اگر مژگان کوکبی درخواست جدایی می داد باز هم از زحمات چندساله اش تشکر میکردید؟!

باز هم مرگی دردناک در فرقه رجوی که مسئول مرگ آن نیز خود رجوی ها هستند اتفاق افتاده است . مژگان کوکبی بعد از یک دوره دو ساله با سرطان فوت کرد.

تعریف های مسخره دستگاه تبلیغاتی فرقه و در نهایت پیام تعریف و تمجید مریم قجر از وی به پایان رسید و پرونده زندگی وی برای همیشه بسته شد .

اما در این میان از تعریف های دستگاه تبلیغاتی که بگذریم حرفهای مریم قجر هم در نوع خود بسیار جالب است . او یک حرف ثابت دارد که در مورد کشته های خود چه زن و چه مرد بیان می کند: ” مجاهد صدیق و اگر زن بود شیر زن و عضو شورای باسمه ای رهبری و اگر مرد بود مجاهد والامقام !!” و دیگر هیچ .

تئوری انقلاب ایدئولوژیک مریم

ملاک بالا و پائین بودن هر فرد در مناسبات به مقدار تعریف هایی است که در نشستهای مختلف از مریم قجر و انقلاب طلاقش می کند و به همین خاطر مژگان کوکبی وقتی در نشست های مختلف از مریم قجر تعریف می کند باید بعد از مرگش با عنوان زن مجاهد و مسئول و انتخابگر با غنای ایدئولوژیکی برگرفته از انقلاب طلاق مریم برجسته شود !!!.

تشکیلات رجوی وقتی متوجه می شود که فردی بیمار است و قابل درمان نیست سعی می کند با فیلم ها و نوشته های مختلف وی را فردی مهم جلوه دهد و فکر می کند این گونه هزینه ای که فرد سالها در تشکیلات پرداخته را بپردازد و البته با این تعریف کردنها همچنین دنبال این است که به دیگران بفهماند مردان باید از زنان شورای باسمه ای رهبری اطاعت کنند .

پیام مریم قجر حرفهای تکراری و مصرف شده ای است که سالیان آنرا نشخوار می کند حال این سئوال را می توان از مریم قجر پرسید که اگر مژگان کوکبی تصمیم می گرفت از فرقه جدا شود یک شبه به مزدور و بریده تبدیل نمی شد؟ این همه سال افراد در مناسبات شما جان دادند و یا قطع عضو شدند به محض جدا شدن به یکباره تبدیل به مزدور و یا نفوذی شدند! اگر دلتان را به کشته های فروغ جاویدان خوش کردید مسئول مرگشان خود شما و شوهرتان می باشید که با عدم درک درست و خیره سری تعدادی از اعضای خودتان را به کشتن دادید و بعد هم طلبکار بقیه که چرا شما جانیان را به تهران نبردند! اکنون که اعضای شما هر روز به خاطر مسئله بیماری به خاک سرد سپرده می شوند به خاطر در پیش گرفتن سیاست های غلط خود شما می باشد چون اگر آنان را از زندگی کردن محروم نمی کردید و اگر به انقلاب طلاق خود پایان می دادید و اگر بعد از سرنگونی صدام از عراق خارج می شدید لازم نبود که این قدر کشته روی دست شما باقی بماند .

اما جالبتر اینکه در نوشته های مژگان کوکبی دیگر حرفی از نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی به عنوان پایه اصلی تشکیلات و انقلاب طلاق مریم قجر دیده نمی شود! آیا این کار عمدی است یا خیر ؟ البته به نظر من عمدی است چون اگر در نوشته های وی این گونه مطرح می شد زیرآب حرف فرزین هاشمی در مصاحبه با خبرنگار ساندی تایمز که این حرفها را تبلیغات حکومت ایران علیه فرقه رجوی نسبت می داد، زده می شد . اکنون می توان درک کرد که مریم قجر چقدر بدبخت و ذلیل است که حاضر نیست بهای گفته های خود را که سالیان با آن به سرکوب درون تشکیلات می پرداخت بپردازد و در اوج خواری منکر همه چیز می شود و این یعنی یک خاک برسری دیگر بر مریم قجر که مشخص است دیگر توان اداره تشکیلات پاره و از هم گیسخته خود را ندارد و اکنون مانند حمار در گل مانده که نفرات جدا شده که مستمری بگیر تشکیلات هستند را چگونه جمع کند .

مژگان کوکبی که سالیان در درون تشکیلات مسئولیت های پائینی داشته و بیشتر در ستادها کار می کرد حال بعد از مرگ چنان به تعریف و تمجید از وی می پردازند که انگار وی مسئول اول فرقه بوده است و بیچاره زنانی که هنوز فکر می کنند از مریم قجر برای آنان آبی گرم خواهد شد و این از خصوصیات اصلی رجوی ها است که بعد از مرگ فقط یک تعریف و دیگر هیچ !

در انتهای پیام مریم قجر، وی از شهر ساری یاد می کند. باید به او گفت که بهتر است دهانت را آب بکشی. شهر ساری و مردمش هیچ ربطی به شما جانیان ندارد و شاهد هستیم که خانواده های درگیر با فرقه رجوی که اسیری در تشکیلات دارند با تف و لعن و نفرین از شما یاد می کنند . شما از بس در ایران جنایت انجام دادید، دیگر جایی برایتان متصور نیست و بهتر است خودتان را به حرف های مسخره و تکراری در مورد مرگ افرادتان در آلبانی مشغول کنید .

هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا