مجوز تجاوز به کودکان اعضا توسط فرماندهان هرزه فرقه رجوی

سالهاست که نگارنده از شقاوت بی حد و حصر مسعود رجوی و تفکر داعشی آن و خطر این فرقه را برای آینده ایران اطلاع رسانی کرده ام. از جنایات درون تشکیلاتی، از تجاوز به زنان و کودکان، تا شکنجه و زندان های طولانی به صورت انفرادی اعضای منتقد، از محاکمات دسته جمعی به اعدام اعضای منتقد که با پرویز یعقوبی شروع و در علی زرکش و مهدی افتخاری و سپس با محاکمه امثال نگارنده در سالن معروف به سالن میله ای و دستگیریها و شکنجه های دسته جمعی صدها عضو از زندان جسته در سالهای 1364 و 1374 تا تحویل دادن اعضا به زندانهای مخوف صدام حسین، قتلهای مخفیانه زنان و کودکان و مردان معترض، تا فساد درونی در میان زنان و مردان تا فرارهای خائنانه مسعود و مریم رجوی از صحنه های مرگ و زندگی که هزاران عضو را زیر بمبارانهای بزرگ تاریخ رها کرده و به راحتی به اروپا فرار کرده اند، تا کشتار کردهای عراق برای نجات صدام، … نوشته ام. و البته همواره در ابتدای اطلاع رسانی ام خود مورد تهمت دوست و دشمن قرار گرفته ام تا به تدریج که بقیه اطلاعات از هر گوشه و کنار و از رفتارها و مواضع رجوی آنقدر سر ریز کرده است که به تدریج ورق برگشته و صحت تمامی گزارشات این قلم و البته بقیه جداشدگان تمام به اثبات رسیده اند.
نگارنده در مورد دو تن از فرماندهان فاسد و هرزه رجوی که محضوریتی در مورد افشای نامشان نبود گزارش کرده ام که جزئیات آن را در زیر میتوانید بخوانید.

این روزها اما کودکان اعضای فرقه رجوی که نگارنده هیچگاه به خودم اجازه ندادم اسمشان را در گزارشات بیاورم، بتدریج به این شجاعت فکری و اجتماعی و آزادگی از بندهای اسارت جنسیت و البته سرکوب فکری رجوی رسیدند که در کلاب هاوس تک تک از تجاوز فرماندهان مسعود و مریم رجوی این گوهران بی بدیل این دو جنایتکار به خود سخن گفتند. از اینکه کودکان مجبور بودند برای در امان ماندن از تجاوز گوهران بی بدیل مریم رجوی شبها سرنیزه با خود به رخت خواب ببرند.

پاسخ مسعود و مریم رجوی به تجاوز به کودکان

اما آنها از نکته ای حتی دردآورتر از مورد تجاوز قرار گرفتن توسط فرماندهان فاسد و هرزه فرقه رجوی حرف زدند و آن رویکرد مسعود و مریم رجوی به گزارشات و اعتراضات این کودکان از تجاوز به خود بود که رجوی در جواب گفته بود:
“کرم از خودِ درخته”

شقاوت رجویها در مورد کودکانی که به فریب به عراق بازگردانده شده و به زور و بر خلاف میلشان در آنجا نگهداری می شدند، را فقط با شقاوتهای داعش می توان مقایسه کرد و از این روست که رجوی را داعش ایران می نامم و می دانم. و هرچه زمان می گذرد این حقیقت آشکارتر می شود.

اعلام خبر دهشتناک و غیرقابل باوراعدام یک مادر به دست فرزند داعشی خودش علی ساکر یک عضو لم یرتابوا، بازگشت ناپذیر، استوار، جنگنده، بی رحم، شقی تروریستی به رهبری ابوبکرالبغدادی، در شهر رقه آنهم بدلیل اینکه مادرش از او خواسته بوده این فرقه تروریستی را ترک کند، وقتی توسط تمامی خبرگزاریها مخابره شد جهان را نسبت به چنین شقاوت و درنده خویی که در حیوانات نیز شاهد نیستیم در بهت و حیرت فرو برد شگفت زده کرد.

این حادثه غیرقابل باور شش سال قبل در اوایل 2016 صورت گرفت. آن زمان با شناخت و تجربه عینی که از شقاوت رجوی و اسناد غیر قابل انکاری که شخص رجوی به نام خود تحت نام «خانواده مجاهدین یا مزدوران رژیم» چاپ و منتشر کرده است. رجوی در این کتابش تمامی دستور العمل هایی که اعضای فرقه اش در مقابل درخواست خروج خانواده هایشان و یا مخالفت اعضای خانواده با شخص رجوی و با فرقه رجوی باید به اجرا بگذارند را به طور کامل آورده بود را به صورت طنزی تلخ آوردم. آن روزها شاید بسیاری اینگونه افشای ماهیت رجوی و فرقه اش را علیرغم اینکه خود را مخالف او می خواندند بر نمی تابیدند و از درک آن عاجز بودند. تا اینکه به مرور زمان همه بلاهایی که مادران و پدران سالخورده در خارج قرارگاه اشرف یا لیبرتی زمانیکه برای دیدار فرزندانش رفته بودند و تحمل کرده بودند را خود در اشرف 3 در آلبانی و یا با آوردن مادران اسیر اعضا و نشاندن در مقابل دوربین های سیمای اسارت یزیدی رجوی تجربه کردند کم کم یخ ها آب شد و فهمیدند که با چه ضحاک اژدها بردوشی مواجهند.

در زیر صفحه 20 کتاب مسعود رجوی «خانواده مجاهدین یا مزدوران رژیم» چنین آمده است.
از علی بیاموزیم

صفحه 20 کتاب مسعود رجوی

خواندن این کتاب رجوی را به همه کسانیکه شکی در مورد بدتر از داعش بودن رجوی دارند توصیه می کنم.
امروزه گذشته از افشای جنایاتی که علیه زنان توسط شخص رجوی در تبدیل اعضای زن فرقه اش که از همسران خود جدا کرده بود، به زنان حرمسرایش و همبستری های تکی و جمعی با آنها تحت نام «عروج زنان به عرش» که حیوانیتی فرای درک و فهم انسان معاصر را به نمایش میگذارد و سالها توسط این قلم و زنان شجاعی که ورق جدیدی در جسارت زنانه در شکست زنجیر جنسیت بر فکر و ذهنشان با افشای آن رقم زدند بازگو شده است. جنایات جدیدی توسط کودکان فرقه رجوی افشاء می شود.

دست باز فرماندهان روی کودکان اعضایی که اسیر بودند، حق السکوت رجوی به فرماندهان هرزه اش جنایات هولناک جدیدی از تجاوزات و سوء استفاده جنسی از فرزندان و کودکان همین زنان که خود قربانی حرمسرای رجوی بودند به دست فرماندهان و گوهران بی بدیل رجوی به عنوان حق السکوت آنها علیه رجوی نه تنها نادیده گرفته میشده است، بلکه حتی در یک رویکرد ضد بشری در قبال اعتراضات و گزارشات تعرضات فرماندهان هرزه رجوی به خودشان پاسخی جنایتکارانه “کرم از خود درخت است” دریافت می کردند، امروزه در کلاب هاوس به تفصیل توسط کودکانی که نگارنده هیچگاه نخواست بدون اینکه خود این کودکان بخواهند نام ببرد، با شجاعتی هم طراز زنان افشاگر افشا می شود.

در سال 2015 نگارنده یکی از فرماندهان هرزه رجوی را که به کودکان اعضا تجاوز کرده بود را افشاء کردم. علیرغم آن جنایت عامل تجاوز (اسماعیل مرتضایی) با نام تشکیلاتی جواد خراسان در زمانیکه مادر کودکان (دختران مادر مجاهدی بودند) رجوی نه تنها اقدامی نکرد بلکه از همین حربه استفاده کرد و جواد خراسان را به عامل بی چون و چرای خود تبدیل و به جان اعضای معترض انداخت.

جواد خراسان یکی از فرماندهان هرزه متجاوز به فرزندان اعضای فرقه رجوی کیست؟

جواد خراسان کیست؟ اسماعیل مرتضایی معروف به جواد خراسان از نفرات فرقه رجوی است. وی در فاز سیاسی و نظامی مسئول استان خراسان بود. و در خراسان و شهر مشهد مستقر بود. به همین دلیل نیز به جواد خراسان معروف بود. بنده در زمانیکه مسئول شاخه پاکستان فرقه رجوی بودم، ایشان را طبق دستور فرقه رجوی از پاریس از مشهد به کراچی پاکستان منتقل نمودم.
به همراه این فرد خانواده ای نیز به پاکستان منتقل شد. خانواده مادر ابراهیمی پور که مادری بود حدودا 60ساله که فرزندش از تیمهای عملیاتی بسیار زبده بود. این مادر قهرمان با دو دختر 13-14 ساله هم خانه جواد خراسان بودند. و در تمامی ترددات با به جان خریدن هرلحظه درگیری و کشته شدن برای خودش و فرزندانش همراه جواد بودند.

جواد خراسان
جواد خراسان (اسماعیل مرتضایی)

در فاز نظامی و حتی در اواخر فاز سیاسی به دلیل جو امنیتی معمول بود که جهت عادی سازی ترددات و جلوگیری از دستگیریها مسئولین بخشها و استانها و … به تنهایی تردد نمی کردند بلکه یک خانواده یا یک بچه و یا ترکیبی از اینها به همراه آنها تردد می کرد و یا در پایگاهی که محل فعالیت آنها بود همراهش حضور داشتند که بسیاری از این خانواده ها و کودکان در درگیریهایی که بوجود می آمد کشته شدند.

در اولین روزهاییکه از انتقال جواد خراسان و نفرات همراهش به پاکستان گذشت طبق معمول من با آنها ملاقاتهایی می کردم و گزراشات را می گرفتم و وضعیت آنها را بررسی و به فرانسه گزارش می کردم. در ملاقات دومی که با مادر ابراهیمی پور داشتم او بعد از مدتی که از صحبتهایمان گذاشت زد زیر گریه و مطرح کرد که سازمان باید جواد خراسان را اعدام کند وقتی جویای مسئله شدم مطرح نمود که جواد خراسان در زمانیکه در مشهد بهمراه او در پایگاه بودند شبها به دختران او تعرض می کرده است.
من که از این حرف شوکه شده بودم سوال کردم این چه حرفی است؟ مادر گریه کنان گفت که حتی از جواد خراسان مچ گیری هم کرده است. ولی چه می توانست بکند که در آن جو نظامی که پسرش نیز جزء تیمهای عملیاتی شهید شده بود و فردی شناخته شده بود نمی توانست خانه و پایگاه را ترک کند و جایی نداشته برود. و فرزندانش را از دم تیغ جواد خراسان برهاند.

خواستم که گزارشی بنویسد تا من آن را رد کنم. مادر ابراهیمی پور همین کار را کرد و من آن گزارش را برای فرانسه ارسال نمودم. معمولا وقتی مسئولین می آمدند نفرات آنها کماکان تحت مسئولیت خودشان باقی می ماندند. جهت احتیاط مادر و دو فرزندش را از جواد جدا کردم و به پایگاهی که عمدتا مادران بودند فرستادم. اما برای اینکه حساسیت جواد جلب نشود گفتم به دلیل مشکلات و کمبودهای جا و تراکم نفراتی که از داخل آمده اند جابجایی را انجام دادم.

طبق معمول هیچ بازخوردی از گزارشات از این نوع از فرانسه دریافت نمی کردیم. بعد از مدتی من مجبور شدم که پاکستان را ترک کنم و به فرانسه برگردم. مدتی بعد از فرانسه به بغداد رفتم در بغداد یک روز که به پایگاه اکبری رفته بودم مادر دوباره مرا دید و شتابان آمد سراغ من. و پرسید که چه شد شما گزارش کردی؟ سازمان چه جوابی داد؟ من گفتم که گزارش کرده ام باز هم گزارش می کنم. در آن زمان دوباره موضع را به محمود عطایی که در آن زمان در آنجا بود منتقل کردم. و خواستم که مسئله دنبال شود و شرح پیگیریهای مادر ابراهیمی پور را نیز به او دادم. اما کماکان جواد خراسان در تشکیلات رتبه میگرفت؟!!!

افشای یک فرمانده هرزه دیگر از میان گوهران بی بدیل مسعود و مریم رجوی که از رهبری عقیدتی جایزه نیز دریافت کردند

در گزارشی دیگر نگارنده در 2020 در پاسخ به هرزه درآیی های یک جیره خوار رجوی به نام رحمان کریمی، یک فرمانده هرزه دیگر را افشا کردم که در زیر آمده است. او نیز علاوه بر لذت بردن از تجاوزاتش به اعضای تحت مسئولیتش به عنوان پاداش و حق و السکوت، از شخص رجوی کمربند پهلوانی نیز دریافت کرد. که باز نشر آن را در زیر میتوانید بخوانید.

یعقوب ترابی جناب رحمان رحیم و کریم و کریمه رهبری، یکی از آن پهلوان هایی همچون “فیل آبی” عضو جیره بگیر رجوی در شورا، این بازرگان و بیزینس من محترم ساکن کانادا که به او (کم) توهین شده و شما را خون به چشم کرده، یکی دیگرش را که اتفاقا او نیز از اهالی کانادا بود و اتفاقا از دست خود جناب رهبر مفقود عقیدتی کمربند پهلوانی دریافت کرد تحت مسئولیت این قلم بود بگویم تا ببینی این اسماعیل چه حق هایی را ناحق می کند. این پهلوان!!! فقید که اتفاقا در یک مسافرت به اور سورواز در همان اورسورواز به درک واصل شد، با یکی از زندانیان سابق که به فرقه مجاهدین پیوسته بود و تحت مسئولیت او بود، رابطه غیر اخلاقی برقرار میکرد که وقتی این قلم موضوع را به اطلاع رهبر عقیدتی شما رساندم، ایشان در مقام رهبر عقیدتی و اسلام محترمش از نوع دمکراتیک با رحمت و رئوفت بسیار ورقت قلب با این پهلوان و با شدت عمل بسیار با این قلم برخورد نمود و مورد مواخذه قرار گرفتم که نزدیکان و مقربان درگاه رهبری را چر افشاء میکنم؟ اتفاقا بعدها به این “پهلوان لواط کار” کمربند پهلوانی در حضور 4000نفر داد!!!!! و اینگونه به بنده فهماندند که او از مقربین است و سکوت باید بکنی.

البته علت این رقت قلب و رحمت و رئوفت را بعدها فهمیدیم،که جناب رهبرعقیدتی خودشان با زن همان پهلوان در حرمسرایش تا به صبح نجوای انقلاب مریم سر می داده، گفته خوب این بدبخت حداقل به این زندانی مفلوک دستش میرسد، نباید زیاد سخت گرفت تا بتواند از مواهب اسلام بردبار من بهره ببرد!! .

تا به حال در تاریخ ننگین56 سال این فرقه تبهکار دیده نشده که یکی از این فرماندهان که موارد بسیاری از تجاوز به زنان و کودکان فراوان است اخراج شده باشند و رجوی اعلام کند مثلا جواد خراسان یا اسدالله مثنی، را اخراج کرده است. رجوی از این حربه برای وادار کردن فرماندهان آلوده خود به تجاوز به کودکان و همجس بازی برای تبدیل آنها به شکنجه گران فرقه اش استفاده می کند. نگارنده در مقاله ای تحت عنوان ««ایجاد احساس گناه دلیل در اسارت نگهداشتن 2000ایرانی در آلبانی»» این شیوه ضد انسانی به اسارت بردن افراد را افشاء کرده ام. در این نشست مشخص است که مسعودرجوی به تمام و کمال از تجاوزات به کودکان که این بخت برگشتگان همانطور که در کلاب هاوس نیز به زبان خودشان گفتند، گزارش میکردند ولی پاسخ (کرم از خود درخته) دریافت می کردند، اطلاع داشته ولی حاضر نمی شود آنها را بین بقیه اعضای و فرماندهان افشاء کند بلکه از این حربه علیه خودشان استفاده نماید و بیشتر و بیشتر به هرکاری وادار کند. توجه کنید که رجوی وقتی فهمید فرمانده کمال از اعضای مرکزیت سازمان که همسرش زهره اخیانی را از او جدا کرده بود با یکی دیگر از زنان عضو سازمان رابطه جنسی برقرار کرده، کمال را با قرص سیانور به قتل رساند. چرا که زهره اخیانی زن مسعودرجوی و از اعضای حرمسرایش بود. اما در مورد کودکان هیچ اقدامی برای جلوگیری نمی کند که هیچ ،به حربه (کرم از خود درخته) متوسل می شود.

داود باقروند ارشد

منبع

یک دیدگاه

  1. شکایت و به دادگاه کشاندن این جانیان از وظایف همه ایرانیان آزاده است که برای آینده ایران احساس مسئولیت میکنند. متاسفانه محدویت های مالی اجازه نداد که شکایتی که در سال 2019 شروع کردم را ادامه دهم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا