چه کسی آلخو ویدال کوادراس (لابی مریم رجوی) را ترور کرد؟

روز پنجشنبه 18 آبان، خبر ترور آلخو ویدال کوادراس، در رسانه های مرتبط به فرقه رجوی منتشر شد که در این شرایط جهانی و منطقه ای بسیار عجیب و پرابهام است. آلخو از مهمترین لابی های مریم رجوی در اروپا و رئیس یک کمیته پوششی سازمان مجاهدین با عنوان “کمیته بین المللی در جستجوی عدالت” محسوب می شد و سالیان طولانی با زد و بندهای سیاسی و مالی، مشغول جلب حمایت اروپایی ها برای مریم رجوی بود و دستمزدهای کلان نصیب خود می ساخت.

بلافاصله پس از این ترور نافرجام، آلخو ویدال ایران را مورد اتهام قرار داد و مریم رجوی نیز همین ادعا را در پیام های توئیتری خود مطرح کرد. در این ادعای ساختگی، گفته شده که کوادراس (سیاستمدار اسپانیایی 78 ساله)، حین تردد هدف شلیک دو موتور سوار قرار گرفته و از ناحیه فک مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. پلیس هنوز هیچ ردی از متهمان پیدا نکرده و اعلام کرده که مشغول تحقیق با دوربین های مدار بسته است و تنها چیزی که کشف شده یک موتورسیکلت سوخته در حاشیه شهر است. در حالی که پلیس هنوز هیچ موردی پیدا و یا گزارش نکرده، مریم رجوی و شورای ملی مقاومت پیکان اتهام را علیه ایران نشانه رفته اند و به فضاسازی مشغول شده اند.

آلخو ویدال کوادراس
آلخو ویدال کوادراس و مریم رجوی

پس از اعلام مواضع مریم و شورای ملی مقاومت، سایر متحدین و لابی های فرقه نیز اتهام زنی علیه ایران را کلید زدند که از جمله می توان به “استرون استیونسون” که کینه عجیبی نسبت به مردم ایران و بویژه شیعیان دارد اشاره نمود که مدعی شده اینکار از سوی ایرانی ها صورت گرفته که همین قضیه نشان می دهد یک سناریوی مشترک دیگر برای ایران تولید کرده اند تا در کمک به جنایت و کودک کشی اشغالگران، بازی تکراری “تروریسم” علیه ایران را ادامه دهند. طی چندسال گذشته این مدل سناریو مدام تکرار شده که نتیجه آن بازداشت اسدالله اسدی و نیز حمید نوری در کشورهای اروپایی بود.

آلخو ویدال کوادراس و مریم رجوی
آلخو ویدال کوادراس و مریم رجوی

کوادراس طی ربع قرن گذشته، نقش فعال و مستمری در لابیگری برای مجاهدین برعهده داشت و در همین زمینه بود که با مشاوره و پیشنهاد مجاهدین کمیته “در جستجوی عدالت” را تأسیس کرد تا از طریق آن بتواند پولشویی و کسب دلارهای کلان از مریم رجوی را قانونی جلوه دهد. وی آنقدر با دلارهای اهدایی شارژ شده بود که 15 سال پیش حاضر نشد با اعضای جداشده از مجاهدین ملاقات کند و به حرف های آنان گوش دهد. در دهه 80 که چند تن از جداشدگان برای دیدار با او رفته بودند، ابتدا با تصور اینکه با اعضای فرقه مواجه است، آنان را به حضور پذیرفته بود اما بلافاصله که متوجه شد با 3 تن از منتقدین و اسیران سابق این فرقه تروریستی مواجه است، آنان را از خود راند بدون اینکه به یک جمله آنان گوش دهد. این حرکت سخیف برای بسیاری از جداشدگان که تصور می کردند دولتمردان و دست اندرکاران اروپایی به دموکراسی اعتقاد دارند بسیار شگفت آور بود و تازه متوجه شدند که شعار دموکراسی برای اینگونه افراد، فقط یک بازی سیاسی است، بویژه وقتی پای دلارهای کثیف به میان آید و مریم رجوی آنها را خریده باشد. البته نزدیکی سازمان مجاهدین و کوادراس چندان عجیب نیست، بلکه حضور کسانی که خود را چپ و کمونیست می خوانند در کنار این بازیگران وابسته به استعمارگری و امپریالیسم باعث تأسف است. وقتی کسانی چون مهدی سامع و زینت میرهاشمی با ادعای ضدامپریالیستی بودن در کنار چنین اشخاصی قرار می گیرند و یا در برابر فساد آنها سکوت می کنند، باید یقین کرد که حرامخواری تا اعماق وجود اپوزیسیون جمهوری اسلامی رسوخ کرده است. این دو نیز دهها سال با دستمزدهای مریم و مسعود رجوی پروار شده اند و دیگر قادر نیستند کوچکترین نقدی به کارفرمای خود و لابی های غربی شان داشته باشند و خود نیز در آن فساد و جنایت شریک هستند و در آن غوطه می خورند.

آلخو ویدال کوادراس و مریم رجوی
آلخو ویدال کوادراس و مریم رجوی

به هرحال، آنچه واضح است، بازی و سناریوی جدید فرقه رجوی و ایادی صهیونیسم است که در این میان هرکسی را لازم باشد قربانی خواهند کرد تا به اهداف خود برسند. اینکه آلخو ویدال کوادراس، بخاطر یک دعوای خصوصی و شخصی هدف قرار گرفته (و افرادی که او سرشان را کلاه گذاشته قصد ترور داشته اند) و یا بازی پنهان نهادهای صهیونیستی و مریم رجوی است که در این میان آلخو را قربانی کرده، در آینده مشخص خواهد شد. اما از تجارب پیشین می توان نتیجه گرفت که مریم و موساد نیاز شدیدی به بحران سازی علیه ایران و لیست گذاری سپاه پاسداران دارند تا هم جنایت کودک کشی را کمرنگ کنند و به حاشیه ببرند، و هم مناسبات بین ایران و اروپا را بیش از قبل خدشه دار نمایند و نگذارند ایران سطح ارتباطات خود را ارتقاء دهد. هرچه باشد، این دسیسه نیز با هوشیاری بیشتر مردم ایران خنثی خواهد شد و به سوی دشمنان باز خواهد گشت.

حامد صرافپور

منبع

یک دیدگاه

  1. خیلی خوب ترور الخو ویدال کوادراس در این مقاله توسط آقای صرافپور تبیین شده است . ولی یک نکته دیگر هم که به ان توجه نشده شاید اختلاف در روزهای واپسین ارتباط فرقه با این فرد معلوم الحال است که شاید نسبت به دریافتی اش از فرقه شکایت داشته و تهدید به واگویی و افشای بعضی اسرار اندرونی فرقه کرده بود که فرقه هم با تهدید و بعد تصمیم به حذف یا کشیدن گوشش کرده بودند که حالا باید منتتظر بود که بعد از اینکه الخو ویدال حالش روبراه شد و توانایی تجزیه وتحلیل و بیان واقعیات را داشت بتواند بیان کند . به هر حال مزدوری این روزها را هم می تواند در درون خود داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا