اسرای جنگ ایران و عراق از شکنجه در اردوگاه اشرف می گویند

در روزهای اخیر به دعوت مسئول نمایندگی انجمن نجات استان آذربایجان غربی دو تن از اسرای جنگ ایران و عراق که بصورت مستقیم توسط مجاهدین یا غیر مستقیم و به سفارش مجاهدین توسط شکنجه گران عراقی در اردوگاه اسراء شکنجه شده‌اند در دفتر انجمن نجات حضور یافته و با مسئول این دفتر به گفتگو نشستند.

در این گفتگو آقای ابراهیم پاد و آقای خضر کاردار که هر دو اهل ارومیه هستند از زمان حضورشان در اردوگاههای اسرای عراقی و شکنجه توسط مجاهدین مطالبی را بیان کردند.

آقای ابراهیم پاد می گوید؛ در سال ۱۳۶۵ به سربازی رفتم و بعد از مدتی به اسارت نیروهای عراقی درآمدم. در اردوگاه اسرای عراقی بودم که با نام مجاهدین آشنا شدم. تا زمانیکه که کادرهای مجاهدین به اردگاه اسرا نیامده بودند، هیچگونه شناختی با این گروه نداشتم. ولی زمانیکه برای عضوگیری تبلیغ کردند تصمیم گرفتم به همراه تعدادی دیگر با آنها به قرارگاه اشرف برویم با این استدلال که نزدیک مرز می شویم و شانسی برای فرار پیدا می کنیم. ولی بعد از اینکه من و تعداد دیگری را به اردوگاه خودشان بردند به غیر از حمالی و بیگاری کشیدن هیچ عایدی دیگری برای ما نداشت.

در طول حضورم در فرقه مجاهدین دوبار اقدام به فرار کردم ولی موفق نشدم و کتک مفصلی از دست عوامل شکنجه گر این فرقه خوردم. در مجموع حدود ۱۵ ماه در اسارت این فرقه بودم که هر روزش برایم دردناک بود و حس می کردم ۱۵ سال است که در اسارتم. تحمل شکنجه های عراقیان و اردوگاه های عراقی بمراتب راحت تر از حضور در اردوگاه اشرف بود چرا که دیدن وطن فروشی ها و مزدوری های این جماعت برای صدام حسین، از هر شکنجه ای بدتر بود.

من بعنوان یک کُرد شافعی مذهب هیچ وجه اشتراکی با آنها از حیث عقیدتی نداشتم. با اعتراضات مستمر و اعتصاب غذا سران فرقه مجبور شدند با دیدار و مصاحبه صلیب سرخ با ما موافقت کند و این تنها امید ما برای آزادی از دست مجاهدین وطن فروش بود. نهایتا هم توسط صلیب سرخ از دست این فرقه نجات پیدا کردیم.

طی مدتی که در اردوگاه اشرف بودم مجاهدین می خواستند ما را شستشوی مغزی بدهند. آنها می گفتند شما باید طوری آموزش ببینید که با یک فرمان به ایران رفته و عملیات کنید.

چند مدتی را در طول سال ۱۳۶۸ در زندان مجاهدین بسر بردم که تمامی شکنجه های روحی و روانی نیز طی همین مدت بر روی من و دیگر افراد انجام می گرفت. آنها تلاش می کردند تا ما را از بازگشت مجدد به اردوگاه اسرای عراقی و دیدار با صلیب سرخ جهانی منصرف کنند.

شکنجه گران مجاهدین با چوب، مفصل ما را کتک می زدند که در حین همین کتک کاری ها بود که سرم بشدت زخمی شد و شکست. اما آنها با سنگدلی تمام بدون توجه به آن به شکنجه هایشان ادامه می دادند. یکبار هم دستم را پیچانده و شکستند که هنوز هم از عوارض آن رنج می برم. یا با لگد روی دندانم زدند و آنرا شکستند.

بیگاری کشیدن بمدت طولانی یکی از روش های شکنجه در اردوگاه این فرقه بود. اگر کاری هم باب میل شان نبود. باید آن را دوباره انجام می دادیم. البته طی این مدت هم از غذا و از استراحت خبری نبود. بهرحال وقتی هم شکنجه ها کارساز نبود به تطمیع و دیگر راههای اقناع کردن ما متوسل می شدند تا در فرقه بمانیم که نهایتا هم موفق به اینکار نشدند.

آقای خصر کاردار نیز گفتند: من حتی به اردوگاه اشرف هم نرفتم ولی به توصیه مجاهدین بدلیل مخالف با حضور آنها در اردگاه اسرا و از اینکه مانع از عضوگیری آنها در اردوگاه اسرا می شدم بارها توسط شکنجه گران عراقی مورد شکنجه قرار گرفتم.

در سال ۱۳۶۶ بعنوان سرباز به اسارت نیروهای عراقی در آمدم و به مدت ۲ سال در اسارت بودم. در همان سالها مشاهده می کردم که عوامل عضو بگیر مجاهدین به اردوگاه ها سر می زنند. من در آن زمان در اردوگاه شماره ۶ عراق بودم. من بشدت با این فرقه مخالف بودم و آنان را مزدور صدام و وطن فروش می دانستم. لذا زمانیکه که آنها به اردوگاه می آمدند من مخالفت کرده و مانع از جذب اسرا توسط آنها می شدم.

بنابراین وقتی عوامل مجاهدین متوجه این کار من شدند بلافاصله به مسئول زندان اطلاع دادند که از آن روز به بعد مستمرا مورد شکنجه و آزار و اذیت شکنجه گران عراقی قرار می گرفتم. از جمله این شکنجه ها زدن با کابل خیس به پاهایم و تمامی بدنم بدون لباس بود.

در اثر این شکنجه ها روده هایم آسیب دید. طی این مدت هم از تمامی امکانات بهداشتی و رفاهی بدلیل مخالفت با مجاهدین محروم بودم. آنقدر شکنجه شده بودم که بدلیل شکنجه ۸ بار مورد عمل جراحی قرار گرفتم.

شکنجه گران عراقی از من می خواستند که با حضور عوامل عضو بگیر فرقه در داخل اردوگاه مخالفت نکنم و مانع اسرا برای پیوستن به فرقه رجوی نشوم. نهایتا هم در سال ۱۳۶۷ به همراه سایر اسرا آزاد شده و به وطنم بازگشتم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا