رجوی ها تا بی نهایت با زن، زندگی و آزادی دشمن هستند – قسمت چهارم

آزادی ممنوع، محدودیت و کنترل تا دلتان بخواهد

در قسمت های قبلی تلاش کردم با بیان شرایط حاکم بر مناسبات فرقه تروریستی رجوی همچون ممنوعیت تردد، اجبار اعضا به این که 24 ساعته در کنار دیگران و در محیط جمعی باشند و لحظه ای به حال خودشان رها نشوند و در حقیقت کنترل تمام وقت بر اعضا و اینکه چگونه رجوی ها با برقراری نگهبانی ها و گشت های بسیار زیاد و شیوه های دیگر اعضا را در یک محیط بسته 500 متر در 500 متر به نام “مقر یگان” اسیر و گرفتار کردند را تبیین کنم. در ادامه این بخش که به دشمنی رجوی ها با آزادی اختصاص دارد، می خواهم به اینکه در فرقه رجوی امکان دسترسی به وسایل ارتباط وجود نداشت و در واقع ممنوع بود اشاره کنم.

چهارم – ممنوع بودن دسترسی به وسایل ارتباطی

ارتباط با دنیای بیرون از فرقه ممنوع

یکی از مسائلی که تمام خانواده های اعضای گرفتار در فرقه با آن مواجه بوده و هستند این است که فرزندان شان با آنها تماس برقرار نمی کنند یا بسیار به ندرت این اتفاق می افتد. در گذشته آنها نمی دانستند که علت این امر چیست و برخی از آنها بر اثر عدم ارتباط تصور می کردند که فرزندشان از دنیا رفته است. اما بعد از سرنگونی صدام و جدا شدن موج وار اعضای ناراضی و انجام افشاگری درباره مناسبات فرقه تروریستی رجوی توسط آنان، خانواده ها متوجه شدند که فرزندان شان از ارتباط محروم بوده اند و رجوی ها به آنها اجازه ارتباط نمی داده اند.

در فرقه رجوی برخلاف دنیای بیرون که داشتن موبایل یا کامپیوتر به یک وسیله همگانی تبدیل شده است، دسترسی به تلفن و اینترنت ممنوع است مگر برای مصارف و بهره گیری برای منافع رجوی ها و آن هم در شرایط مشخص و محدود و به صورت جمعی. در گذشته که اینترنت هنوز رایج نبود و اصلی ترین وسیله ارتباطی تلفن و نامه بود، نیروهای فرقه از دسترسی به این وسایل ارتباطی منع بودند. نیروها نمی توانستند حتی با خانواده های شان در ارتباط باشند. رجوی ها با ایزوله کردن ما اعضا و جدا کردنمان از دنیای بیرون زمینه را برای مغزشویی ها آماده می کردند.

اگر چنانچه کسی صحبت از تماس و ارتباط با خانواده می کرد او را به نشست دیگ می بردند. در یکی از این نشست ها فردی بنام زهیر که اهل سیستان و بلوچستان بود را شدیداً تحت مواخذه و برخورد جمعی قرار دادند که چرا در این نشست صحبت از تماس تلفنی با خانواده کرده است. مسئولین فرقه برای ترساندن دیگران او را کارت جمهوری اسلامی لقب دادند و بدین طریق سعی داشتند مانع از هرگونه فکر کردن درباره خانواده و ارتباط با آنان شوند.

در فاصله سالهای 1372 تا قبل از حمله دوم آمریکا به عراق اگر خانواده ای از خارج ایران قصد تماس با نفرات خود در اشرف را داشت، مسئولین فرقه به آن فرد می‌گفتند نامه‌ای به خانواده خود بنویسد و از خانواده اش بخواهد که مانع مبارزه او نشوند تا به این ترتیب خانواده قید تماس تلفنی با فرزندش را بزند و مسئولیتی هم متوجه رجوی ها نشود. آن نفر هم مجبور بود چنین نامه ای را بنویسد چون در غیر اینصورت بعنوان مورد و کسی که به خانواده‌اش وابستگی دارد با او برخورد تشکیلاتی شدیدی می شد.

در صورتی که نفر مورد نظر از نفرات پایین بود و نمی توانستند این توجیه را برایش داشته باشند و مانع تماس او بشوند، حتما به هنگام تماس نفراتی را جهت کنترل صحبت ها در محل تماس می گذاشتند و مکالمه را نیز ضبط می کردند. در پایان مکالمه نیز فرد مورد نظر بایستی گزارش کاملی از کل گفتگوی دو طرفه را می نوشت.

برای نمونه یک هم یگانی به نام حسین داشتیم که اسیر جنگی و اهل خوزستان بود. برادرش در خارج از ایران درخواست تماس با او را داده بود و سران فرقه ناچار بودند که این تماس را اجرا کنند. بعدها حسین به من گفت بعد از تماس مسئولین از او خواستند تا گزارش تماس را ریز به ریز بنویسد. وی از این درخواست بسیار متعجب شده بود و در ابتدا با آن مخالفت کرده بود و می گفت که اگر تماس خصوصی است چرا باید گزارش کامل و ریز به ریز آن را بنویسد. اما مسئولین فرقه با ترفندهای گوناگون و فشار، سرانجام وی را مجبور به این کار کردند. در نهایت نیز همین موضوع باعث شد که وی چهره رجوی ها را بشناسد و با تشکیلات زاویه بگیرد. هر چند وی را مجبور به ماندن نمودند اما از آن ماجرا به بعد دیگر حسین آن حسین سابق نبود. مسئولین فرقه نیز از آن پس از وی به عنوان “حلقه ضعیف” اسم می بردند.

تا اوایل دهه 80 و قبل از سرنگونی صدام، بسیاری از نیروهای فرقه از وسایلی همچون موبایل بی اطلاع بودند، تلفن، تلویزیون هایی که به ماهواره وصل بودند و کامپیوتر هایی که به اینترنت وصل بودند در اتاقهای خاصی قرار داشتند و ورود هر کسی به آنجا آزاد نبود و افراد خاص به آنجا تردد داشتند. حتی بعد از اینکه رجوی ها فهمیدند بدون کامپیوتر دیگر نمی توان کار کرد و قصد داشتند برای مقاصد خود به نیروها آموزش کار با کامپیوتر بدهند نیز دسترسی به اتاق کامپیوتر آن هم کامپیوتر هایی که اصلا به اینترنت وصل نبودند محدودیت داشت.

یادم هست یکبار یکی از هواداران فرقه به نام “ساسان” که در آمریکا زندگی می کرد و سران فرقه برای بهره برداری از او و انجام کار تبلیغی وی را برای مدتی به قرارگاه اشرف آورده بودند، وقتی دید کامپیوترهایی که در دسترس اعضا قرار دارد به اینترنت وصل نیست گفت: «کامپیوتری که به اینترنت وصل نباشد مانند یک جعبه کارتن است و ارزش بیشتری ندارد.”

شاید تعجب کنید اما واقعیت این بود که در اثر ایجاد این محدودیت ها توسط رجوی ها، بسیاری از اعضا بعد از جداشدن از فرقه و وقتی به جامعه بازگشتند، بلد نبودند با تلفن همراه کار کنند.

نیروهای فرقه حتی از نامه نگاری نیز محروم بودند و از این طریق نیز امکان ارتباط با خانواده های خود را نداشتند. برخی از اسیران جنگی که توسط نیروهای صدام اسیر شده و در اردوگاه های جنگی بودند و بعد توسط صدام به قرارگاه رجوی فرستاده شدند، می گفتند تا هنگامی که در اردوگاه اسیران جنگی بودند از طریق صلیب سرخ با خانواده های خود از طریق نامه در ارتباط بودند اما بعد از ورود به فرقه رجوی ارتباط شان قطع شد.

آقای “حسن علیزاده” یکی از جداشدگان از فرقه رجوی که خودش چنین وضعیتی را تجربه کرده بود می گفت: “هر سال نزدیک عید مسئولین فرقه به پیوسته ها (پیوسته ها به سربازانی که در جنگ اسیر صدام شده و صدام آنها را به رجوی داده بود و یا مستقیما در عملیات فرقه رجوی اسیر شده بودند گفته می شد) می گفتند، نامه و کارت تبریک برای خانواده بفرستید ولی حتی یک بار این نامه ها ارسال نشد و جوابی نگرفتم. من در طول مدت اسارتم در اشرف 3 بار نامه نوشتم که هرگز مسئولین فرقه آنرا پست نکردند و بدست خانواده ام نرسید بعدا که نزد خانواده ام به ایران برگشتم آنها می گفتند که هرگز نامه ای به دست شان نرسیده است.

ادامه دارد

صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا