ازدواجهای فرقه شکن

ازدواجهای فرقه شکن
 

بهزاد علیشاهی
مجاهدین در برنامه پرونده که از تلویزیون پخش میکردند نسبت به ازدواج و بخصوص ازدواجهای اعضای جدا شده دست به فغان و فریاد برداشت و با ادبیات لمپنی و ضد انسانی و ضد خانوادگی اش ؛ این ازدواجها را تهوع آور و کثیف خواند و گفت که : ازدواج باعث میشود که جوانان از مبارزه دست بردارند و ازدواج را همردیف اعتیاد و بزرگترین بلایی که در کمین جوانان است خواند ,
بدین ترتیب نسخه طلاق های اجباری را که در اشرف پیاده کرده برای جوانان ایرانی هم پیچید.
سازمان مجاهدین که مثل مار زخم خورده از ازدواج جداشدگان به خود میپیچید ؛ بخوبی نشان داد که این ازدواجها در اشرف باعث ایجاد شکاف و ترک عمیقی در دیواره ای که به اسم انقلاب مریم و برای سرکوب احساسات و عواطف اسیران آنجا در قلب و معز آنها کشیده اند شده است.
اشرف سالهاست که با نسخه ای که مسعود و مریم پیچیده اند؛ به لجنزار کثیفی تبدیل شده است. با طلاق اجباری زنان و شوهران از هم جداشدند و مردان و زنان مجرد هم کماکان مجرد باقی ماندند , اما کار به همین جا تمام نشد. این خودکامگی مسعود ومریم که صرفا برای کنترل افکار و احساسات نفرات بود ؛ اشرف را به محیطی نا امن برای زنان و مردان تبدیل کرد و خیلی زود روابط نامشروع جای خود را به روابط مشروع وپاک خانوادگی داد. روابط نامشروع مردان و زنان ونیز روابط نامشروع مردان با هم؛ آنهم مردانی با میانگین سنی چهل و پنج سال؛ و کار به جایی از افتضاح رسید که بعضی موارد زبان به زبان بین بچه ها میگشت و حتی گاها باعث تغییر سازماندهی در سطح بالا میشد , سازمان و نفرات آنجا باید تغییر سازماندهی مرکز 10 یادشان باشد و تعدادی تغییر سازماندهی های دیگر.
حالا سازمان از ازدواج اعضای جدا شده ها که برای پاک ماندن و پاک زندگی کردن و پاسخ به ندای احساس و عواطف انسانی شان بوده , به شیون آمده است.گویا خبر این ازدواجها دیواره های نامرئی فرقه را در اشرف فروریخته است.
اما شیون و فریاد و فغان مجاهدین از ازدواج اعضای جداشده دلیل دیگری نیز دارد و آن این است که نفرت و کینه جویی آنها نسبت به جداشده ها به حدی است که نمیخواهد آنها در آرامش زندگی کنند و صاحب زندگی و یک شریک خوب برای آن باشند. شاید انتظارشان این بود ه که همه را یا خودشان ترور کنند و یا اینکه بعد از جدا شدن به دست جمهوری اسلامی زندانی و باعث عبرت بقیه کسانی که در اشرف هستند بشوند؛ تا دیگر کسی خیال جداشدن به سرش نزند , اما حالا که تیرشان به سنگ خورده وتشبثاتشان راه به جایی نبرده؛ خب باید هم بنالند و این نالیدن در واقع تبریک به همه اعضای جدا شده ای است که ازدواج کرده اند. مبارکشان باد.
اما از سر استیصال مطلق ,آخرین اقدامی که سازمان میتواند بکند و دست به کار هم شده خراب کردن زندگی های تازه تاسیس اعضای جدا شده است ؛ اما پیشاپیش باید بگویم که تیرش را به سنگ خورده تلقی کند , مجاهدین درهمین برنامه با گفتن اراجیفی در مورد خانم ملک , بوضوح سعی داشتند که با این ترفند کانون گرم خانوادگی آنها را به هم بزنند , اما هیهات که ذره ای از عشق و زندگی چیزی نمیدانند و نباید هم بدانند و به کوری چشم آنها همه جدا شده ها و منجمله خانم ملک و آقای مهدی قلی در کمال آرامش و خوشبختی به زندگی مشترکشان مشغولند.تا کور شود هر آنکه نتواند دید!!!
سازمان مدعی شد که ازدواج درست مثل اعتیاد جوانان را از مبارزه بازمیدارد و بصورت آشکار خواهان الگوی کثیف روابط نامشروع بجای ازدواج که در اشرف پیاده کرده است , برای جوانان ایرانی شد. سازمان که فراموش کرده بود از ازدواجهای مکرر مسعود و مریم , چیزی بگوید ,توضیح نداد که چطور ازدواج مانع مبارزه میشود.
من بعد از جدا شدن از سازمان وقتی فهمیدم که نامزدم بعد از بیست سال هنوز وفادارانه منتظرم مانده است با عشق و علاقه زیاد و بلافاصله با ایشان ازدواج کرده و بی نهایت هم از این بابت خوشحالم و احساس خوشبختی میکنم و در ضمن بر خلاف نظر سازمان که مدعی است ازدواج مانع مبارزه میشود الان تمام وقت هم مشغول مبارزه با فرقه و در راس آن فرقه تروریستی مجاهدین هستم ( از نوشتن مطالب طنز تا مقالات و برنامه تلویزیونی و وبلاگ و غیره ) و نه تنها این ازدواج مانعی در این مبارزه ایجاد نکرده بلکه توانم را برای این کار صد برابر هم کرده است.
باز هم به همه جداشدگانی که ازدواج کرده اند صمیمانه تبریک میگویم و برای همه این دوستان عزیز و همسرانشان آرزوی سعادت و خوشبختی دارم , ایامتان به کام و چشم دشمن کور
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا