاعات آمده اید و لو رفته اید این را گفت و رندانه اضافه کرد که حالا اگر یک مامور نفوذی کشته شود و یا به یکی تجاوز شده باشد این تقصیر کسی نیست خب نفوذی نفرستد تا این اتفاقات نیفتد که اولی منظور برادرتان بود و دومی منظور شما ، بعد هم از سوابق تان در زدن تیر خلاص گفت و عکس شما را نشان داد و عکس قسمتی از باغچه آسایشگاه خواهران را که شما در آنجا مواد منفجره چال کرده بودید و بعد گفت که دریک نشست شما مواد منفجره را داخل بسته بندی قورت داده بودید که در حین نشست با دفع آن بتوانید بکار بگیرید که موفق نمیشوید و با مراجعه زیاد به توالت به شما شک میکنند و بعد مواد را از شما کشف میکنند ، میگفت در بازرسی تکمیلی مواد سمی هم دربسته بندی از قسمتهای دیگربدنتان بیرون کشیده اند و مجبور بودند برادران حفاظت با دست این مواد را بیرون بکشند حالا هرکس میخواهد هر چه بگوید بگوید، ما برای حفاظت هر کاری میکنیم. بعد هم مسعود رجوی اسنادی را نشان داد که به اصطلاح دست خط شما بود و گفت که خودش به همه چیز اعتراف کرده.
در ضمن در آن نشست من تنها نبودم تعداد زیادی بودند منجمله برادرانی که هنوز هم آنجا هستند و شما میتوانید از آنها بپرسید اگر خواستید اسم هم میدهم. البته میدانم که همه این حرفهایی که درمورد شما اززبان مسعود شنیده ام همه دروغ بوده واو برای پوشاندن جنایاتش دست به این شعبده بازیها زده بود ، چون در مورد دوست خوب خودم هم این حرفها را زد و گفت که نفوذی بوده ولی بعدا از خودش حقایق را شنیدم این دوست من مثل شما هنوز در اشرف در بند است ولی با این تفاوت که همه حقیقت را میداند.
من هم چون دیدم شما مطلبی نوشته اید گفتم بهتر است که چشمتان به این حقیقت باز شود شاید از قبل شنیده بودید اما اگر خواستید میتوانم تمام جزییات را هم برایتان بازگو کنم.
با تشکر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا