روایتی از فعالیت‌های فرقه‌ رجوی در آلمان

مقاله‌ی تحلیلی هفته‌نامه دی‌ تسایت درباره‌ی مجاهدین

دی تسایت یا دی‌زایت (به معنای زمان) یک هفته‌نامه‌‌ی معتبر خبری در کشور آلمان است که در شهر هامبورگ منتشر می‌شود. دفاتر دیگر این نشریه در شهرهای دیگر آلمان نظیر فرانکفورت آم ماین، برلین و درسدن واقع شده ‌است. همچنین این نشریه در کشورهای آمریکا (نیویورک و واشینگتن دی سی)، فرانسه (پاریس)، ترکیه (استانبول)، اتریش (وین)، هند (دهلی نو)، چین (پکن)، ایتالیا (رم)، انگلستان (لندن) و روسیه (مسکو) نمایندگی‌های خارجی دارد. این هفته‌نامه در 17 نوامبر2021 گزارشی درباره فرقه‌‍‌ی مجاهدین منتشر کرده است که خلاصه‌ای از این گزارش در ادامه می‌آید.

مقر اصلی مجاهدین در آلمان کجاست؟

مقر اصلی فرقه مجاهدین خلق در منطقه ویلمرزدورف برلین، در چهارراهی بین دو باشگاه تنیس واقع شده است. در پشت این نما، اعضای یک فرقه‌ی سیاسی ایرانی از چند سال پیش حدود 50 زن و مرد را از دنیای بیرون منزوی کرده اند.
آن‌ها خود را مردمی و آزادیخواه معرفی می‌کنند؛ اما اعضای سابق گزارش می‌دهند، اعضا با استفاده از تکنیک‌های روان‌شناختی در ویلا محبوس شده‌اند. آن‌ها از جلسات ایدئولوژیکی یاد میکنند که ساکنان باید از خود انتقاد و افکار زشت خود را در مقابل سایرین اعتراف ‌کنند. البته مجاهدین خلق در یک بیانیه عمومی این موارد را دروغ و تهمت توصیف و استفاده از تکنیک‌های روانی را تکذیب کرد.
دو هفته پیش نشریه دی تسایت گزارش داد مجاهدین که ده‌ها کودک را در دهه 90 از عراق به شهر کلن قاچاق کرده بودند، از چنین تکنیک‌هایی برای کنترل کودکان استفاده میکردند و نشانه‌هایی وجود دارد که آن‌ها هنوز از روش‌های مذکور استفاده می‌کنند.
مجاهدین خلق تا سال 2009 در لیست تروریستی اتحادیه اروپا قرار داشتند؛ اما از آنجایی ‌که دیگر مشی مسلحانه نداشتند، از نظارت اداره حفاظت از قانون اساسی خارج شده اند. آن‌ها این روزها عمدتاً کار لابی‌گری انجام می‌دهند و از سیاستمداران می‌خواهند به روابط دیپلماتیک با ایران خاتمه دهند و علیه مذاکرات هسته‌ای ایران نیز سخن‌پراکنی می‌کنند.
مجاهدین خلق در اروپا و آمریکا تحت عنوان شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) فعال هستند. دفتر مرکزی آن ها نزدیک پاریس است. این سازمان خود را به ‌عنوان اپوزیسیون دموکراتیک اساسی ایران با هزاران عضو و حامی در سراسر جهان به نمایش می‌گذارد.

لوییزا هومریش
لوییزا هومریش نویسنده هفته نامه آلمانی دی تسایت

انجمن طرفدار مجاهدین در آلمان

در آلمان، انجمنی به نام کمیته همبستگی آلمان برای ایران آزاد (DSFI) سال‌هاست که برای مجاهدین خلق کمپین برگزار می‌کند. ریتا سوسموت، رئیس سابق بوندستاگ در هیئت مشورتی این کمیته حضور دارد و بعضی از اعضای بوندستاگ در همایش های این کمیته شرکت کرده اند .
به‌عنوان‌مثال، دو عضو CDU هامبورگ به نام‌های کریستوف پلوس و کریستوف دو وریس در یک کنفرانس ویدئویی در نوامبر 2020، شورای ملی مقاومت را یک جایگزین دموکراتیک برای حکومت ایران نامیدند. توماس ارندل(CSU)، لوکاس کوهلر (FDP)و برنهارد دالدروپ(SPD) ، نوربرت لامرت،(CDU) نیز در چنین کنفرانس‌هایی شرکت کردند.

تاریخچه‌ی مختصری از مجاهدین

سازمان مجاهدین خلق در سال 1965 در تهران تأسیس شد. آن‌ها در سال 1979 به سرنگونی شاه کمک کردند. اما [آن‌ها پس از انقلاب] به کارمندان دولت حمله کردند و درنهایت به عراق گریختند و در کنار صدام علیه کشور خود جنگیدند.
همان‌طور که اروند آبراهامیان مورخ آمریکایی توصیف می‌کند، اعضای این سازمان در عراق بیش ‌از پیش به یک فرقه تبدیل شدند و یک کیش شخصیت در شدیدترین شکل خود در اطراف مسعود رجوی ایجاد شد. براساس گزارش دیده بان حقوق بشر، زوج‌های متأهل به دلایل ایدئولوژیک مجبور به طلاق گشتند و فرزندان از والدین خود جدا شدند. وزارت خارجه آمریکا در گزارشی در سال 1994 به این نتیجه رسید که مجاهدین خلق یک «فرقه مخالف» است.

علی رغم این تصویر منفی، مجاهدین خلق در سال 2002 مجدداً وارد صحنه شدند و در 22 اوت آن سال شورای مقاومت ملی در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن شواهدی را ارائه نمود که نشان می‌داد ایران روی یک برنامه هسته‌ای مخفی کار می‌کند. البته بعدها روزنامه نیویورکر فاش کرد، این اطلاعات از طریق موساد به مجاهدین خلق درز کرده بود.
همچنین برخی از سربازان آمریکایی که هفت ماه بعد به عراق حمله کردند با نیروهای سازمان تماس گرفتند. در این ملاقات ها مجاهدین خلق به نیروهای مسلح ایالات‌متحده مشاوره داده و خود را دوستان آمریکا معرفی کردند که می‌توانند اطلاعاتی در مورد ایران ارائه دهند.
درنتیجه در ژوئن 2004، وزارت دفاع ایالات‌متحده، مجاهدین خلق در عراق را به‌عنوان «افراد محافظت شده» تحت کنوانسیون چهارم ژنو طبقه‌بندی کرد. براساس گزارش‌های رسانه‌ای آن زمان، تندروهایی مانند دونالد رامسفلد و دیک چنی می‌خواستند مبارزان مقاومت را به‌عنوان سلاحی علیه ایران آماده نگه‌دارند؛ لذا از سال 2005، نیروهای ویژه آمریکا تعدادی از مجاهدین خلق را در صحرای نوادا آموزش دادند.

مجاهدین چگونه وارد آلمان شدند

اما از سال 2009 اوضاع برای مجاهدین خلق خطرناک شد، چراکه بیش از 3 هزار نفر از آن‌ها هنوز در اردوگاهی در عراق بدون سلاح زندگی می‌کردند و شبه‌نظامیان مکررا به آن‌ها حمله کردند. در آن زمان، سیاستمدارانی مانند ریتا سوسموت با کمیته همبستگی آلمان برای ایران آزاد همکاری کردند تا بتوانند تعدادی از مبارزان مقاومت را به آلمان منتقل کنند. درنتیجه حدود 100 نفر به ویلای برلین سرازیر شدند.
برای حفظ امنیت افرادی که این اخبار را در اختیار ما گذاشته‌اند نمی‌توان در مورد تعداد دقیق، سن، جنسیت و مدت اقامت آن‌ها در ویلای برلین سخنی به میان آورد اما یکی از این افراد جدا شده می‌گوید فکر می‌کردیم به اروپا می‌آییم، به‌سوی آزادی؛ اما در برلین، مدیران سازمان به نظارت ذهنی، عاطفی، اجتماعی و مالی ما ادامه دادند. ساکنان ویلا مجاز به ترک ساختمان فقط برای ورزش یا انجام دستورات سازمان بودند، آن‌هم به‌صورت گروه های حد اقل دو نفره (برای جاسوسی از یکدیگر) .

مناسبات درونی مجاهدین در آلمان

در ویلای برلین، زنان در اتاق زیرشیروانی می‌خوابیدند و مردان در زیر زمین. معمولاً چهار، پنج و گاهی اوقات ده نفر در یک اتاق استراحت میکردند. البته برای اعضای با پست‌های مدیریتی (عمدتاً زنان) حقوق ویژه‌ای وجود داشت. آن‌ها اتاق‌های مجردی با تلویزیون داشتند و می‌توانستند آزادانه‌تر زندگی کنند. با این‌حال، آن‌ها نیز باید روسری به سر می‌کردند و در مراسم نمازهای جماعت شرکت میکردند. حامیان سازمان، از جمله ریتا سوسموت، مرتباً به آنجا می‌آمدند. اما آن‌ها فقط آنچه را که باید ببینند، می‌دیدند!
کادرهای سازمان به‌طور دقیق زندگی روزمره خود را تنظیم کرده بودند. آن‌ها هفت صبح بیدار می‌شدند و تمام‌روز را کار می‌کردند. در شب نیز باید در جلسات ایدئولوژیک شرکت میکردند که در آن‌ها افکار ممنوع، مانند افکار مربوط به خانواده افشا می‌شدند. یکی از اعضای سابق می‌گوید در این جلسات باید همه‌چیز را از بالا به پایین تنظیم می‌کردیم و روی یک ‌تکه کاغذ می‌نوشتیم.

اعضا با روش‌های معمول فرقه‌ها، مانند محرومیت از خواب، مطیع نگه‌داشته می‌شدند. جلسات سیاسی گاهی اوقات تا دیروقت شب به طول می‌انجامید. ساکنان ویلا اغلب اوقات بیش‌از حد خسته بودند. ساکنان ویلا به‌ندرت اجازه ملاقات با فرزندان، مادران، پدران، خواهران و برادران خود را داشتند. اشتیاق به ملاقات با اعضای خانواده به‌منظور مطیع نمودن اعضا به ابزاری کارا، تبدیل شده بود.
کسی که روزنامه و مجلات می‌خواند یا رادیو گوش می‌کرد مورد انتقاد قرار می‌گرفت. گوش دادن به موسیقی و داشتن اینترنت روی تلفن همراه ممنوع بود. اینترنت کامپیوترهای ویلا هم سانسور شده است. سازمان اعضا را از بیرون می‌ترساند و تظاهر میکرد سرویس مخفی ایران در کمین ساکنان ویلاست. به آن‌ها گفته می‌شد مردم بیرون خودخواه، خودمحور و بی‌هدف هستند و فقط ما مبارزان واقعی آزادی هستیم. آن‌ها زندگی در سازمان را بهشت و زندگی بیرون را جهنم نشان می‌دادند.
یکی از اعضای سابق می‌گوید از نظر تئوری، می‌توانستیم هر زمان که بخواهیم ویلا را ترک کنیم؛ اما به دلیل چنین تکنیک‌هایی، نمی‌توانستیم تصور کنیم دنیایی که ارزش زندگی داشته باشد در بیرون منتظر ما باشد.
اعضای ویلا کارگران ارزان‌قیمت بودند. آن‌ها باید در هفت روز هفته وظایفی را که سازمان برایشان در نظر گرفته بود انجام می‌دادند؛ به‌عنوان‌مثال، از سیاستمداران مراقبت می‌کردند یا وب‌سایت‌های آلمانی‌زبان سازمان را به‌روز نگه می‌داشتند. این رویه تا امروز ادامه دارد.

تکدی‌گری مجاهدین در آلمان

اکثر اعضای سازمان در آلمان برای مجاهدین کمک‌های مالی جمع‌آوری می‌کردند. آنها نزد افراد ثروتمند می‌رفتند و از آن‌ها طلب کمک میکردند یا در مناطق پرتردد می‌ایستادند و عکس‌هایی از قربانیان شکنجه و کودکان گرسنه نشان می دادند، این امر به‌خصوص در آستانه کریسمس پول زیادی برای مجاهدین به همراه داشت.
برخی از نهادهایی که با این شیوه برای مجاهدین پول جمع می‌کردند هنوز مشغول به فعالیت هستند. آن‌ها نام‌هایی مانند «کمک برای حقوق بشر در ایران»، «انجمن مردم و آزادی» و «انجمن امید به آینده» دارند. مؤسسه مرکزی آلمان برای مسائل اجتماعی (DZI) که مسئول بررسی استفاده از کمک‌های مالی است، به برخی از این انجمن ها هشدار داده بود که به‌صورت شفاف مدیریت نمی‌شوند. جداشدگان می‌گویند این انجمن‌ها توسط افراد متفاوتی با آنچه در ثبت انجمن ذکرشده بود اداره میشدند. یکی از جداشدگان نیز فاش نمود ما هرگز به مردم نمی گفتیم که این پول ها به جیب مجاهدین سرازیر می شود.

ساختار مجاهدین، فرقه ای است

البته چند بار اتهاماتی مانند ساختارهای فرقه ای، فریب، اعانه های متقلبانه علیه مجاهدین خلق مطرح شد، اما مجاهدین توانسته‌اند این اتهامات را اقدامات تبلیغی علیه خود جلوه دهند. با این حال امید نوری پور، سیاستمدار ایرانی‌الاصل (سبزها)، معتقد است شعار «دشمن من دشمن من، دوست من است» در مورد مجاهدین خلق گمراه‌کننده است. آن‌ها قبل از هر چیز باید از خود بپرسند تا چه حد اصول دموکراتیک و حقوق بشر را تضمین می‌کنند؟ نوری پور سال‌هاست تلاش می‌کند همکاران خود در بوندستاگ را در مورد این سازمان آگاه کند.
اما بعضی از سیاستمداران از جمله کریستوف پلوس و کریستوف دو وریس CDU (هامبورگ) رفتارهای سازمان را با ارزش‌های دمکراتیک توجیه می‌کنند و می گویند ما در کنار مردم ایران هستیم که برای آزادی، دموکراسی و برابری تلاش می‌کنند. ما در این مورد کاملاً با DSFI ( که شخصیت‌های معروفی مانند ریتا سوسموت در آن نقش دارند) همراه هستیم. این دو سیاستمدار در پاسخ به رفتارهای فرقه ای مجاهدین می‌گوید این‌گونه اتهامات با بیانیه‌های تهران، سرویس مخفی و شبه‌نظامیان آن مطابقت دارد.

روایتی از حضور مقامات آلمانی در همایش های مجاهدین

اما یکی از اعضای بوندستاگ که نمی‌خواهد نام خود را علنی کند، می‌گوید که از دعوت‌نامه کنفرانسها معلوم نمی شد این دعوتنامه ها به مجاهدین خلق ربط دارد. او میگوید در آن کنفرانسها شرکت میکرد زیرا موضوع حقوق بشر در ایران را مهم می‌دانست و نوربرت لامرت، رئیس سابق بوندستاگ نیز در لیست شرکت‌کنندگان بود.
نوربرت لامرت نیز مدعی است او به این درخواستها اعتماد می کرد زیرا سَلَف او ریتا سوسموت و سایر همکاران قدیمی در پارلمان در این برنامه ها شرکت کرده بودند. (افرادی مانند اوتو برنهارت، عضو سابق بوندستاگ، که برای مدت طولانی در هیئت‌مدیره بنیاد کنراد آدناور بود و یا مارتین پاتزلت که تا همین اواخر از اعضای بوندستاگ بود.)

یکی از اعضای سابق مجاهدین خلق در توضیح استراتژی لابی‌گری خود می‌گوید: شما فقط به یک یا دو نام معروف نیاز دارید. شما باید انرژی زیادی را روی اولین فرد بگذارید. باید به او توجه کنید و هدایایی به او بدهید. سپس می‌توان به‌آرامی او را به این ایده رساند که انجمنی را تأسیس نماید که برای مجاهدین خلق کمپین برگزار کند. این‌یک ترفند روان‌شناختی است، وقتی بعد از این همه چاپلوسی از کسی خواهش می‌کنید، طرف مقابل فکر می‌کنند به شما بدهکار است و به‌سختی می‌تواند، نه بگوید.
ساکنان سابق ویلای برلین معتقدند که سیاستمداران آلمانی برای تعهد خود پولی دریافت نمی‌کردند. یکی از اعضای سابق می‌گوید: آن‌ها می‌خواستند کار خوبی انجام دهند، اما فریب مجاهدین خلق را می‌خورند.
با این‌حال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مجاهدین در کشورهای دیگر بابت سخنرانی ها هزینه‌های گزافی را پرداخت می‌کند؛ به‌عنوان‌مثال جان بولتن، در سال 2017 مبلغ چهل هزار دلار برای یک سخنرانی دریافت نمود.

حمایت مالی مجاهدین از احزاب آلمانی

مجاهدین حتی به کمک احزاب اروپایی نیز می رفتند؛ همان‌طور که روزنامه ال پایس فاش کرد در سال 2014، هواداران مجاهدین خلق، حزب راست اسپانیایی Vox را در مقیاس وسیع تأمین مالی کردند، چرا که بنیان‌گذار آن از حامیان طولانی‌مدت مجاهدین بوده است .
در یک یکشنبه آفتابی در ماه اکتبر در برلین، در مقابل ویلا، پرچمی سه رنگ با یک شیر طلایی در اهتزاز است (پرچمی که توسط مجاهدین خلق استفاده می‌شود). یک دوربین مداربسته در حال فیلم‌برداری است. جلوی ویلا شلوغ است. ماشین‌ها می‌روند و برمی‌گردند، مردان سیگار می‌کشند و جلوی حیاط با تلفن صحبت می‌کنند. زنان از در شیشه‌ای ویلا بیرون می‌آیند یا به داخل خانه می روند و ناپدید می‌شوند.
آیا برخی از این افراد همین جا زندگی می‌کنند؟ اگر چنین است، می‌تواند به این معنا باشد که روش‌های فرقه‌ای که جداشدگان از آن صحبت می‌کنند هنوز استفاده می‌شوند. فردی که زمانی در ویلا زندگی می‌کرد، می‌گوید چنین اقداماتی، هسته اصلی سازمان را تشکیل می‌دهد؛ اما از اعضا خواسته می‌شود این موضوع را به‌شدت انکار کنند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا