شما شکست خوردید

تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام شغالان و کفتاران؛ گروهی که در عرصه های اجتماعی و سیاسی و نظامی و انقلابی و چریکی و آزادیبخش و غیره، شکست خورده و می بایست هزینه شکست خود را بپردازد و در دادگاه پاسخگوی خیانت و جنایت علیه بشریت باشد، اعتراضات صنفی اخیر در ایران خود را نخود آش کرده و با گفتن „انا شریک“ اعتراضات داخل را به خود و کانون های خیالی نسبت می دهد. پیام شانزدهم مجاهدین خلق که به سیاق قبل آن را به رهبر مفقودالاثر، نسبت داده اند همچنین چند نکته جالب و مسخره آمیز به همراه دارد.
اول این که گروهی که طی پنجاه سال اخیر همه نوع جنگ و جدال را انجام داده و امتحان کرده و نتیجه نگرفته بلکه شکست خورده و هزینه سنگینی از قبل مردم پرداخته در اولین قدم می بایست طی یک جمع بندی واقعی رهبری و متد جنگ و جدالش را عوض کرده و طبعاً رهبرانش را محاکمه کرده و قیمت جنگ را بپردازد و بیش از این بر پاشنه قبلی نچرخد و بر متدهای کهنه پافشاری نکند بلکه اعتبار و ارزش مبارزه و آزادی را با پرداخت بهاء ارج بنهد.
اعتراضات چند روز اخیر که باعث صدور فتوای غیظ و غضب از جانب رهبران مجاهدین شده است، هم اکنون، کشور ایران تنها کشوری نیست که مردمش به مناسبت مسایل صنفی و گرانی بنزین به خیابان آمده اند بلکه دهها کشور جهان مردمش به خاطر مسایلی چون بنزین و مالیات و گرانی، اعتراض دارند. وقتی جهان تک قطبی یا چند قطبی همزمان سمت و سوی راست و اقتدار دارند، طبعاً سمت و سوی مخالفین و اعتراضات مردمی از پیش معلوم و مشخص است. اعتراضات مردم، هیچ کجا اعتراضات کهنه و دمده از نوع چریکی و مبارزه مسلحانه و تفنگ و نارنجک و نفرت و انتقام، نیست حتی مبارزه با امپریالیسم و جایگزینی آن با کمونیسم، نیست بلکه اعتراضات سمت و سوی اجتماعی و گرانی و فساد دارند.
در پیام شانزدهم نسبت داده شده به رهبری مجاهدین، در لابلای پیام، دو نکته مسخره آمیز به چشم می خورد و مابقی از جنس „انا شریک“ خود را نخود آش کرده و یا اعتراضات اخیر را به خود نسبت داده تا با خرمردرندی زمینه سرکوب اعتراضات را بهتر و آسانتر فراهم کند.
مورد اول، سوز و گداز رهبری مجاهدین این است که شما، مخالفین، چرا به سن و سال اشرفیان خرده می گیرد، اگر جوان می خواهید بفرمایید نسل جوان ایران به پا خاسته و در حال اعتراض در خیابان است!
در حالی که به رهبر شکسته خورده و بهاء نداده ی شکست، می بایست گفت، اعتراضات اخیر مردم در ایران، نه جوانان و نوع مطالبات و مدل اعتراضات شان، ربطی و سنخیتی با خواسته ها و مطالبات تروریستی و فرقه گرایانه شما ندارد. شما به دنبال زد و بند و وابستگی و تجزیه و تباهی ایران هستید که این را نه حاکمیت بلکه مردم نیز اجازه نمی دهند.
مورد دوم، رهبری فرضی مجاهدین به رهبری حکومت خرده می گیرد که شما در خطابه تان چرا ما را در کنار بقایای شاه که شکست خورده اند قرار دادید؟
در این مورد نیز باید به رهبری زواردررفته قبل از مفقود شدن، خاطرنشان کرد که فرق مابین تو و رضا پهلوی اگرچه مشابهت زمین تا آسمان است اما حداقل رضا پهلوی اسم و رسم و صدا و تصویر و آدرس و ریخت و قیافه دارد، در حالی که شما از هیچ کدام بهره ای نبردید و ضمناً اگر همین الآن از مردم داخل تا خارج، نظرخواهی کنید و فرق مابین خود و بقایای شاه، را پرسش کنید و جویا شوید بر شما معلوم خواهد شد که نتیجه خشونت و تباهی و شکست، تا چه حد منفی و باعث بدنامی شما و هم ریشان شما خواهد بود.
با این وصف کسی که می خواست عاشورا بپا کند و کوهستان ها را آتش بپا کند و فلان جا را منفجر کند و از مردم نسق بگیرد و از مخالفینش انتقام بگیرد، با پیامی از قبر و آن هم از جنس „انا شریک“ بسنده کرده و بیشتر از این نیز در توانش نیست. بنابراین، می بایست منتظر پیام مسخره آمیز هفدهم از عالم غیب باقی ماند تا چنته نداشته ای که بر همگان آشکار بود آشکارتر گردد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا