آنان که باد میکارند( سخنی کوتاه با سران فرقه رجوی)علیرضا میرعسگری، پانزدهم اوت 2006بلاخره مسئولین سازمان مجاهدین بعد از سالیان؛ به افشاگری که توسط قربانیان و شاهدان شکنجه و کشتارکه در درون این فرقه اتفاق افتاده واکنش نشان داده و در برنامه ایی تحت عنوان پرونده به رد ادعای این شاهدان و شکنجه شدگان پرداخته […]
آنان که باد میکارند
( سخنی کوتاه با سران فرقه رجوی)
علیرضا میرعسگری، پانزدهم اوت 2006
بلاخره مسئولین سازمان مجاهدین بعد از سالیان؛ به افشاگری که توسط قربانیان و شاهدان شکنجه و کشتارکه در درون این فرقه اتفاق افتاده واکنش نشان داده و در برنامه ایی تحت عنوان پرونده به رد ادعای این شاهدان و شکنجه شدگان پرداخته است.هر چند که در دعاویی حقوقی صحبت ها وشانتاژ مسئولین این فرقه راه به جایی نخواهد برد ولینکن یادآوری چند نکته را ضروری میدانم.
هر گروه و سازمانی که ادعای دمکراتیک بودن را دارد باید بتواند پاسخگوی عملکرد خود باشد کمااینکه در سراسر دنیا شاهد هستیم که گروه ها ی مختلف سیاسی باید در برابر افکار عمومی پاسخگو باشند واین همان چیزی است(پاسخگویی) که از بدو تاسیس این فرقه متاسفانه به چشم نمیخورد و هر چه هم که بر عمر این فرقه افزوده شده از این امربدیهی(پاسخگویی )فاصله گرفته و به جای پاسخگویی به شانتاژو تهدید میپردازند.مسئولین این فرقه و درراس آن خانم مریم عضدانلو و باقی مجریان شکنجه وکشتار باید بدانند که در دنیای امروز نمیتوان فقط با تکیه به پولی که آنهم از را ه مزدوری بدست می آیدویا تکیه بر لابی های بدنام و پیشانی سفید بر جنایات گذشته خود سرپوش بگذارند و در مقابل بتوانند با ادامه وطن فروشی و خیانت برای خود آبرو! بخرند.
جالب است که یادآوری کنم در کلیه برنامه های جدید و قدیم این فرقه که دررد جنایات درون فرقه درست شده(که این مورد در برنامه اخیر هم به چشم میخورد) هیچ بحثی از شکنجه وقتل آقایان پرویز احمدی و قربانعلی ترابی مطرح نشده است ، زیرا دررابطه با قتل آقای پرویز احمدی در زندانهای سال 1373اینجانب به همراه آقایان علی قشقاوی و عباس صادقی نژاد شاهد قتل آقای پرویز احمدی میباشیم که دربدو ورود به اروپا به مراجع قانونی و حقوق بشری اعلام نموده و همچنین کیفر خواستی علیه مریم عضدانلو به عنوان آمرقتل و شکنجه دردرون این فرقه به دادگاهی در فرانسه اعلام شده است ؛ ضمنا جا دارد که در همین جا به این نکته اشاره کنم به دلیل رابطه خویشاوندی با آقای قربانعلی ترابی و هم پرونده بودن در جریان زندانهای 1373در درون این فرقه و مطلع شدن از قتل ایشان ( هر چند که مسعود رجوی با دجالیت آن را خودکشی وانمود کرد) یکی از شاهدان اصلی این کشتار و شکنجه هستم که حاضرم در هر کجای دنیاکه لازم باشد به عنوان شاهد حاضر باشم.
آری هیچ جنایتی بی پاسخ باقی نمیماند و آمران و دست اندرکاران آن محکوم به محاکمه و پاسخگویی در برابروجدانهای بیدار هستند،بی دلیل نیست که وقتی به سایت های این فرقه (سازمان مجاهدین خلق!) می نگریم تشویش و نگرانی از روزپاسخگویی را به خوبی مشاهده میکنم بد نیست که به چند نمونه کوچک اشاره کنم.
سرکردگان این فرقه با دست پاچگی از تبعات جنایاتی که درسالیان گذشته در عراق و ایران انجام داده اندو ترس از اخراج و به دنبال آن به دادگاه کشیده شدنشان به دست و پای خبرگزاریهای مختلف و یا… افتاده اند و د رسایت موسوم به همبستگی! به نقل از رویتر می نویسند:
مجاهدین خلق , یک گروه شورشی اما بدون سلاح و بدون آزار ایرانی هستند و در جا ی دیگر به نقل از همین خبرگزاری می افزاید هیچکس مجاهدین خلق را متهم به جنایتی در خاک عراق نکرده است, از این رو تصمیم مالکی بر اخراج این گروه بیانگر یک چشمک و چراغ میباشد
حال آنکه همه بخوبی میدانند که این فرقه از طرف شخصیتهای حقیقی و حقوقی متهم به قتل و جنایت شده است که باید در روز موعود پاسخگوی آن باشد.
یادر جایی دیگر در سایت افشاگر! به بیانه ایی اشاره میکند که پای آن نه امضایی موجود میباشدو نه اسمی ولی در اوج وقاحت اعلام میکند که :
آنها تصریح کردند PMOI که از سال 1986برای برپایی دمکراسی در کشورشان(ایران) به عراق آمده است, مطلقا در امور داخلی عراق دخالتی نداشته و احدی از مردم عراق اعم از سنی یا شعیه, عرب و یا کرد, چیزی جز خیر و محبت از آنها ندیده است.
حال اینکه منظور از آنها تصریح کردند چه کسانی میباشند بماندولی داشتن این ادعا چیزی جز وقاحت ( چیزی که از رهبر این فرقه به کل فرقه به ارث رسیده) نیست چون همگان، مخصوصا اهالی کرد نشین عراق به خوبی خاطرات تلخ و کشتار شهروندان بیگناه شهرهای کفری و کلار و.. را درجریان سرکوبی جنبش مردم کرد عراق به دست نیروهای سازمان مجاهدین به خاطر دارند.
جالب اینجاست که سرکردگان این فرقه به چنان حال و روزی افتادند که برای خریدن آبروو اعتبار به فلان خاخام ( که مسؤولیت گروهی مدافع امنیت اسراییل در امریکارا دارا میباشد) رو می آورند و اینچنین در بازار مکاره سیاست به دنبال خریدن آبرو و اعتبار میگردند.
آری در پایان یادآوری میکنم که تاریخ حافظه خوبی دارد و هیچگاه خون بیگناهانی که به زمین ریخته میشود بی پاسخ گذاشته نمیشود.
آری این سنت تاریخ است که هیچ جنایتی بی مکافات گذاشته نمیشود و همانطور که دیکتاتورهایی مانند استالین و هیتلرو صدام حسین پای مکافات جنایات خود آمدند سران این فرقه ( در راس آن مریم عضدانلو و مسعود رجوی) نیز مستثنی نیستند و تنها با شانتاژ و فحاشی میتوانند خود و اطرافیان شریک در جنایتاتشان را تسکین دهند.
به امید فرارسیدن آن روز.

