فاجعه بزرگ روزگار معاصر ما که آدمی را بیش از هر چیز رنج می دهد و براستی از آن رنج میبریم اسارت ذهنی و روانی انسانها در یک سیستم توتالیتر و شیوه بهره گیری از آنها به سود ترور و کشتارهمنوعان خویش است. اندیشه بسته و فرقه ای دارو دسته رجوی آبستن اعمال و رفتار خشونت آمیز و تروریستی در بیش از دو دهه بوده است.
فاجعه بزرگ روزگار معاصر ما که آدمی را بیش از هر چیز رنج می دهد و براستی از آن رنج میبریم اسارت ذهنی و روانی انسانها در یک سیستم توتالیتر و شیوه بهره گیری از آنها به سود ترور و کشتارهمنوعان خویش است. اندیشه بسته و فرقه ای دارو دسته رجوی آبستن اعمال و رفتار خشونت آمیز و تروریستی در بیش از دو دهه بوده است.
محیط قلعه اشرف و مناسبات جاری و ساری در آن در تکوین اندیشه و عمل ستیزه جویانه
و پرورش تروریست های خشن و بیرحم نقشی اساسی و انکار ناپذیر دارد.
شادی، پایکوبی و رقص عناصر و کادرهای مستقر در قرارگاه اشرف به خاطر کشتاردهشتناک بیگناهان، کودکان، زنان و مردان بیشماری که در فاجعه غم انگیز یازده سپتامبر روی داد آنگونه که آقای سیامک حاتمی از اعضای با سابقه گروه رجوی ترسیم می کنند و خود نظاره گر آن بودند، هیچگونه توجیه اخلاقی، انسانی و دینی نداشته و نخواهد داشت. جز اینکه شیوع نوعی بیماری خطرناک روانی را تداعی کند وزنگ خطری برای همه جوامع توسعه یافته و ملل متمدن قلمداد شود.
پایمردی و مقاومت انسانهای اندیشمند وآگاه و مسئول سر انجام سیطره تروریست هائی چون القاعده و دارودسته رجوی را در هم خواهد شکست و شرایطی انسانی که در آن از ستیزه جوئی، ترور افسار گسیخته، خشونت و تابوهای ایدئولوژیک فرقه ای، کوچکترین نشانی نیست، به وجود خواهد آورد. به امید آن روز.
آرش رضائی
مسئول انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی
26/6/1386
11 سپتامبر
برای نشتهای به اصطلاح رهبری رفته بودیم قرارگاه باقرزاده چند روزی آنجا بودیم شب بود ساعت 8 شب یکباره از طرف مسئولین گفته شد که جشن است و فرهنگی نوارهای شاد و بندری گذاشند چند دقیقه بعد ازتریبون اعلام کردند که تجارت جهانی (برج دوقلو) در آمریکا منهدم شد و پنتاگون نیز مورد حمله یک هواپیمای انتحاری قرار گرفت همه نفرات (مجاهدین) چه مرد و چه زن دست افشان و پایکوبان می رقصیدند و خوشحالی می کردند آخر ما استراتژیک و باید با ایدئولوژی خواهر مریم به جامه بی طبقه می رسیدیم و مانع اصلی در درازمدت آمریکا و در کوتاه مدت رژیم خمینی بود و دو ساختمان چندین طبقه که فروریخت و این همه طبقه پایین آمد ما را سریعتر به هدف می رساند بنابراین جشن گرفتیم و شیرینی خوردیم حالا اینهمه افراد بی گناه و غیر نظامی هم کشته شده بودند که در سیاست نقشی نداشتند ولی سازمان خوشحال بود همه منتظر نشست و صحبتهای آقای رجوی و خانم بزرگ احساساتی (مریم) بودیم فردا به نشست رفتیم در نشست مسعود که خیلی خوشحال بود گفت به نظر شما موضوع بحث چیست همه گفتند بحث حمله به تجارت جهانی و پنتاگون. نوار و فیلم حادثه گذاشته شد و مسعود با دقت نگاه می کرد بعد از پایان فیلم مسعود شروع به صحبت کرد خیلی ها هم پشت تریبون صحبت کردند بعضی می گفتند به نفع ماست بعضی می گفتند به ضرر ماست و در نهایت مسعود بحث را جمعبندی کرد و گفت این عملیات انتحاری بوده است و از ما الگوبرداری کردند او اصلا ناراحت نبود. ناراحتی او از این بود که می ترسید آمریکا به طور نظامی و فیزیکی به خاورمیانه بیاید به دنبال تروریست. حرف مسعود این بود که این کار درست نبود چون آمریکا انتقام می گیرد و پایش به اینجا هم باز می شود او ناراحت این بود و بعد هم حرفش این بود که ما باید بیشتر کار و تلاش کنیم و هرچه زودتر ارتش آماده باشد که در صورت آمدن آمریکا به سمت عراق ما یعنی ارتش آزادیبخش از عراق خارج و به سمت مرزهای ایران و سرنگونی ایران برود این صحبت اصلی مسعود بود و چند ساعتی هم نفرات تحلیلهای خود را می کردند.
سیامک حاتمی- یازده سپتامبر
برچسب ها
در حاشیه اجلاس سالانه اعضای بازگشتی خوزستان گفتگوی حمید دهدار با طالب فرحان از اعضای جدا شده از مجاهدین
زندگی کنونی ما شما را می آزارد رجوی از افشاگری اعضای نجات یافته واهمه دارد
دیدارم با دانش آموزان قصه تلخ و عبرت آمیز ما
گفتگوی حمید دهدار با طالب فرحان از اعضای جدا شده از مجاهدین
حمید دهدار: در حاشیه اجلاس سالانه اعضای جدا شده بازگشتی که در شهر آبادان برگزار شد، فرصتی دست داد تا با آقای طالب فرحان که سالهایی از عمر خود را در تشکیلات مجاهدین خلق گذارنده گفتگویی کوتاه داشته باشیم. با سلام خدمت شما ابتدا خودتان را معرفی کنید. اول بگوئید که امروز اجلاس سالانه اعضای […]
رجوی از افشاگری اعضای نجات یافته واهمه دارد
من با خواندن مطالبی از سایت تشکیلات مافیایی رجوی در مورد نفرات بازگشته استان مازندران اصلا تعجب نکردم چون همیشه کار سازمان مجاهدین این گونه بوده است. من خودم قبلا عضو این گروه پلید بودم و با فریبکاری من را از اردوگاه اسرای جنگی به کمپ اشرف بردند. یکی از مسئولین زن به نام رقیه […]
قصه تلخ و عبرت آمیز ما
روز چهارشنبه دوازدهم آذرماه بعد از هفته ها هوای آلوده و غبار آلود شهر من اهواز که نفس را در سینه ها حبس و شرایط زندگی را مختل ساخته بود، فرصتی بدست داد تا به اتفاق همکارم به یکی از دبیرستان های شهر اهواز رفته و با دانش آموزان از نزدیک گپ و گفتگوی صمیمی […]

