واکنش هیستریک

واکنش هیستریک
عباس صادقی، نوزدهم می
باز هم قمر خانم از زبان سایت فحشاگرش ناخواسته مهر تائیددیگری بر اعمال سرکوبگرانه درون تشکیلاتی گذاشت وشک وتردیدهای بیشتری در رابطه با سربه نیست کردن دو تن از افراد ناراضی درون تشکیلات به نامهای محمد علي زاهدي و حسين پويان رادامن زد.
سایت فحشاگر در یک واکنش عجولانه ومبهم در مقاله ای که البته مانند ریشه قمر خانم بی صاحب است و اسم هیچ یک از از مواجب بگیران قمر خانم پای آن نیست (شاید به این دلیل که در قانون فرقه همه چیژحتی اسامی متعلق به رهبر است) ومانند دزدی که با فرار به جلو قصد مخدوش کردن صحنه دزدی را دارد ؛ فریاد میزند و قسم وآیه میآورد که کسی را نکشته است وبرای اثبات این ادعا شروع به فرافکنی مختص فرقه ای خود میکند واز همان واژه های برازنده قمر خانم وشورای رهبری استفاده میکندبرای روشن شدن موضوع به مطلب سایت فحشاگر دقت بفرمائید.
رژيم آخوندي ادعا كرد كه مجاهدان خلق محمد علي زاهدي و حسين پويان را هم مجاهدين خودشان سربه نيست كرده اند!
وزارت اطلاعات آخوندها اين ادعا را در يكي از سايتهاي خود از دهان كثيف يك عنصر خودفروخته بنام جمشيد طهماسبي بعمل آورد و نوشت : « متاسفانه به يکباره سازمان اعلام کرد که او به همراه حسين پويان در بغداد ربوده شده توسط کي وچطور معلوم نيست…..».
جدای از فرهنگ وادبیات بکار رفته در متن فوق که بیانگر درونمایه قمر خانم وقلم به مزدان فرقه ای میباشد (از کوزه همان برون تراود که در اوست) یک موضوع کاملا روشن میشود که:
بیچاره قمر خانم در چه بحرانی بسر میبرد؛ قطعا هرشب دچار کابوس محاکمه بخاطر سربه نیست کردن افراد ناراضی میشود که بخاطر یک مقاله ای که فقط نقل خاطره است؛( وهنوز پای خواهر مریم از بابت چنین اتهامی به دادگاه کشیده نشده است) که اینگونه بهم میریزد وواکنشهای هیستریک از خود نشان میدهد وزمین وزمان را به رژیم وصل میکند.
برای روشن شدن بهتر وضعیت روحی خواهر مریم به مقاله آقای جمشید طهماسبی مراجعه میکنیم:
مجاهدین و عواطف خانوادگی
(آقای طهماسبی، پانزدهم می)
يکی از اين نمونه ها خانواده آقای محمد علی زاهدی درايتالیا بود، روزی آدرس برادر محمد علی را به من دادند که بروم سراغ آنها و از آنها بخواهم که برای شرکت در تظاهراتی بمناسبت 30 تير بيايند با رفتن من آنها ابتدا فکر کردند که سازمان بالاخره پذيرفته که امکان تماسی رابرايشان فراهم کند، اما وقتی متوجه شدند که من نيز بدنبال همان خط سو استفاده فرستاده شدم شروع به داد وبيداد کردند.
از آنجای که من محمد علی زاهدی را از نزديک می شناختم وبه اصطلاح سازمان، می دانستم« مسئله دار» است کنجکاو شدم و گفتم من تازه از عراق آمدم ودر جريان نيستم؛ که آنها درد دلشان شروع شد وتوضيح دادند که چند سال است به دنبال يک تماس تلفنی ويا نامه با برادرشان هستند ولی سازمان پاسخ می دهد که خود محمد علی حاضر نيست با شما ارتباط داشته باشد ؟!!
من که می دانستم به آنها دروغ گفته شده وقتی که مسئله تماس برادر محمدعلی را با منيژه کريمی که در آن زمان مسئول ايتاليا بود مطرح کردم شروع کرد به فحاشی وگفت هر وقت با چنين مواردی برخورد کردی بگو که خود فردی که شما دنبالش هستيد حاظر نيست وقتی را که برای مبارزه با رژيم بايد صرف کند اينطور هدر بدهد؟!!
تا اينکه من سالها بعد از اينکه از سازمان جدا شده بودم مجددا برادر محمدعلی زاهدی را در نشست جمهوری خواهان در برلين ديدم که همچنان دنبال برادرش بود وقرار شد که از طريق صليب سرخ وضعيت او را دنبال کند ولی متاسفانه به يکباره سازمان اعلام کرد که او به همراه حسين پويان در بغداد ربوده شده توسط کی وچطور معلوم نيست.
خوب قمر خانم اگر تو ریگی به کفش نداری چرا باید مثل ملانصرالدین که از فرط بدهکاری مجنون شده بود؛و توی خیابان داد میزد آهای مردم من صد تومن به هیچکس بدهکار نیستم؛ داد بزنی آهای مردم محمد علی زاهد وحسین پویان را من سر به نیست نکرده ام.
توی مقاله فوق آقای طهماسبی فقط گفتند:
وقرار شد که از طريق صليب سرخ وضعيت او را دنبال کند ولی متاسفانه به يکباره سازمان اعلام کرد که او به همراه حسين پويان در بغداد ربوده شده توسط کی وچطور معلوم نيست.
حالا چرا بعد از اقدام از طریق صلیب سرخ این اتفاق افتاده واین دونفر مفقود شده اند ؛سوالی است که قمر خانم باید پاسخ بدهند.
امابرای هرکسی که مینمم آشنایی با شیوه های مافیایی وفرقه ای رجوی داشته باشد واز سرنوشت دیگر کسانی که خواستار جدایی از سازمان بوده اند وبطرز مشکوکی سربه نیست شده اند باخبر باشد ؛بلافاصله متوجه میشود که کاسه ای زیر نیمکاسه قمر خانم وجود دارد.
چون وجه اشتراک همه کسانی که سربه نیبست شدند یا به طرز مشکوکی کشته شدند ؛ تلاش آنها برای خلاصی از جهنم عراق و قمر خانم بوده است.
وبی جهت نیست چنانچه اعضاء جداشده از فرقه قمر خانم حتی نقل خاطره میکنند اینگونه موجب ناخوشایندی وبرافروختگی قمر خانم میشودوسیستم گشتاپوی آنرا وادار به واکنش ناشیانه میکند ؛ چون قمر خانم خوب میداند بیان امروز این خاطرات؛ زیرساختی برای به محاکمه کشاندن قمرخانم در یک دادگاه برای فرداست.
در واقع کارکرد دیروز سیستم فرقه ای رجوی در عراق ودر کنار پدر خوانده اش صدام حسین دیکتاتور مخلوع عراق بود که سرنوشت امروز آنرا رقم زده است ؛ وامروز با سقوط این پدرخوانده صفحاتی از پرونده قطور جنایات فرقه رجوی در عراق وآن بخشی که مربوط به سرکوب درون تشکیلاتی وعلیه اعضاء ناراضی خودش میباشد بازخوانی میشود وشامل همه جنایات انجام پذیرفته در طول حیات ننگین این فرقه نمیشود ؛ اما من بعنوان یکی از این قربانیان وشاهد قتل اعضاءناراضی در زندان های الموت اشرف؛ به قمر خانم این قول را میدهم که به سهم خودم تمام تلاشم را معطوف به افشای جنایات شما وتلاش برای کشاندن شما سران این فرقه به یک دادگاه جنایی نمایم.
همچنانکه در سطح بین المللی محصول کارکردهای تروریستی شما به نتیجه نشست ؛ واکنش درمقابل جنایات درون تشکیلاتی شما هم به همت وعزم جزم اعضاء جداشده که تا امروز نتیجه مطلوب داشته به نتیجه قطعی خواهد رسید.
به مواردی از محصول کارکردهای بیرونی فرقه رجوی توجه بفرمائید.
بطور مثال :
وزارت خارجه دولت بیل کلینتون در سال 1997 مجاهدین خلق را، در لیست تروریستی قرار داد. وزارت خارجه، در توجیه عمل خود از چندین عمل تروریستی صورت گرفته علیه امریکاییها استفاده کرد.
تلاش برای ربودن سفیر امریکا در نوامبر 1971، و بمبگذاری‎های سال 1972 در دفاتر پپسی کولا، جنرال موتورز، هتل اینترنشنال، شرکت نفتی مارین، انجمن ایران-امریکا، و دفتر اطلاعات ایالات متحده از جمله این اعمال بودند. در طول سه سال بعدی، مجاهدین خلق شش بانک را مورد سرقت قرار داد، سرگرد لوئیس هاکینز از ارتش امریکا، رئیس پلیس تهران، پنج غیرنظامی و یا مشاور نظامی امریکایی را ترور کرد، و تلاش نمود ژنرال هارولد پرایس فرمانده هیئت نظامی امریکایی در ایران را به قتل برساند؛ این گروه همچنین در دفاتر خطوط هوایی پان-امریکن، شرکت نفتی شل، بریتیش پترولیوم و بریتیش ایرویز بمبگذاری کرد.
همچنین:
وقتی سازمان مجاهدین از سوی اتحادیه اروپا در ایست ترورییستی قرار میگیرد این اتحادیه مطابق لیستی از اعمال تروریستی این سازمان طی سالیان بویژه از سال 1981 تاآستانه عملیات تروریستی 11سپتامبر2003 وپس از تاخیر بسیار پی به ماهیت آن میبرد!
در نتیجه اعلام میکند این سازمان یک سازمان تروریستی است وبه اتفاق آراآن را در لیست سیاه تروریستی قرار میدهدا.
کما اینکه دیدبان حقوق بشر طبق تاکیدات خودش پس از بررسی ومصاحبه های حضوری متعدد با همان افرادی که شما مدعی هستید (مأموران وزارت اطلاعات هستندکه بااستفاده از نام ساختگی اعضاء ومسئولین سابق مجاهدین.در تهیه وتدوین این گزارش همکاری کرده اند) گزارش سی صفحه ای را ارائه کرده است.واعلام میکند که اعضاء ناراضی بسیاری مورد بدرفتاری وشکنجه های جسمی وروحی قرار گرفته اند.
هر چند در این گزارش بنظر نگارنده ودیگر دوستانم که مورد مصاحبه قرار گرفتیم فقط بخش کوچکی از واقعیتهای اعمال شده در درون تشکیلات مجاهدین که دلایل واسناد آن وجود دارد بر ملا شده است.
وامروز واحد تحقیقات ایران پیوند اسامی بالغ بر 100تن از اعضاءناراضی که بطرز مشکوکی سربه نیست شده اند را در اختیار دارد.
خوب قمر خانم با توجه به موارد مختصرآنچه که در بالا ذکر شد ودر رابطه با هرکدام از این موارد سیستم فرقه ای شما هزاران اطلاعیه صادر کرده است که 99درصد آن خوراک درون تبلیغاتی بوده است لطف کرده یک مناظره ای با شرکت مسئولین بالای فرقه ترتیب دهید در هر مکانی هر تلویزیونی که شما مشخص میکنید ویک یا دونفر هم از اعضاءجداشده بلافاصله حاضر میشوند ودر حضور مردمی که بیننده مشتاق این برنامه خواهند بود فقط به چند سوال در رابطه با قتل اعضاءناراضی مانند : سعید نوروزی؛ علی خوشحال ؛پرویز احمدی ؛قربان ترابی و………….به ما پاسخ دهید.
اگر هم محدودیت مکانی دارید ما شما را به تلویزیون پیوند P.T.V برنامه زنده تلویزیونی جداشده ها دعوت میکنیم تا در یک میز گرد بدون محدودیت برای آمدن هر تعداد از سران فرقه شما ؛ شرکت نمایئد.
این فرصت مناسبی است برای شما که همه این اعضاءجداشده را که بقول شما مامورین اطلا عات ایران هستند را در حضور خودشان وبینندگان افشا کنید.(اتبته اگر ریگی به کفش نداشته باشید باید بپذیرید)
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
هر چند پیشاپیش این اطمینان را به بینندگان عزیز میدهیم که فرقه تروریستی رجوی بدلائل جنایات بیشمار درون تشکیلاتی وبیرون تشکیلاتی هرگز پای چنین مناظره ای نخواهد آمد.
ادامه دارد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا