دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با جمعی از مدیران و معلمان آموزش و پرورش آبادان

در آستانه سال جدید اعضای انجمن نجات خوزستان با جمعی از مدیران و معلمان و کادرهای آموزشی اداره آموزش و پرورش آبادان دیدار کردند. در این دیدار که به دعوت مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان آبادان صورت گرفت، ابتدا آقای مدیر کل ضمن عرض خوش آمدگویی به اعضای انجمن نجات خوزستان گفت: جریان نفاق در جامعه ما بدلیل خیانت ها و جنایت های بیشماری که انجام داده برای همه شناخته شده است. این جریان در سال های 60 بسیاری از افراد را به صرف انگیزه وعقاید مذهبی و صرفا بخاطر اینکه از انقلاب حمایت می کردند به شهادت رساند. آنها همچنین متحد با دشمن متجاوز به خاک ایران، و در عملیات مرصاد باعث به شهادت رساندن بسیاری از شهروندان ایرانی و سربازان حافظ خاک و میهن شدند. در همین رابطه امروز بزرگوارانی در جمع ما هستند که هر کدام سالهای طولانی از عمر خود را تحت اسارت این سازمان گذرانده و داستانهای تلخ و ناگواری از اسارت با خود دارند، که در این جلسه در نظر دارند بعنوان پند آموزی و افشای ماهیت واقعی آنها با شما مدیران و معلمان مطرح نمایند.

بعد از اتمام سخنان مدیر آموزش و پرورش، علی اکرامی مسئول انجمن نجات خوزستان ضمن معرفی خود به چگونگی آشنایی با این فرقه اشاره کرد و گفت: بدلیل فضای خاص بعد از انقلاب و طرح شعارهای فریبنده و اغواکننده از طرف رجوی و همچنین سابقه مبارزاتی گذشته آنها و تاکید بر آموزه های مترقی اسلامی، جذب و به آنها پیوسته است. اکرامی در ادامه توضیح داد که چگونه به محض انتقال به پادگان اشرف و قرار گرفتن در آن مناسبات متوجه تناقض وحشتناک شکل و محتوای این جریان شد و از آن لحظه به دنبال فرصتی برای جداشدن بود. ولی بدلیل شرایط و قوانین سخت حفاظتی و تهدید زندان در صورت درخواست جدایی منتظر و مترصد فرصت بود تا اینکه بعد از حمله نظامی آمریکا به عراق و سرنگونی صدام از فرصت استفاده کرده و از آنها جدا شد.

اکرامی سپس به نمونه هایی از شیوه های سرکوب در تشکیلات در رابطه با اعضا اشاره کرد و گفت فرقه ای که شعارش آزادی ست، اعضای خودش را از اولیه ترین حقوق یعنی آزادی تماس و حتی نامه نوشتن به خانواده هایشان محروم ساخته و اعضا طی بیش از 30 سال از خانواده هایشان بی اطلاع هستند. اکرامی تاکید کرد در مناسبات تشکیلاتی فرقه مجاهدین خلق، خروج از اشرف ممنوع و اعضا از دسترسی به هرگونه رسانه و یا رادیو و تلویزیون مستقل محروم بودند. اکرامی خطاب به مسئولین و معاونین آموزش وپرورش تاکید کرد که در حال حاضر از آنجاییکه در عرصه فضای اجتماعی بدلیل عمق خیانت ها و جنایت رهبران آنها فاقد هرگونه مشروعیت سیاسی هستند فعالیت های خود را در فضای مجازی متمرکز کرده اند و تلاش می کنند با تشکیل یک گروه 1500 نفره که بصورت شبانه روزی و در چند شیفت فعالیت دارند جوانان را در شبکه های اجتماعی همانند فیسبوک، اینستاگرام و … و با هویت مجهول و طرح موضوعات غیر سیاسی و جذاب بدام بیندازند. آنها روی نسل 17 تا 30 سال متمرکز شده اند زیرا می دانند آنها بیشترین فعالیت را در این عرصه دارند و تلاش می کنند با پروفایل های با عکس زنان برای مردان و مردان برای زنان و در قالب طرح موضوعات شعر، هنر و نفوذ در گروههای خانوادگی آنها را فریب و جذب کنند و به همین دلیل مسئولین و مربیان آموزش و پرورش مسئولیت سنگینی در این رابطه دارند. اکرامی در پایان ضمن اشاره به  کتاب خود به نام “قصه ای ناتمام برای دخترم” خطاب به حاضرین گفت: من این کتاب را که حاصل نزدیک به 25 سال حرف های ناگفته و تجارب تلخ می باشد را برای تجربه آموزی به دخترم و نسل جوان اهدا کرده ام تا نسلی دیگر همانند ما شرمنده تاریخ و مردم نشود.

بعد از اتمام سخنان اکرامی حمید دهدار حسنی از اعضای انجمن نجات خوزستان ضمن معرفی خود گفت: من هم در سن جوانی و در حالی که جوان بی تجربه ای بودم تحت تاثیر شعارهای جذاب فرقه مجاهدین خلق قرار گرفتم و در سال 66 به تشکیلات آنها در عراق پیوستم. اما به مرور متوجه شدم که فریب خوردم زیرا متوجه شدم، آنها سازمانی نیستند که مجذوب شعارهایشان شده بودم. مدتی بعد قصد بر جدایی از تشکیلات آنها داشتم اما متاسفانه بدلایل مختلف نشد که شرح بیان آن در حوصله این جلسه نیست. تا اینکه بعد از قریب به 15 سال درخواست جدایی خودم را به مسئولین فرقه اعلام کردم که بعد از بحث و جدل های زیاد در پاسخ به حق طبیعی من مسئولین فرقه مرا به مدت 6 ماه در زندان انفرادی داخل کمپ اشرف زندانی کردند. بعد از آن گفتند می خواهیم شما را به ایران بفرستیم. واقعیت اینکه آنقدر فشارهای روحی و روانی در تشکیلات فرقه بر ما زیاد بود که من پذیرفتم و به آنها گفتم حتی اگر در داخل ایران هم اعدام شوم دیگر حاضر نیستم یک ساعت هم در تشکیلات شما بمانم. آنها در واقع با این ترفند می خواستند مرا ترسانده و مجبور به بازگشت به درون فرقه کنند.

درنهایت سران فرقه در یک اقدام غیرانسانی و اخلاقی من و بقیه نفراتی که قصد جدایی کرده بودیم به زندان ابوغریب فرستادند تا شاید بر اثر فشارهای آنجا مجبور به بازگشت به درون تشکیلات شویم. ما عزم کردیم تسلیم خواسته فرقه نشویم و بهرحال بعد از گذشت  قریب به یکسال سرانجام صدام بدلیل اینکه احتمال شروع درگیری با آمریکا را می داد تصمیم گرفت تعداد زیادی از ما را با زندانیان و اسیران عراقی در داخل ایران معاوضه کند. اینگونه بود که توانستم بعد از سالها به کانون گرم خانواده بازگردم. آقای دهدار حسنی در بخش پایانی صحبت های خود به تشکیل انجمن نجات توسط تعدادی از اعضای بازگشتی با هدف 1- کمک به خانواده هایی که فرزندانشان در اسارتگاه فرقه هستند به منظور کسب اطلاع از وضعیت و در نهایت آزادی آنها 2- آگاهی بخشی جامعه بخصوص نسل جوان نسبت به ماهیت فریبکارانه فرقه 3- افشای ماهیت فرقه در عرصه بین المللی ، پرداخت.

سخنرانی افشاگرایانه اعضای انجمن نجات خوزستان با استقبال زیاد مسئولین آموزش و پرورش و معاونین آموزشی شهرستان آبادان روبرو شد. بطوریکه از طرف 10 نفر از مدیران خطاب به مسئولین جلسه درخواست گردید مشابه چنین جلساتی برای دانش آموزان حوزه مسئولیت آنها هم برگزار شود. زیرا بشدت کمبود آن احساس میشود. همچنین جلسه پرسش و پاسخ بین مسئولین انجمن نجات خوزستان و شرکت کنندگان در جلسه برگزار گردید. و اعضای این انجمن آدرس سایت های اینترنتی انجمن نجات را در اختیار کارکنان و مدیران قرار دادند. در پایان چند جلد از کتاب قصه ای ناتمام برای دخترم تالیف اکرامی در اختیار مدیران آموزش و پرورش قرار گرفت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا