جيغ های بنفش يا فرياد احتضار

جيغ های بنفش يا فرياد احتضار
جمشيد طهماسبی
بعد از نوشتن مطلب « مجاهدين و عواطف خانوادگی » مجاهدين بلافاصله سراسيمه و با بکارگيری تمام ارگانهای تبليغاتیش از جمله سيمای به اصطلاح آزادی « چهارشنبه 27 ارديبهشت » برنامه پرونده « شنبه 30 ارديبهشت » سرمقاله ارگان رسمی آنها مجاهد شماره 115 « ياداشت روز » و ساير ارگانها وسايتهای زنجيره ای به صحنه آمدند، ظاهرا من انگشت روی نقطه حساسی آنهم درسالگرد گزارش دیدبان حقوق بشر گذاشتم.
البته طبق روال معمول بدون اینکه به محتوای مطلب کاری داشته باشند با فرافکنی و بیرون ریختن درون مایه کثيف خود سعی کردند اینبار با یک تیر دو نشان بزنند، اولا با نسبت دادن مطلب به وزارت اطلاعات «رژيم آخوندي ادعا كرد كه محمد علي زاهدي و حسين پويان توسط خود مجاهدين سربه نيست شده اند! » آن را مخدوش کنند.
دوما ومهمتر اینکه با فرار به جلو وایجاد فضای ترس وحشت و فرافکنی از پی گیری موضوع توسط خانواده قربانیان ازطریق مرعوب کردن آنها جلوگیری کنند، چرا که ظاهرا افشاگری ودادخواهی خانواده نوروزی بد جوری سرکردگان فرقه را دچارمخمصه کرده، برای روشن تر شدن موضوع بد نیست به اصل موضوع نگاهی بیندازیم :
من در مطلب « مجاهدین وعواطف خانوادگی » تنها با بیان خاطراتم بدون اینکه شخصا نتیجه گیری بکنم، قضاوت را به خونندگان واگذار کرده بودم که با خواندن مطالب منتشر شده از جانب خود مجاهدین که این روزها اتفاقا از زبان کسانی که خود قربانی آن هستند، نوشته می شود قضاوت کنند که اگر رژیم هم در همین رابطه برخلاف گذشته راه پی گیری وتماس این خانواده ها را باز می گذارد ویا حتی باز به قول خود مجاهدین «از خانواده ها سوء استفاده می کنند » علت چیست ؟ باز بودن راه و امکان تماس خانواده ها طی 20 سال گذشته یا ممنوع بودن و بسته بودن اين مسير، اما موضوعی که دستاویز جیغ های بنفش مجاهدین اینبار شده است،من در قسمتی از مطلب چنین نوشتم:
«. يکی از اين نمونها خانواده آقای محمد علی زاهدی درايتالیا بود، روزی آدرس برادر محمد علی را به من دادند که بروم سراغ آنها و از آنها بخواهم که برای شرکت در تظاهراتی بمناسبت 30 تير بيايند با رفتن من آنها ابتدا فکر کردند که سازمان بلخره پذيرفته که امکان تماسی رابرايشان فراهم کند، اما وقتی متوجه شدند که من نيز بدنبال همان خط سو استفاده فرستاده شدم شروع به داد وبيداد کردند.
از آنجای که من محمد علی زاهدی را از نزديک می شناختم وبه اصطلاح سازمان، می دانستم« مسئله دار» است کنجکاو شدم و گفتم من تازه از عراق آمدم ودر جريان نيستم که درد دلشان شروع شد وتوضيح دادند که چند سال است به دنبال يک تماس تلفنی ويا نامه با برادرشان هستند ولی سازمان پاسخ می دهد که خود محمد علی حاضر نيست با شما ارتباط داشته باشد ؟!!
من که می دانستم به آنها دروغ گفته شده وقتی که مسئله تماس برادر محمدعلی را با منيژه کريمی که در آن زمان مسئول ايتاليا بود مطرح کردم شروع کرد به فحاشی وگفت هر وقت با چنين مواردی برخورد کردی بگو که خود فردی که شما دنبالش هستيد حاضر نيست وقتی را که برای مبارزه با رژيم بايد صرف کند اينطور هدر بدهد؟!! »
حال ازکجای این مطلب این نتیجه گیری شده است ،« یاد داشت روز» نشریه مجاهد شماره 115:
« رژيم آخوندي ادعا كرد كه مجاهدان خلق محمد علي زاهدي و حسين پويان را هم كه در مرداد ماه گذشته توسط مزدوران 9 بدري رژيم در بغداد ربوده شده و به ساختمان وزارت كشور عراق در بغداد منتقل شدند, مجاهدين خودشان سربه نيست كرده اند!
وزارت اطلاعات آخوندها اين ادعا را در يكي از سايتهاي خود از دهان كثيف يك عنصر خودفروخته به نام جمشيد طهماسبي به عمل آورد و نوشت: « متاسفانه به يکباره سازمان اعلام کرد که او به همراه حسين پويان در بغداد ربوده شده توسط کي وچطور معلوم نيست…..».
را ديگر باید از سرمقاله نویس خانم رجوی سوال کرد، چرا که در مطلب من مطلقا به اين موضوع که «….. محمد علي زاهدي و حسين پويان توسط خود مجاهدين سربه نيست شده اند! » حتی غير مستقيم هم اشاره ای نشده،مگر اينکه مسئله سر به نیست شدن دهها نفر طی سلهای گذشته در عراق کابوسی است که وحشت برملا شدن آن باعث شده تا که با چنین داستان سرایی هایی که يد طولانی دردرون این فرقه دارد، آنچنان ذهن آنها را به خود مشغول کرده باشد، که می خواهند با فرار به جلو زمینه لازم را در راستای برملا شدن احتمالی واقعیت ها آماده کنند که البته برای افرادی مثل من که سالیان سال در درون مناسبات این فرقه بوديم به این شگردها به خوبی آشنایی داريم.
اگرچه از این نوع ماجراها طی سالیان گذشه درزيرحاکمیت صدام درعراق که حیاط خلوت مجاهدین بود، کم اتفاق نیفتاده به طور مثال ماجرای قربانیان مثل :
هادی افشار(نادر)، اسلامی و پویا که در کربلا و درجریان شورشهای مردم عراق که از نظر شرایط ومشخصات شبیه همین داستان غم انگیز محمدعلی زاهدی و حسين پویان است.
شرایط سال 1370 هم درست مثل شرایط فعلی عراق برای مجاهدین بود، چرا که ازنگاه مردم عراق مجاهدین ماموران استخبارات عراق محسوب می شدند، به همین دلیل هر وقت وهرجا فرصتی پیدا می کردند آنها را مورد حمله وهجوم قرار می دادند.
حتی در زمانی که شرایط عراق هم عادی بود، به اصطلاح تشکیلاتی خاک عراق بیرون از قرارگاهها برای مجاهدین « سرخ » بوده وبه همين دليل هیچ ترددی کسی به بیرون نداشت مگر اینکه به همراه افسران استخبارات واسکورت های مسلح که از اکیپ های دو تا سه ماشینی مجهز به مسلسل های خودکار بر روی ماشینها وافراد نیزمسلح به سلاح کمری وکلانشیکف بودند.
با چنين وضعيتی دراوج شورش مردم عراق آنهم درشهر کربلا که یکی از کانونهای این خيزشها در آن زمان بود، سه نفر از کادرهای مجاهدین دراين شهر چه می کردند.
حال اگر این از سوال های ممنوعه وعبور از خط قرمزبرای سرکردگان فرقه مجاهدين است ونبايد به آن نزديک شد؛ واگر نه شروع به عربده کشی و لجن پراکنی خواهند کرد به جای پاسخگویی چرا که هيچ کار واجبی در آن شرايط در کربلا وجود نداشت، جز ماموريت جمع آوری اطلاعات برای استخبارات صدام، که آنان را به شکل ناشناس جهت نفوذ در بین شیعیان عراق به قتلگاه فرستاديد که شناسایی می شوند و به شکل فجيعی به قتل می رسند تا جای که از اجساد آنها نیز اثری پیدا نشد.
در ماجرای محمد علی زاهدی وحسين پویان نیز خوب هر ناظری بلافاصله سوال خواهد کرد دو نفر از کادرهای شما در حالی که در عراق دیگر امکان تردد با اسکورت هم برای شما وجود ندارد وبه قول شما خاک عراق طیول وزارت اطلاعات است در خیابانهای بغداد چه می کردند.
حتما برای خريد نخود لوبيا و گشت گذار هم که نرفته بودند، چرا که در این تردد تنها چيزی که رعايت شده ضابطه انقلاب خواهر مریم است، که تردد به بیرون از محیط استرلیزه قرارگاه اشرف برای گوهران بی بدیل مریم حداقل دونفره است.
اما جواب این سوال اساسی که چه امر مهمی وجود داشته که باید آنها به این قتلگاه فرستاده می شدند که پیش بینی چنین اتفاقی دور از انتظار نبوده، را شما می خواهید با فرافکنی وپاشیدن خاک به چشم تمامی کسانی که چنین سوالات طبیعی دارند دور بزنيد و از پاسخگویی وعواقب آن فرار کنید موضوع دیگری است.
اما خوشبختانه دوران اینکه شما می توانستید با توسل به این حیله های زنگ زده جو سکوت وخفقان ایجاد کنید گذشته وهستند کسانی که از جهنم عراق جان سالم بدر برده وبا به جان خریدن تمامی تهدیدات وفرافکنی های شما از میدان بدر نرفته و نخواهند رفت و با پرداخت بها دست به اين روشنگریها خواهند زد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا