تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

می گویند، طرف را به ده راه نمی دادند سراغ کدخدا را می گرفت! امروزه در عرصه های سیاسی و تبلیغاتی، گاهاً ناچاریم بعضی از ضرب المثل های عبرت آمیز را کم یا زیاد کنیم تا حق مطلب ادا شود.
مریم رجوی، رهبر مجاهدین خلق، در چند سخنرانی جنجالی اش، به جای این که قاچ زین را بچسبد و سوارکاری را فراموش کند در انتهای سخنرانی با عصبانیت و غیظ، ادعای پوپولیستی و خر رنگ کنی ای را مطرح می کند که مرغ پخته را به خنده وا می دارد.
او در مقابل مخالفین و منتقدین که مطرح می کنند، شما مجاهدین خلق، در داخل ایران بی اعتبار و فاقد پایگاه اجتماعی هستید و کانون های شورشی شما نیز همانند سایر ادعاها و تبلیغات شما دروغ است، خطاب به حکومت ایران اذعان می کند، اگر راست می گویید برای ما در تهران یک راهپیمایی برگزار کنید تا نتیجه را با چشم خود ببینید.
کسی که در بیرون و در مصاف با حکومت ایران چنین ادعای خر رنگ کنی و پوپولیستی ای مطرح می کند، معلوم نیست در داخل مناسبات خود با اعضای چشم و گوش بسته اش چه خزعبلاتی بار آنان می کند.
کسی نیست به این خانم بگوید، حال که شما به چنین نتیجه ای از مبارزه رسیدید، یک راهپیمایی نمایشی و مسالمت آمیز، خب از اول چرا راه حل جنگ و خشونت را انتخاب کردید؟ ادعای فوق، به مثابه این است که صدام حسین رییس جمهور سابق عراق در حین جنگ هشت ساله به رهبران ایران پیشنهاد می داد که اگر می خواهید در داخل ایران به قدرتم پی ببرید بگذارید تا یک راهپیمایی نمایشی در تهران داشته باشیم!
طبیعی است که در راهپیمایی نمایشی و خررنگ کنی صدام حسین در تهران، تعدادی از تروریست ها و تجزیه طلبان و وطن فروشان مزدبگیر شرکت می کردند با این وجود آیا حکومت می بایست به ادعای مضحک صدام حسین اجابت می کرد که او نه در بغداد بلکه در تهران تعدادی از تروریست ها و تجزیه طلبان و وطن فروشان مزدبگیر را به نمایش بگذارد؟
از مقایسه که بگذریم، خانم رجوی، بهتر است شما در ابتدا از خودتان، در بغداد سابق و یا هم اکنون در آلبانی شروع کنید. مثلاً جمع نیروهای خودتان را در آلبانی از هر حیث و قید و بند آزاد کنید و آنان به خانه و زندگی خود برگردند، اگر دوباره فراخوان دادید و نیروهای تان 10% به قرارگاه و نزد تان بازگشتند، می توان ادعای شما را در تهران البته نه به آن شکل نمایشی بلکه به این شکل سیاسی پذیرفت.
در مثال مناقشه نیست. فرض این که حکومت ایران به شما اجازه یک راهپیمایی نمایشی و مسالمت آمیز را در تهران می دهد، فرض این که میلیون ها ایرانی تقاضا و فراخوان شما را اجابت می کنند، فرض که حکومت به دنبال راهپیمایی مائوئیستی شما یک همه پرسی و انتخابات برگزار می کند، فرض که شما در آن انتخابات پیروز و رییس جمهور ایران می شوید، با این حساب آیا متعهد می شوید در صورتی که رییس جمهور ایران شدید، عدالت و قانون اساسی ایران را قبول کنید و به آن گردن بنهید و در صورت شکایت هزاران و دهها هزار تن از قربانیان تباهی و تروریسم که هر کدام دهها مورد سند و مدرک متقن در دست دارند در صورت محکومیت، از کاخ ریاست جمهوری به زندان بروید؟
پاسخ 100% روشن است که شما کاخ ریاست جمهوری را رها نمی کنید و به زندان نمی روید. تجربه این را ثابت کرده است. شما در طول مبارزات خشونت آمیز و فوق دیکتاتوری، نه این که به قوانین خودساخته باور ندارید، به قوانین ایران و عراق باور ندارید، حتی به قانون و عدالت فرانسه نیز گردن نگذاشتید. شما در ژوئن سال 2003 که در فرانسه و به جرم انبوه نقض حقوق بشر و پولشویی و جرم های دیگر، دستگیر و به زندان رفتید تنها 15 روز در زندان به سر بردید و در مقابل قانون و عدالت، با ماکزیموم شانتاژ و باجگیری و گردنگشی و خشونت رفتار کردید. شعار پوپولیستی شما را باید باور کرد و یا عمل غیر قانونی و باجگیرانه شما در همه امور و در همه جا را، کدام را؟
می گویند، آرزو بر جوانان و حتی بر پیران عیب نیست. اما آرزو می بایست پشتش نیت خیر و اراده و انرژی باشد. کسی که می خواهد حکومت و جامعه ایران را تغییر دهد، نیازی به راهپیمایی نمایشی در تهران ندارد بلکه در خانه خود می تواند تمرین راهپیمایی کند. می تواند تغییر را از خود و خانه خود آغاز کند اگر که مرد و یا زن پیکار و تغییر باشد.
کسی که طی چهل سال گذشته در بیرون چهل بار نزد اربابان ریز و درشت پشتک و وارو زده و خود را به هر رنگی در آورده و از ضد امپریالیسم به راست امپریالیسم غلطیده و طرفدار تحریم و جنگ شده با این وجود اما در درون حتی یک درجه تغییر و تعالی و پیشرفت و تکامل معنوی نداشته و در مهد دموکراسی در فرانسه، لچک چهل ساله را حتی یک سانتیمتر کم و زیاد نکرده، مردم حق دارند به شعار و تبلیغات پوپولیستی و خر رنگ کنیش شک و تردید کنند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا