خط و نشان کشیدن برای رادیو فردا
ایراندیدبان
گشتاپوی اشرف که گمان میکرد با مانور دادن بر روی نظریهی پزشک امریکایی دال بر خودسوزی یاسر اکبرینسب خواهد توانست از تبعات آن، بهخصوص افشاگری در مورد وضعیت اسفناک اردوگاه اشرف خلاصی یابد، پس از گزارش رادیو فردا در اینباره، برای دومینبار با بهصحنه آوردن پدر و برادر یاسر اکبرینسب تلاش نمود با قصهپردازی، بحران مرگ مشکوک یاسر اکبرینسب را حل نماید.
گشتاپوی اشرف که در یک اقدام ابلهانه قصد داشت تا بهاصطلاح روحیه این افراد را خوب وانمود کند، سناریوی شرکت در فعالیتهای ورزشی را برای آنها نوشته و داده بود تا آنها با روخوانی آن، خود را سرپا نشان دهند.
مرتضی اکبرینسب، پدر یاسر با ناشیگری نقش خود را اینگونه ایفا کرد که:
« من روزانه 8 كیلومتر دو میروم و امروز هم رفته ام و بعد خدمت شما رسیدم »!
برادر یاسر هم با همان ناشیگری، جملات خود را اینگونه شروع کرد:
« می بخشید كه من دیر اومدم چون از زمین فوتبال اومدم و صبح هم در مسابقات شنای جام سیمرغ بودیم كه میخوایم قبل از ماه رمضون تموم بشه. ولی بابام رفت دوید و با من استخر نیامد! »
پس معلوم نیست که محدودیتها و قطع سهمیهی غذا و انفجار لولههای آب که مجاهدین مرتباً با مظلومنمایی در پشت پارلمانهای اروپایی برای گرفتن پناهندگی از عراق از آن سخن میگویند، کی و چگونه اتفاق افتاده است؟
شاید هم اعضاء در همان استخر که بودند و باباشون نیامده از آن محدودیتها خبرندارند؟!
نکتهی جالب سناریوی اخیر اینکه گشتاپوی اشرف خیلی دموکرات منشانه مدعی شده است که رادیوها میتوانند با اعضای این گروه در اردوگاه اشرف تماس داشته باشند. در همین رابطه مرتضی اکبرینسب ادعا کرد که :
« مزدور مربوطه یعنی همان نیاز سلیمی ، و همچنین این رادیو فردا، بدون اینكه حتی زحمت یك تماس با من را به خودشون بدند ، ادعا كردند كه پسر من موسی كه الان در كنارم نشسته توسط مجاهدین زندانی شده و خودم هم سكته كرده ام. بطوریكه عوامل رژیم در رادیو فردا حالا نگران حال من هم هستند! »
باید از گشتاپوی اشرف پرسید که آیا حاضرید افرادی مانند مهدی افتخاری که مدتها است دیوانه شده و بهخاطر فشارهای تشکیلاتی به جنون رسیده است، پای خط یک مصاحبهی آزاد با رسانهها بیاید؟
یا شاید هم ادعایی که از زبان موسی اکبرینسب مطرح کردید مانند فرار بهجلوی ابلهانهای است که رجوی با دعوت از خانوادهها برای رفتن به عراق با خرج سازمان مطرح کرد و پس از اولین دیدار، این خانوادهها بودند که همانند رادیو فردا با موج فحاشی و اتهامزنی، متهم به عامل وزارت اطلاعات بودن شدند.
اما نکتهی جالبتر اینکه مجاهدین بهعنوان جنگطلبان امریکایی و در دفاع از دولت بوش، دایهی از مادر مهربانتر شده و بهفکر خرج صحیح هزینههای دولت امریکا علیه ایران افتادهاند و رادیو فردا را از مصادیق حیف و میل اموال عموسام دانستهاند که باید هرچه سریعتر بوش تکلیف آن را معلوم کند.
مرتضی اکبرینسب که از طریق ارگان ماهوارهای این گروه صحبت میکرد گفت :
« این رادیو فردا هم با اینكارها آبروی خودش را میبره.
-جای اون هست كه در كنگره آمریكا از این رادیو بپرسند كه آیا پول دولت را میگیری كه مزدورهای اطلاعات آیت الله های اتمی رو ، قطاركش علیه مجاهدین و قرارگاه اشرف به صف كنی ؟ فكر نمیكنم كه مردم و كنگره آمریكا رضایت بدند كه مالیات و بودجه آنها صرف چنین كاری بشه…. »
موسی اکبرینسب نیز در ادامهی این خط گفت :
« این رادیو كه یك روز میخواست خودش رو به عنوان یك رادیو خبری جا بندازه، چرا باید بلندگوی مأمورا وزارت اطلاعات بشه ،حقش این بود كه آمریكا كه رئیس جمهورش میگه میخواد كنار مردم ایران بایسته رادیوش رو اول از مأمورهای كثیف آخوندها پاك میكرد. »