علی زمانی اعضای اشرف 3 را از جمله غمگین ترین افراد دنیا می داند

گوشه ای از مناسبات حاکم بر کمپ مجاهدین خلق به روایت عضو تازه رهاشده

مطلبی در سایت انجمن نجات خواندم که “زنان اشرف 3 غمگین ترین زنان جهان”، چون مسعود رجوی ملعون روح و روان و جسم و ذهن آنان را دزدیده و در اختیار گرفته است تا آنگونه که خود می خواهد مورد استفاده قرار دهد.

من می خواهم بگویم که نه تنها زنان بلکه تمامی ساکنین اشرف 3 از جمله غمگین ترین هستند. با وجود شعارهای رنگ به رنگ و توخالی سران در مناسبات رجوی جایگاه انسانیت در مناسبات اشرف هیچ گاه حفظ نشده و نخواهد شد. در واقع رجوی ها با شعارهای فریبنده تا آنجا که در توان دارند (همان می توان و باید مریم رجوی شاید باشد) افراد را در داخل اشرف استثمار می کنند. رجوی ها به بهانه دفاع از مقام و حقوق زنان و هم چنین مردان تفکر فمینیستی در مناسبات خودشان رایج کرده اند و آن را هم برای افرادی که داخل اشرف نیستند ترویج می کند. این شعارها نه تنها حقی برای افراد در بر ندارند بلکه افراد را به بردگان و ابزاری در دست رجوی تبدیل کرده اند.

من که جدیدا از اشرف 3 فرار کرده ام این شعارها و عملکردهای ضد انسانی را در داخل اشرف شاهد بوده ام. اصولا هر چه که رجوی شعار می دهد و آدمها را خارج از اشرف فریب می دهد در داخل اشرف همه مفاهیم وارونه هستند، مثل کلمه آزادی. می خواهم به رجوی ها بگویم این آزادی و انقلاب شماست! که در داخل اشرف هیچ گونه حرفی نمی شود زد و شما افراد را در یک قفس قرار داده اید و افراد حق هیچگونه زندگی نرمالی ندارند. اگر کسی یک تفکر دیگری داشته باشد، افراد سرسپرده تشکیلات را به جانش می اندازید و به این شکل او را عذاب می کنید. از طرف دیگر هم افراد را وادار می کنید که هیچ گونه ارتباطی با او برقرار نکنند. حتی بپا هم برای همچین فردی در نظر می گیرید. افراد فریب خورده هم او را بایکوت می کنند تا اینکه فرد مزبور جلو شما زانو بزند و شعار در حمایت رجوی سر بدهد.

شما مدت زیادی در اشرف این بلا را سر خود من در آوردید. همه چیزتان وارونه است. از یک طرف شعارهای فمینستی می دهید و ازطرف دیگر پارک و تفرجگاه اشرف 3 را زنانه و مردانه کرده اید! تنها پارک و تفرجگاه اشرف 3 بنام دریاچه که مساحت آن ازیک زمین فوتبال بیشتر نیست و دور تا دور آن را سیاج و سیم خاردار کشیده اید و همان دریاچه یا بهتر بگوییم برکه را از افراد دریغ کرده اید. جالب تر اینکه بر خلاف شعارهایی که سر می دهید برای استفاده و گردش در همین پارک روزهای چهارشنبه و جمعه را به زنان اختصاص داده اید و روزهای دیگر را به مردان. این شعار به اصطلاح ایدئولوژیک تان چیست و این تفکیک جنسیتی تان دیگر چیست! اشرف 3 یک خیابان اصلی دارد که افراد از آن تردد می کنند. اگر یک خواهری از روبروی برادری در این خیابان بیاید باید از مسیرهای متفاوت ازهم دیگر گذر کنند یعنی برادر از طرف راست خیابان تردد کند و خواهر هم ازطرف چپ خیابان عبورکند.

یک فروشگاه هم اشرف دارد که پر از دوربین های مداربسته هست که مبادا کسی چیزی بلند کند و چند نفر هم به پا در فروشگاه هست. دراین فروشگاه هم روزهایی درهفته مردان فقط با همان 1000 لک که ماهانه به آنها می دهند حق خرید ما یحتاجشان را دارند.

در اشرف 3 تفکیک جنسیتی شدیدا اجرا می شود. در نشست ها و مناسبت ها در سالن ها که افراد جمع می شوند که در تصاویر همه مردم می بینند که چه تفکیک جنسیتی مضحکی وجود دارد. مقر زنان را برده اند بالای تپه و یک قفس ساخته اند و هیچ زنی حق تردد خارج از این قفس را ندارد. آخر چرا اینقدر دروغ و فریب به خارجیان و مردمی که هیچ خبری از داخل اشرف ندارند تحویل می دهید. یکی هم برای استفاده از اینترنت که تا آنجا که من می دانم که قبل از بازرسی و ورود پلیس آلبانی در اختیار افراد بود. چند نفر به پا برای استفاده کننده از اینترنت می گذاشتند و به وسیله یک صفحه مانیتور بزرگ گوشه هر اتاق کار می گذاشتند و صفحه همه کامپیوترهای افراد را ازهمین مانیتور رصد می کردند و مواظب بودند که کسی خارج از دستور عمل های داده شده اینترنت را باز نکند. وافراد فقط مجاز بودند که برای فریب جوانان و مردم ایران به عنوان کانون های شورشی از کامپیوترهایشان استفاده کنند. این ها آیا همان شعارآزادی است که رجوی ها چندین سال است حنجره پاره می کنند. آیا این آزادی است که بعد از 20 سال که در چنگال رجوی ها بودم بعد از فرار از اشرف بدانم که مادرم فوت کرده و چشم انتظار من بوده و یا من نوه دار شده ام. این آزادی است که افراد را در یک قفس نگه داشته اید و هر بلایی که می خواهید سر آن بیچاره در می آورید. و کسی هم خبردار نمی شود. آیا این آزادی است که پدران و خواهران و برادران و مادرانی دردمند حسرت بدل یک عکس و یک صدای فرزندشان باشند. و رجوی ها اجازه تماس ندهند و بگوید که خانواده های چشم انتظار دشمن هستند. در مناسبات اشرف 3 طوری افراد را مغزشویی و دست آموز کرده اند که کسی بزرگ و کوچک حالیش نیست همه افراد در مکانهای مختلف از زور بیگاری و بی هویتی به هم دیگر به قول خودشان سیخ می زنند و متلک بارمی کنند.

من در نشست غسل که هر روز در اشرف 3 در هر یگانی برقرار است و افراد مسائل جنسی خودشان را به قول خودشان بیان می کردند که من شرم دارم که محتوای آن را بنویسم. همیشه دچارعذاب بودم به این دلیل که شرکت کنندگان در این نشست غسل به واسطه اینکه هم رده من بودند و سن آنها خیلی کم بود به جای نوه من به حساب می آمدند و من موظف بودم که دراین نشست باشم و بایستی مسائل جنسی خودم را نزد آنها می خواندم یا به قول خودشان بیان می کردم. مثلا داود منصوری یا علی اکبر شیبانی و یا بهروز … که هم سن نوه من بودند می آمدند و مسائل جنسی مرا گوش می دادند و من هم مجبور بودم که مسائل جنسی آنان را که از ذهنشان می گذشت گوش بدهم.

شما اسم این را چه می گذارید. آزادی و یا شکنجه روحی و روانی؟!

اشرف 3 داستان ها دارد. این دو سه نکته فقط قطره ای است که در بالا عنوان شد. به همین خاطراست که من هم می گویم بله ساکنان اشرف 3 غمگین ترین افراد در جهان هستند. هرچه که رجوی ها شعار می دهند همان را وارونه عمل می کنند. امیدوارم که اعضا به خودشان بیایند و زندگی شرافت مندانه را تجربه کنند و اشرف 3 و یا قفس 3 را ترک کنند.

علی زمانی – آلبانی – تیرانا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا