استراتژی فرقه رجوی پس از اعتراض ها

با وجود اینکه در دهه‌های اخیر تلاش‌های فرقه تروریستی رجوی برای سوءاستفاده از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی در ایران ناکام مانده است، اما بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که این فرقه همواره سعی کرده تا بعد از اتمام بحران‌ها با در پیش گرفتن استراتژی‌های مختلفی از آن‌ها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. در نوشتار پیش رو این استراتژی‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
معمولا بحران‌ها در بافت و بستر اجتماعی که به وجود می‌آیند معنا پیدا کرده و قابل درک می‌شوند. به عنوان مثال سیاست‌های تعدیل اقتصادی در اوایل دهه ۷۰ نارضایتی‌هایی را به دنبال داشت. براین اساس فهم چرایی نارضایتی‌های صورت گرفته در این دهه نیازمند بررسی چگونگی اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی دارد. یا در اوایل دهه ۸۰ رشد مهاجرت از روستاها به شهرها سبب افزایش حاشیه‌نشینی در کلان شهرها و بروز برخی از نارضایتی‌هایی اقتصادی شد. فهم این نارضایتی‌ها نیز نیازمند بررسی چگونگی اجرای سیاست‌های اقتصادی دولت‌های دهه‌های ۷۰ و ۸۰ دارد.
در این دهه‌ها فرقه مجاهدین همواره در زمان بروز بحران‌ها سعی کرده تا با تبدیل اعتراضات اجتماعی به بحران امنیتی، ضمن روبرو قراردادن نظام با مردم، پیگیری مطالبات را به سوی رادکالیزه شدن سوق دهد. با این حال عملکرد جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که حکومت بعد از اتمام دغدغه‌های امنیتی که در زمان بحران‌ها ایجاد می‌شود، با تفکیک سواستفاده‌های صورت گرفته از مطالبات مردم، خواسته‌های گروه‌های اجتماعی معترض را پاسخ می‌دهد. به عنوان مثال در دهۀ ۷۰، دهک‌های کم‌برخودار نسبت به تداوم سیاست تعدیل انتقاداتی داشتند که همین مسئله سبب شد تا در اواسط دهۀ ۷۰ روند اجرای سیاست‌های تعدیل تغییر کند. همچنین در دهۀ ۸۰ نیز حاشیه نشین‌های شهرها نسبت به سیاست‌های تامین مسکن و برخوداری از خدمات شهری انتقاداتی داشتند که این مسئله سبب اجرای طرح‌های مسکن‌سازی و همچنین بسط خدمات شهری به نواحی حاشیه شهر شد.
با این حال مجاهدین در سال‌های اخیر و به خصوص از زمان توسعه فضای مجازی سعی کرده تا با خارج کردن مطالبات اجتماعی و بحران‌های ایجاد شده از بسترهایشان، آن‌ها را تبدیل به فرا روایت کرده و در نهایت کارکرد خود از بحران‌ها را استخراج کند. به عنوان مثال اگر حاشیه‌نشین‌ها اعتراضاتی داشتند، مجاهدین سعی می‌کنند تا با حذف بسترهای ایجاد این نارضایتی و همچنین اقدامات صورت گرفته برای پاسخگویی به مطالبات حاشیه‌نشین‌ها، با بهره‌جویی از تکنولوژی و فضای مجازی، تصاویرخشونت‌های صورت گرفته توسط عوامل خود را مانند آتش‌زدن خودروها و تخریب زیرساخت‌های شهری، یا صحنه‌هایی از یکی از عوامل خود که در حال تحریک معترضان است را به عنوان فرا راویت به مردم بقبولاند. مجاهدین در این راستا بحران‌هایی که ارتباطی با یکدیگر ندارند را در کنار هم قرار داده و آن ها را تبدیل به یک روایت منسجم داستانی می‌کند تا تصور ناتوانی نظام در پاسخ‌گویی به مطالبات مردم و همچنین نسبت‌دادن خشونت به جمهوری اسلامی در ذهن بیننده تداعی کند. بدیهی است که مجاهدین در این راه سعی می‌کنند تا موجی از دروغ‌سازی در فضای مجازی ایجاد کرده و آن‌ها را به عنوان واقعیت به مردم معرفی کنند. نکته اینجاست که مجاهدین هر چقدر که از یک بحران بگذرد و ارتباط ذهنی مردم با آن قطع شود، بر شدت دروغ‌های خود افزوده به طوری که سعی می‌کنند تا با برگزاری مراسم‌های سالگرد برای بحران‌های مختلف و انتشار گسترده تصاویر و اخبار کذب روایت‌های خود از بحران‌ها را واقعی و بدیهی در اذهان عمومی جلوه دهد. مجاهدین در این راه سعی می‌کنند تا تصویر اسطوره‌ای از عوامل خود که نقش آشکاری در تخریب اموال عمومی داشتند، ساخته و از سویی دیگر در این روایت موجی از ناامیدی و نفرت را در جامعه القا کنند.
با این حال در پیش‌گرفتن سیاست‌هایی مانند پاسخگویی به مطالبات مردم و تهیه وتدوین برنامه‌های مستند مختلف در صداوسیما و رسانه‌ها توسط ایران سبب می‌شود تا دست مجاهدین برای مردم رو شده و آن‌ها در رسیدن به اهداف خود ناکام بمانند.
یادداشت از: دکتر سیدمحسن موسوی‌زاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا