وقتی رجوی با افرادی که کشته، عکس یادگاری می‌گیرد!

«مسعود رجوی که در هر برهه ای فکر اول و آخرش نجات و فرار بوده است مدعی خونخواهی اعضایی است که خودش با حیل مختلف به کشتن داده است.»
۳۰ دی سال روز آزادی زندانیان سیاسی به یمن انقلاب اسلامی و تلاش های مردم ایران است.
به گزارش فراق، در این روز مسعود رجوی سرکرده فرقه رجوی هم به همراه سایر زندانیان آزاد می شود. حالا در سایت های سازمان مجاهدین از این روز به عنوان روزی سرنوشت ساز و تاریخی قلم می زنند. بله من هم معتقدم روز آزادی مسعود رجوی، تاریخی سرنوشت ساز برای هزاران جوان و نوجوان ایران در دی ماه ۱۳۵۷ رقم زد.

از اوایل روزهایی که هوادار سازمان مجاهدین شدم هرگز نمی دانستم چه سرنوشت شومی در انتظار من، خواهر و برادرانم و سایر هواداران است و روزی خواهد رسید که با افکار یک فرقه مخرب ذهن بسیاری از جوانان ایران دچار مرگ و نیستی و سرنوشتی دردناک خواهند شد.

آری مسعود رجوی باعث تغییر سرنوشت، مرگ، بدبختی و در به دری هزاران جوان و نوجوان و خانواده های ایرانی شد.
چند سالی است که سازمان مجاهدین به دلیل خالی بودن چنته اش، با عوام فریبی مطلق به بهره برداری تبلیغاتی و سیاسی عظیمی از موضوع اعدام یک سری زندانیان در سال ۶۷ می پردازد. موضوعی به ظاهر تراژدیک و دردمندانه که بنا به ادعای آنان باعث از دست رفتن جان چندین هزار زندانی سیاسی شده است.

مافیای خبری فرقه رجوی تخت گاز با سواستفاده از عواطف انسان ها و خانواده های حادثه دیده به عوامفریبی ادامه می دهد و موجب می شود کمتر کسی به حقیقت داستان نزدیک شود.
سرکرده این سازمان جهنمی هرگز از علت اعدام و به کشتن دادن اعضایش سخن نمی‌گوید درحالی که به خوبی و ریاکارانه می دانند که اولین و آخرین باعث و بانی به کشتن دادن هزاران جوان ایرانی مسعود رجوی است.

او خودش تجربه زندانی شدن در زمان شاه را دارد. با افشای پرونده اش همه فهمیدند برای نجات جان حقیرش به همکاری گسترده با ساواک پرداخت و تمام دوستانش را لو داد تا اعدام نشود. بعد هم به دلیل حسن همجواری با مسئولین زندان مورد تشویق قرار گرفت. او رئیس بند و سپس آزاد شد. بعد همین خیانتکار ایراد مقاومت نکردن به زندانیان محارب می گرفت. همین فریبکار یک سری از زندانیانی که در جمهوری اسلامی مورد رأفت قرار گرفته و آزاد شدند را دوباره فریب داد و به عراق و قرارگاه اشرف کشاند و به محض اینکه پایشان به کمپ های سازمان رسید مورد توهین و تحقیر و بازجویی قرار گرفتند که چرا زنده از زندان آزاد شده اند و کاری نکرده اند که اعدام شوند. در سال ۱۳۷۳ بیش از ۵۰۰ تن از آنان را بازداشت و زندانی کرد و ماه ها به شکنجه آنان مبادرت کرد. آنها متهم بودند چرا زنده مانده اند؟

مسعود رجوی 30 دی

حالا او که در هر برهه ای فکر اول و آخرش نجات و فرار بوده است مدعی خونخواهی اعضایی است که خودش با حیله مختلف به کشتن داده است.
رجوی جانی به جای اینکه پاسخ بدهد چرا در سال ۱۳۶۰ فرار کرد، چرا در حالی که جنگ خانمان سوزی گریبان ایران را گرفته بود و ارتش و مردم در حال دفاع از خاک میهن بودند جنگ داخلی و مسلحانه به راه انداخت، به نزد دشمن کوچ کرد و هزاران دانش آموز و نوجوان را آواره خیابان ها کرد، اسلحه و بمب و نارنجک به دست آنان داد که به جان مردم و نیروهای هوادار انقلاب بیفتند، حالا صورت مسئله را عوض می کند.

باید پرسید چرا ۵ مهر۱۳۶۰ تعدادی از دانش آموزان را از سر کلاس درس به خیابان و کوچه کشاندید، چرا به دست نوجوانان یوزی و کلاشینکف دادید، علت به پا کردن هرج و مرج خیابانی چه بود، چه کسی اعلام جنگ مسلحانه کرد، کدام سازمان صدها کیلو بمب و مهمات و تی. ان. اتی و اسلحه از اول انقلاب دزدید و مخفیانه ذخیره کرد، کدام گروه بود که سلاح و مهمات را از جبهه های جنگ می دزدید و به دست هوادارانش می داد تا در شهر و کوچه وحشت آفرینی کنند. چه کسی بود که اول بار فتوای ترورهای خیابانی و کشتن پاسداران و بسیجی ها و نیروهای انقلاب را صادر کرد، چه کسی بود که تخم این همه عداوت را بین جوانان ایرانی پاشید، که بود باعث شد نوجوانان ۱۸-۱۷ ساله اسلحه به دست بگیرند و درخیابان های تهران و دیگر شهرها سوار بر موتور مردم را بدون محاکمه به رگبار ببندند و ترور کنند، آیا عاملین ترور و بمب گذاری و قتل باید به حال خود رها می شدند؟ به نظر اینجانب با مظلوم نمایی و عوام فریبی نمی توان از بار مسئولیت خود کرده ها فرار کرد، رسوایی و خیانت های رجوی آنقدر عیان است که جرات ظاهر شدن ندارد.
این جانی خیانت کار با عقده و حسرت های فرو خورده قدرت طلبی، جان و استعداد هزاران جوان و نوجوان ایرانی را پرپر کرد و به بیراهه کشاند. چه آنها که مردند و چه آنها که زنده ماندند و بعدها متوجه امیال کثیف شیطانی او شدند، قربانیانی هستند که تا آخر عمر آسیب ها و مرارت های این سرکرده شیطان صفت بر سر زندگی آنها و خانواده های نگون بخت شان سایه افکنده و نمی توانند زندگی راحت و بدون مشقتی داشته باشند.

مریم رجوی و تجارتی از خون

رجوی جنایتکار در هیچ زمان از برنامه ریزی برای جنگ و ترور و خشونت و خیانت باز نایستاده و تا آخر عمر کثیفش شاهد کینه توزی های سبعانه او خواهیم بود. اعضا سازمان بیشتر او را می شناسند؛ او که در عراق و فرانسه در هر زمان به فکر ساختن قصر و برج و بارو و حرمسرا بود و با کمترین احساس خطر به سرعت در می رفت و پنهان می شد. در همان حالت هم از راه دور عربده جنگ و ترور می کشید. تیم های عملیاتی مجهز به بمب و نارنجک و خمپاره و انتحاری تدارک می دید و روانه کارزارهای مسلحانه و کشتار مردم می کرد. این شخص ریاکار و روان پریش ترسو نمی تواند از سوراخ موش بیرون بیاید باز هم نقشه برای هواداران ساده لوح می کشد و آنها را به شوهای خیابانی و آوارگی در خیابان های اروپا ارسال می کند.
پس از این همه ریاکاری و خیانت در این سال ها دلقک رجوی با وقاحت و خوشحالی لباس های بنفش و سفید و قرمز به تن می کند و با عکس افرادی که به قتل رساندند و قربانی کردند عکس یادگاری می گیرد.

مرتضی حیدرزاده – عضو جداشده از فرقه رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا