نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 138

مروری بر مطالب 25 الی 30 فروردین 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 25 فروردین

در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

به بهانه عکسی تازه از آلان محمدی، کودک سرباز قربانی رجوی

… محمدرضا ترابی از کودک سربازان سابق مجاهدین خلق که سال های کودکی، نوجوانی و جوانی خود را در مجاهدین خلق گذراند، در پاسخ به ادعای یکی از عوامل مجاهدین خلق مبنی بر این که کودک سربازان حاضر در کمپ اشرف هیچ کدام به اجبار نیامده بودند و فیلم سارا معین به سفارش وزارت اطلاعات حکومت ایران ساخته شده است، متنی در حساب‌ های کاربری شبکه ‌های اجتماعی خود منتشر کرد. او در این متن اعلام کرد که حاضر است به عنوان یک کودک سرباز در هر دادگاه بین ‌المللی شهادت بدهد که خود و دیگر کودک سربازان مجاهدین خلق در “فعالیت نظامی ارتش آزادی بخش” حضور داشته اند.
نکته جالب توجه در نظرات ذیل مطلب محمدرضا ترابی به چشم می ‌خورد: اعضای پیشین تشکیلات که شهادت می ‌دهند کودک سربازان را در کمپ اشرف دیده ‌اند و با آن ها سر و کار داشته ‌اند. در این میان فردی با نام کاربری آزاده معصوم با انتشار عکسی از دوران کودک سربازی خود در قرارگاه مجاهدین خلق در عراق می ‌نویسد:
“نمی دانم تا به حال این عکس جایی بیرونی شده یا نه ولی این آلآن محمدی که وقتی به اشرف رفت ۱۳ یا ۱۴ سالش بود، کناریشم منم که ۱۷ سالم بود.”…

اهمیت برگزاری دادگاه فرقه تروریستی مجاهدین خلق در تهران

… یکی از فواید برگزاری دادگاه، محاکمه اعضای فرقه تروریستی مجاهدین خلق این است که جنایات وحشیانه این فرقه را بین مردم و در اذهان عمومی یادآوری می ‌کند. مجاهدین خلق مردم بی ‌گناه و تعداد زیادی از مسئولان و سرمایه ‌های کشورمان را از ما گرفتند، کسانی که در ساخت و ثبات کشور می‌ توانستند نقش به سزایی داشته باشند.
هرچند فرقه تروریستی مجاهدین خلق از حمایت آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان برخوردارند، اما محاکمه آن‌ ها فرصتی برای بازخوانی پرونده‌ های جنایات و اقدامات تروریستی این فرقه افراطی را فراهم می‌ کند. این محاکمه به افکار عمومی داخل و خارج کشور یادآوری می ‌کند که ایران بزرگ‌ ترین قربانی تروریسم است و نقض حقوق بشر در ایران نه توسط حکومت بلکه توسط یک گروه تروریستی رخ داده است. دنیا باید بفهمد حقوق بشر چگونه در ایران با ترور ۱۷ هزار نفر از مردم عادی نقض شده است….

روایت حمید محمد آتابای از نماز عید فطر در تشکیلات مجاهدین خلق

… تمام این 35 سالی که مثلا در نماز عید فطر در اسارتگاه های اشرف چه در عراق یا چه در آلبانی، نماز و روزه و نماز عید فطر خواندم هیچ وقت حس نکردم به خواسته خودم رفته باشم چرا که چیزی به اسم اراده و اختیار در سازمان مجاهدین نه وجود دارد، نه وجود داشت!!
نماز اجباری بود، ولی رو به بیرون، در تلویزیون شان به دروغ می گفتند در دین اجباری نیست، من انتخابم بی دینی و بی نمازی نبود ولی بازیچه شدن نماز و روزه و عید فطر به دست مریم رجوی از سال 73 باعث شد هیچ وقت در دلم رغبتی نداشته باشم در نمازهای عید شرکت کنم.
… خیلی ساده ماه رمضان نمایش های شوآف مریم رجوی بود به زننده ترین شکل. مهمانی های کلان. در صورتی که بیماران گوارشی وقتی مشکل غذایی مطرح می کردند گفته می شد دست سازمان بسته است باید با همین وضعیت ساخت!
نماز عید فطر هم آداب مسخره خودش را داشت: یک ساعت تمام از جلو نظام از راست نظام، جوراب مشکی بپوشید تا عنقلاب خار مریم سوراخ نشود! لباس روشن نپوشید تا در فیلمبرداری مناسب دیده شود!…

ابراهیم خدابنده: ترور صیاد شیرازی ارزش نظامی برای عاملان نداشت

ترور صیاد شیرازی حاصل یک کینه یازده ‌ساله بود

ابراهیم خدابنده: … من آن زمان در عراق و در نشست مسعود رجوی بودم. مسعود رجوی همان زمان با جزئیات آن را شرح می‌ داد. بعدا هم گفت که نفری که این کار را کرد به سلامت برگشت و الآن در قرارگاه اشرف است. البته سازمان اطلاعیه هم داد.
… مسعود رجوی به خاطر عملیات مرصاد کینه‌ی عمیقی از شهید صیاد شیرازی داشت و او را عامل اصلی شکست می‌دانست. عملیات [ترور صیاد شیرازی] را هم به اسم طاهره طلوع گذاشته بودند که از کشته ‌شدگان مرصاد بود. روشی که سازمان در این عملیات به کار گرفت درست همان روشی بود که داعش شهر حلب در سوریه و شهر موصل در عراق را تصرف کرد؛ اما سازمان نتوانست کرمانشاه را تصرف کند. اگر می ‌کرد بازپس‌گیری کرمانشاه به قیمت تلفات زیاد بود. در این‌ گونه موارد ارتش کلاسیک و توپخانه و آتشباری و پشتیبانی هوایی کاری از پیش نمی ‌برند. راه‌ حل شهید صیاد شیرازی وارد کردن داوطلب از بسیج و استفاده از کلاش و بی.‌کی.‌سی و آر.پی.‌جی و کمین بر سر راه در چهارزبر [از توابع بخش ماهیدشت کرمانشاه] بود که سازمان را متوقف کرد. بعداً تجارب و روش شهید صیاد شیرازی برای مقابله با داعش در سوریه و عراق به کار گرفته شد. افراد داوطلب به صورت کاملاً سبک وارد شدند یعنی به همان شیوه‌ی داعش با آن‌ ها مقابله شد. ارتش ‌های کلاسیک سوریه و عراق در برابر داعش کاملاً عاجز بودند.
… محمد محدثین که مسئول من بود گفت که این ترورها (شهید صیاد شیرازی و شهید لاجوردی) ارزش نظامی و استراتژیک ندارند ولی دل برادر (مسعود رجوی) خنک می ‌شود. مسعود رجوی از شهید لاجوردی هم کینه داشت چرا که او را مسئول تواب شدن بسیاری در زندان‌ ها می ‌دانست. فرمانده عملیات در عراق هم زهره قائمی بود که بعدها کشته شد. ضارب هم‌ چنان در سازمان است که متاسفانه اسمش را نمی‌ دانم.

مصاحبه رسانه دولتی RTSH آلبانی با مدیر رسانه ای انجمن نجات آلبانی

مصاحبه آلدو سولولاری در رسانه دولتی RTSH (صدا و سیمای جمهوری آلبانی)

… در این گفتگو، آلدو سولولاری درباره سابقه ده ساله اش در رسانه های آلبانی و امریکایی، پروژه های پیش رو و همچنین برنامه هایش در انجمن نجات آلبانی مطالبی را بیان کرد. آلدو نحوه آشنایی اش با انجمن نجات آلبانی، نحوه شکل گیری این انجمن و اهدافش را به طور اجمالی بیان کرد. او همچنین توضیح داد که چگونه افراد حبس شده در کمپ آلبانی مجاهدین خلق از حق ارتباط با خانواده محروم هستند و خانواده هایشان در ایران و اعضای جدا شده از این گروه در آلبانی به دنبال راهی برای ارتباط با این افراد هستند.
… لحظات طنزی هم در این مصاحبه وجود داشت. از جمله این که مجری برنامه حین اجرا به عطسه افتاد و آلدو بلافاصله از او پرسید که آیا به سازمان مجاهدین خلق حساسیت دارد؟!
به هر حال در این مصاحبه و اظهارات از آلدو، همچنین این انتظار وجود داشت که در آینده نزدیک این بار یک برنامه رسانه ای در رسانه های آلبانی ایجاد شود تا به مردم آلبانی نزدیکتر شود….

اخلاق ضدانسانی سران مجاهدین خلق

دروغ گفتن و وارونه نمایی باند رجوی، خصیصه بارز این گروه دجال و حیله گر است و من با اطمینان خاطر به آن ها می گویم که اگر مسابقه رکوردشکنی در این باره برگزار شود، برنده خواهند شد و بنابراین از این بابت آسوده خاطر باشند و اگر خواستند به این مزیت؟! خود افتخار هم بکنند.
نوشته اند که اخلاق انقلابی مجاهدین شهره آفاق ست و آن ها این خصیصه را در موقعیتی به دست آورده اند که هیچ منبع درآمد اقتصادی ثابت و کلانی برای امرار معاش و فعالیت ‌های خودش ندارد، تشکیلاتش در چندین کشور و قاره جهان گسترده است و…
وابستگی سیاسی مجاهدین از نقطه نظر همراهی کامل با کینه توزترین دشمنان خارجی مردم ایران علیه مردم ما غیر قابل کتمان است و مدارک متقن و شواهد محکمی وجود دارد که این گروه وطن فروش ابتدا از صدام و سپس از عربستان و اسرائیل کمک های مالی کلانی دریافت کرده و در سایه این کمک های نحس و حرام است که می تواند این همه کنفرانس و میتینگ و خیمه شب بازی تشکیل داده و مخصوصاً هزینه سنگین دیپلمات و پارلمانتاریست های سابق و اسبق غربی را در جهت حمایت از موجودیت کثیف خود تامین کند که البته کسی این کارها را اخلاق انقلابی نمی داند!…

اولین جلسه تشکل زنان انجمن نجات آلبانی در سال جدید

… در این جلسه دستور کار جدید این تشکل برای سال جدید بر اساس تجارب سال گذشته مورد گفتگو قرار گرفت و طرح ها و برنامه های پیشنهادی بررسی شدند. همه بانوان عضو تشکل بر تعهد خودشان برای تلاش حداکثری جهت رساندن صدای خانواده‌ ها، به خصوص مادران چشم انتظار، تأکید کردند. آن ها همگی هم عهد شدند که در آغاز سال جدید مدارهای کیفاً بالاتری در رسیدن به اهداف انجمن نجات آلبانی طی نمایند.

در این جلسه چند پروژه اصلی برای اجرا در سال جدید مورد بحث و فحص قرار گرفت که نتایج بسیار خوبی بهدست آمد. برنامه های جدید به زودی در آینده اجرا خواهند شد.

*یکشنبه 26 فروردین

8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

پایانی بر سه عید در قرارگاه های مجاهدین خلق

عید فطر که مصادف با پایان جنگ و آخرین روزهای فروردین 1370 بود، مسعود رجوی مراسمی برگزار کرد که در آن 3 جشن (نوروز، عید فطر، پیروزی در عملیات مروارید) را به مجاهدین تبریک گفت. البته وی می دانست که این ابراز شادمانی فقط برای روحیه دادن به نیروهاست و به زودی ارتش آزادیبخش در باتلاق مشکلات متعدد فروخواهد رفت و اگر فکری برای آن نکند، به فروپاشی تشکیلات خواهد انجامید.
… سال 1371 با حمله هوایی پیوند خورد و مسعود دیگر نمی توانست با چند تبریک عیدانه آن را تبدیل به پیروزی کند. لذا می بایست زمینه را برای کوبیدن “مشت آهنین” بر سر معترضین فراهم می کرد. گامی که آرام آرام به زندانی کردن صدها عضو تشکیلات و شکنجه و قتل معترضان انجامید و فصل جدیدی برای مناسبات فرقه ای مجاهدین شروع شد که گسترش خودکشی و قتل مخفی اعضای قدیمی بخشی از تبعات آن بود.

مسعود خدابنده و حمید آتابای در گفتگو با کلیدواژه

اشرف 3، اسارتگاهی در قلب آلبانی

کلیدواژه در برنامه ای با عنوان “اشرف 3، اسارت گاهی در قلب آلبانی” میزبان دو تن از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق بود.
حمید آتابای عضو سابق سازمان مجاهدین خلق از آلبانی و مسعود خدابنده سر تیم سابق حفاظت مسعود رجوی از انگلیس میهمانان این برنامه بودند و تجربیات خود از حضور در تشکیلات مجاهدین خلق با موضوع “کانون های شورشی” را با مخاطبان برنامه به اشتراک گذاشتند.
… مسعود خدابنده با تأکید بر این نکته که تاریخ مصرف مریم رجوی برای اربابانش تمام شده است، می گوید: وقتی نیروها دستور مؤکد دارند تا خود را مرتبط با مجاهدین خلق معرفی نکنند یعنی مریم رجوی از سابقه خودش ترس دارد. او به دنبال کار جدی نیست و تنها به دنبال کارهای ایذایی و تبلیغی است. و این قبیل کارها هم همگی با پول انجام می شوند.
خدابنده معتقد است مریم رجوی نگران است تا به سرنوشتی همچون مسعود رجوی دچار شود. او می گوید افراد درون کمپ آلبانی همگی در واقع گروگان هستند چرا که مریم رجوی می داند اگر این ها نباشند خود او هم نخواهد بود. در واقع کانون های شورشی وسیله ای برای نجات مریم رجوی از غرق شدن است.

خاطره ای از عملیات مروارید – قسمت دوم

… بعد از عملیات مروارید مجاهدین دیگر جرات نمی کردند بدون محافظ نظامی به شهرهای اطراف قرارگاه اشرف تردد کنند. وقتی برای خرید می رفتند با حفاظت نیروهای عراقی می رفتند. به دلیل کینه کردکشی عرصه بر مجاهدین تنگ شده بود . من یادم می آید قبل از مروارید من چندین بار به بغداد رفتم حتی یک کلت هم نداشتم به راحتی در شهر قدم می زدم و کسی به من کاری نداشت اما بعدها به دلیل کردکشی و دفاع از موجودیت صدام اعتماد مردم عراق از سازمان مجاهدین خلق سلب شده بود و فرقه رجوی را به عنوان دشمنی که در ایام انتفاضه کردها و شیعیان را سرکوب کرد می شناختند این وضعیت بسیار ناراحت کننده بود رجوی برای خوش خدمتی به صدام دست به جنایات هولناکی زده بود. در حقیقت این کینه را رجوی در همان ایام عملیات مروارید در بین مردم عراق مخصوصاً کردها و شیعیان کاشت. بعد از سرنگونی صدام گورهای دسته جمعی کردی بسیاری کشف شده بود به راستی مردم عادی به کدامین گناه کشته شدند؟

اطلاعیه سراسر دروغین سازمان مجاهدین خلق در سال 82

… رجوی اصلاً اهل سرنگونی نبوده و نیست و دادن اطلاعیه های این چنینی برای در رفتن از شکستی بود که در عراق متحمل شده بود و چون حاضر نیست پاسخگوی شکست خود باشد زندگی نکبت بار در قبر زیستن را انتخاب کرد تا جوابگوی نیروهای خود و بقیه نشود .
البته بعد از سرنگونی صدام، رجوی برای ادامه حیات ننگین خود نیاز به ارباب جدیدی به نام آمریکا داشت و به همین خاطر جفت پا به سمت آمریکا رفت و در تمام زمینه ها با آنان همکاری کرد. بعدا هم خط موازی را در پیش گرفت. یعنی ما هیچ جنگی با نیروهای آمریکایی نداریم و باید با آنان همکاری کنیم و اکنون هم شاهد هستیم به جای شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با امپریالیسم به همکاری همه جانبه با آنان می پردازند.

چرا برخی نفرات جدا شده لب به سخن باز نمی کنند – قسمت اول

… اول این که نفرات در درون سازمان در مورد جدا شدن و خیانت به سازمان مغزشویی شده اند و وقتی از مناسبات جدا می شوند فکر می کنند اگر دست به افشاگری بزنند خیانت کردند و در صف حکومت ایران قرار می گیرند. آن ها نمی خواهند برچسب همکاری با حکومت ایران به آنان زده شود به همین خاطر سکوت را بهترین کار می دانند.
دوم این که نفرات از این ترس دارند که اگر دست به افشاگری علیه سازمان بزنند مورد تهاجم تبلیغاتی سازمان قرار بگیرند چون با شناختی که از سازمان دارند و مدارکی که ساخته خود سازمان است ممکن است علیه فرد استفاده شود و حاضر نمی شوند دست به افشاگری بزنند که آن ها را بریده و مزدور بنامند به همین خاطر سعی می کنند خودشان را کنار کشیده و به زندگی خود ادامه دهند هر چند می دانند چگونه عمرشان با فریبکاری رجوی از بین رفته است. این چیزی است که رجوی ها به دنبال آن هستند تا با پرونده سازی و اتهام زدن افراد را مجبور به سکوت کنند.
مورد دیگری که بسیار مهم است تهدید توسط عوامل فرقه رجوی است که این کار معمولاً در خارج از کشور به وفور دیده می شود…

*دوشنبه 27 فروردین

در این روز کلاً 11 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

مجاهدین و مرز سرخ هایش، یادی و خاطره ای

… به کار بردن کلمه خواهر برای زنان مجاهد بود که سران سازمان می گفتند ما چون مسلمان و هم ایدئولوژی هستیم و از طرفی در سازمان انقلاب ایدئولوژیک صورت پذیرفته به همه زنان خواهر و به همه مردان برادر می گوییم.
… حال با توجه به تحولات و تغییرات بنیادین مجاهدین و تغییر شاخص های مبارزه، تعویض دوست و دشمن آن ها، سوال این است که در حال حاضر مرز سرخ های سازمان کدامند؟ با چه کسان و دولت هایی دوست و با کدام دشمن هستند؟
آیا اساساً در مقابل ایران و ایرانی هیچ حسی دارند یا این که با اعتقاد به عبارت “هدف وسیله را توجیه می کند” از هر وسیله و دولت، امپریالیسم و صهیونیزم علیه ایران و ایرانی استفاده می کنند؟

شکنجه های روحی و روانی باهدف اعتراف اجباری به همکاری با وزارت اطلاعات

یکی از شیوه های مسئولین مجاهدین خلق به کارگیری شیوه شکنجه های روحی و روانی با هدف درهم شکستن عضو خواهان جدایی و اعتراف او به جاسوسی برای وزارت اطلاعات ایران در مناسبات تشکیلاتی بود. تا در اذهان دیگر اعضا چنین القا کنند که تمام افرادی که خواهان جدایی از مناسبات تشکیلاتی هستند به دلیل این که مهره نفوذی بوده اند کشش ادامه مبارزه را نداشته و به مرور زمان انگیزه خود را از دست می دهند، و در نهایت درخواست جدایی به منظور بازگشت به داخل ایران و انتقال اطلاعاتی که طی این مدت از تشکیلات مجاهدین خلق کسب کرده اند به وزارت اطلاعات را دارند….

دست و پا زدن های مهوع مریم رجوی

مریم رجوی شاید یکی از سخت ترین دوران حیات ننگین خود را می گذراند. برزخ و بی آیندگی که برای خود و گروهش متصور است، چیزی نیست که به ایران راحتی ها بتواند کتمان کند و یا از آن فرار کند.
او به خوبی دریافته است که تاریخ مصرفش برای اربابانش به پایان رسیده. تاریخ مصرفش حتی برای نیروهای درون سازمان هم به پایان رسیده. همه را اگر نگوییم اکثر افراد حاضر در تشکیلات به دنبال راهی برای بیرون آمدن هستند.
مریم رجوی می داند که بدون این نیروها، دیگر هیچ شانسی برای بقا در شغل شریف مزدوری ندارد. پس راهی ندارد جز این که خود را در قالب حرف و تبلیغات شخصیتی سیاسی با راهبردها و کارکردهای عالی معرفی کند….

چرا برخی نفرات جدا شده لب به سخن باز نمی کنند – قسمت دوم

… سازمان از شیوه دیگری هم برای ارعاب اعضای جدا شده استفاده می کند و آن هم مسأله تامین مالی است. چون نفرات جدا شده در ابتدای جدایی به لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی ندارند، سازمان سعی می کند با دادن پول و رسیدگی های مختلف نفرات جدا شده را در چنبره خود در اروپا نگه دارد و در اکسیون ها و میز کتاب از آن ها استفاده کند.
… عده ای دیگر هم به خاطر وضعیت روحی شان حاضر نیستند دست به افشاگری بزنند چون یادآوری خاطرات اشرف و مناسبات و فشارهایی که به آنان وارد شده دیگر توانی برای آن ها باقی نگذاشته و سعی می کنند با فراموش کردن آن خاطرات به زندگی خود ادامه دهند و این طیف نفرات بسیار زیاد هستند.
… بیان سختی هایی که نفرات جدا شده در سازمان کشیدند کار راحتی نیست و بسیار سخت و جانکاه می باشد. البته هر فرد که دست به افشاگری علیه سازمان می زند باید خیلی از مسائل را به جان بخرد و تا وقتی به آن نقطه نرسند نمی توان فشاری به نفرات جدا شده وارد کرد ولی باید به این باور داشت که اگر جلوی این کار گرفته نشود رجوی ها هم چنان فشار بر افراد جدا شده را بیشتر می کنند.

مشاهداتم از جذب کودک سرباز در اردوگاه رمادی عراق

… در مورد جذب کودک سرباز در اردوگاه رمادی عراق کمتر پرداخته شده است… این اردوگاه برخلاف اردوگاه های اسرای ایرانی بود. در این اردوگاه خانواده هایی که در جریان حمله عراق به شهرهای مرزی ایران اسیر شده بودند به صورت خانوادگی ساکن بودند… مسئول آنجا خانواده ای بود به نام همتی که درخواست پناهندگی به هلند را داده بودند و فکر می کردند با همکاری سازمان می توانند زودتر پناهندگی هلند را دریافت کنند و در این راستا هم این خانواده دختر خود را به دست سازمان سپرد که نامش مرضیه همتی بود که بعداً به خاطر بیماری سرطان و عدم رسیدگی فوت کرد و خانواده وی تا مدت ها پیگیر این فوت بودند.
… بودند خانواده هایی که فرزندان کوچک خود را که اغلب زیر شانزده سال بودند به مسئولین پیشنهاد می دادند که با خودشان به اشرف ببرند. تا هم یک نان خور کمتر داشته باشند و هم بتوانند از امکانات سازمان برای پناهندگی استفاده کنند .
چندین بار شاهد بودم که به همراه اکیپ ما چندین کودک بین 13 تا 16 ساله به اشرف آورده شدند. تعدادی دختر بودند که به خاطر شرایط و فشار تشکیلاتی مجبور به ماندن در اشرف شدند ولی در مورد پسران شرایط فرق می کرد. آنان بعد از بزرگ شدن متوجه دروغ های سازمان شده و بارها تاکید داشتند که اگر در شهر رمادی سیگار بفروشیم بهتر از زندگی در اشرف می باشد و دوباره به اردوگاه رمادی برگشتند….

*سه شنبه 28 فروردین

در این روز 8 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

نقطه مختصات کنونی سازمان مجاهدین خلق

شیر بی یال و دم و اشکم

… هرچه زمان می گذشت برخلاف روند تکاملی همه جریان های انقلابی دنیا، سازمان ها و جریان هایی که درصدد انقلابات مردمی بودند، به جای گسترش و عمق پایگاه مردمی، نزدیک شدن به خاک و مرز کشور، ارتباطات عمیق احساسی و عاطفی و سیاسی با مردم و خواستگاه مردم، همواره به طور روز افزون از مردم و ایران و ایرانی فاصله می گرفتند و چون برف آب می شدند .
همان ذره نقاط اشتراک ایرانی بودن نیز از میان رفت و پیوند ها بعد از مزدوری صدام به نوکری آمریکا تبدیل شد .
اهداف استراتژیکی و تاکتیکی مجاهدین برای شعارهای ادعایی از قبیل آزادی و دمرکراسی برای ایران، دفاع از حقوق مردم ایران، رهایی خلق در زنجیر و دفاع از محرومین به سرعت رنگ باخت و از یک تاریخ به بعد جذب افسران آمریکایی، اعضای کنگره و سنای آمریکا، پارلمانترهای اروپایی ولو به قیمت دلربایی توسط زنان مجاهد، این گوهران بی بدیل انقلاب مریم در دستور محوری کار سازمان قرار گرفت .
… حال اهداف و آرمان های مجاهدین، نوک پیکان مبارزه آن ها صرفاً درگیر شدن با جداشدگان است و به جای شعار سرنگونی مبارزه بی امان علیه انجمن نجات آن هم نه همه دفاتر در داخل و خارج بلکه تنها به مصاف انجمن نجات دفتر آلبانی رفته اند و در یک زد و خورد بی امان همواره در طرف باخته و ضربه خورده هستند….

از کمپ اشرف به کجا فرار کنم؟

روزی که بالأخره پاسخ آن سؤال دشوار را دریافتم

… آن سؤال بزرگ برایم که : “به کجا فرار کنم؟” برایم جواب داده شد، من خانواده دارم، من پشتم به کوهی وصل شد که جرأت “نه” گفتن به رجوی ها را پیدا کردم.
خیلی ها بعد از جدایی از من سؤال می کردند که چرا زودتر جدانشدی؟ نمی توانستم خوب توضیح بدهم، تصویر کردن آن شرایط بسیار سخت که از سر گذرانده بودم ناممکن بود.
امروز هم تمام اسیران در اشرف 3 در کشور آلبانی، احساس می کنند هیچ پشتوانه ای در بیرون از حصارهای رجوی ندارند، وگرنه یک ساعت هم در آن حصارهای لعنتی نمی ماندند، اما اگر بدانند که دوستان آن ها در انجمن نجات آلبانی در نزدیک ترین نقطه به آن ها هستند، خیلی زود دست به کار می شوند و فرار می کنند.
اکنون انجمن نجات آلبانی پشتیبان همه مشکلات آن هاست. امروز انجمن نجات آلبانی به یک راه حل در دسترس مبدل شده است….

گفتگوی کلید واژه با محمد آتابای

از سرنوشت مسعود رجوی تا کانون های شورشی

… آتابای درباره خط قرمزها و شکل کار می گوید:
خط سرخ این بود که هیچ کس نباید در استان خودش دنبال نفر بگردد.
نباید می گفتیم عضو مجاهدین هستیم. نباید می گفتیم در آلبانی هستیم.
حق لایک کردن و منشن و ریتوئیت پست خانم ها را نداشتیم.
هر سه نفر یک نفر بپا داشت. بعد از مدتی مانیتور گذاشتند که همه در آن دیده می شدند.
دستور روزانه از طریق روابط عمومی صادر می شد. پست های مریم رجوی را باید ریتوئیت، کامنت و لایک می کردیم. هر نفر 4 و یا حتی تا 20 حساب کاربری داشت.
شروع صحبت هایمان از کمبودها و مشکلات جامعته بود. دروغ ها و اخباری که به هم می بافتیم را به خورد ملت می دادیم.
او سپس توضیح می دهد که چگونه و با چه ترفندهایی افراد را به دام می انداختند تا به عنوان کانون شورشی فعالیت کنند.

نمونه هایی از مرگ های مشکوک در فرقه مجاهدین خلق

… داود جوان عاطفی و بسیار پرشور و مردم دوست و دوست داشتنی بود. او همیشه با افراد با مهربانی و عطوفت برخورد می کرد. لذا همیشه مورد انتقاد مسئول تشکیلاتی اش قرار می گرفت.
پسرم می گفت یک شب با داود شام خوردند و داود خیلی سرحال بود و آخر شب هم طبق معمول به آسایشگاه رفت و خوابید. صبح که پسرم از خواب بیدار می شود می شنود که داود احمدی شب قبل خودش را در تعمیرگاه به دار زد! و صبح جنازه او را بی سر و صدا برده اند. به آن هایی که متوجه موضوع شدند تذکر دادند که نباید در مورد این مسأله با کسی صحبت کنند. پسرم بعد از جریان خودکشی داود به من گفت که داود مدت ها به دنبال من می گشته. داود به پسرم می گفته که یک موضوعی دارد که فقط باید هرچه سریع تر مرا پیدا کند و بگوید….

گفتگوی فاضل فرهادی با فواد بصری درباره پیام 26 فروردین مسعود رجوی

… ما در ایران زندگی می کنیم و به عینه می بینیم ستاد داخله این ها همه دروغ محض است. اسرائیل جنایتکار در فلسطین جنایت کرد چقدر از کودکان بی دفاع فلسطین را از بین بُرد. فیلم های جنایت اسرائیل در سایت ها موجود است در کشورها اکثر مردم
علیه جنایات اسرائیل راهپیمایی کردند و دست به تجمع زدند و اسرائیل را محکوم کردند. رجوی چکار کرد؟ آیا در قبال این همه جنایت اسرائیل موضعگیری کرد؟ می دانید چرا؟ برای رجوی فقط و فقط مهم این است که به رؤیای چند دهه ای خود جامه تحقق بپوشاند. او خام خیالانه فکر می کند مثلاً اسرائیل و ایران درگیر جنگ می شوند. بعد در ایران برایش فرش قرمز پهن می شود و او بالأخره بر اریکه قدرت می نشیند….

سازمان رجوی از توهم نوک قله تا سرانجام ته دره

… این دنیا و این روزگار، افراد متوهم مثل رجوی ها کم به خود ندیده. البته که این ها جزو خونریزترین ها هستند. متوهمانی که خود را رهبر و رئیس جمهور نامیده اند و عده ای را هم اسیر و استثمار کرده اند و با خود به ناکجاآباد برده اند.
… هزاران اسیر ساده که تو را باور داشتند وسیله ای قرار دادی برای رسیدن به آمال و امیال انحصار طلبانه خودت و شعارهایی که طبل تو خالی بیش نبود و امروز دروغ های شما برای همه روشن شده است. با گذشت زمان همه چیز روشن شد. آن حرف های شیک و شعارهای آزادی خواهی! که نه تنها به وقوع نپیوست حتی دیگر کسی برای جوابگویی هم نیست. نقاب ها دیگر بر چهره نماند و وسیله ای برای عوام فریبی وجود ندارد….

*چهارشنبه 29 فروردین

در این روز مجموعاً 11 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

رجوی؛ حلزونی که خودش را شاخدار جا می زند

… رجوی آن قدر ذلیل شده اید که :
– در آلبانی اجازه انجام هیچ فعالیتی را ندارید و خودتان را دارید خفه می کنید که به هر بهانه ای یک برنامه اجرا کنید اما نمی شود و اجازه نمی دهند.
– پلیس آلبانی شما را تحت کنترل دارد و آنقدر اقدامات خلاف قانون کردید که آن ها هیچ اعتمادی به شما ندارند.
– مریم قجر در آلبانی ممنوع الورود شده است.
– هم زمان انجمن نجات توسط جداشدگان از فرقه شما و با کمک برخی از شهروندان آلبانیایی با آرم و دفتر مشخص در این کشور مجوز گرفته و مشغول فعالیت های روشنگرانه است.
– جداشدگانی که از سر کینه و بغض، در تبانی با برخی مقامات آلبانی قصد داشتید در اردوگاه ها گرفتارشان کنید یا از کشور آلبانی اخراج شوند، با سینه ای ستبر از اردوگاه بیرون آمده و در کشور آلبانی تشکیل خانواده داده اند و به فعالیت های افشاگرانه علیه مناسبات فرقه ای و ظلمی که اعضای گرفتار و خانواده های شان می کنید مشغول هستند.
– دادگاهی در ایران در حال رسیدگی به جنایات بالاترین مقامات فرقه رجوی است. این امر آنچنان رجوی ها را به وحشت انداخته که دست به دامن هر که داشتند شدند و از ترس فریاد می زنند که می خواهند ما را محکوم کرده و سپس به عنوان متهم به ایران استرداد کند….

پادکست باخبر باش – قسمت 20

… برگزاری دادگاه سران فرقه در داخل کشور باعث عکس‌العمل‌ ها و اظهارنظرات زیادی در فرقه شده است و به نظر می ‌رسد که ترس و نگرانی آن ها را به اظهارنظر وادار کرده است. ترس از روشدن دست آن ها پیش نسل حاضر که مستقیماً جنایت آن ها را ندیده و فرقه سعی داشت با برنامه‌ هایی مثل “آموزش برای نسل جوان” تاریخ را برای آن ها عوض کرده و اقدام به جذب آن ها کند و نیز نزد جهانیان نگرانی از به میان کشیده‌ شدن پای پلیس بین ‌المللی و استرداد سران و مسئولین فرقه. در این برنامه به نکاتی درباره این دادگاه اشاره شده است.
همچنین برنامه‌ ها و یادبودی که فرقه در ماه رمضان برای مرحوم آیت ‌الله طالقانی برگزار کرد بخشی دیگر از برنامه است.
برخورد خشن فرقه با مخالفین و تهدید آن ها، طنزی درباره مسعود رجوی و صحبت‌ هایش و نیز برگزاری نمایشگاه نقض حقوق بشر که به طور مضحکی فقط عکس ‌های مریم رجوی را شامل می ‌شد از مطالب دیگر این پادکست است….

از درگیری میان ایران و اسرائیل، آبی برای رجوی گرم نشد

سوزش مجاهدین خلق از عدم صدور قطعنامه محکومیت ایران توسط مجمع عمومی ملل متحد

… همانطور که آمریکا و کشورهای اروپایی وحتی اسراییل بارها در موضعگیری های خود عنوان کرده اند مجاهدین خلق از هیچ گونه مشروعیتی بین مردم ایران برخورد نیست و نمی تواند در صحنه سیاسی آینده ایران نقشی ایفا کند. این بار هم با توجه به موضع اخیر آمریکا و شوک اسراییل به خاطر دریافت ضربه سنگین نظامی که خلاف باور و انتظارش بود هیچ آبی برای رجوی در خصوص درگیری های اخیر و یا مصوبات شورای امنیت گرم نخواهد شد و آن ها همانند گذشته دچار سوزش و سرافکندگی خواهند شد. البته آنچه از خلال موضعگیری ها و قدرت نمایی های پوشالی رجوی قابل نتیجه گیری است این که این مانورها و قمپز در کردن ها صرفا به هدف انحراف اذهان نیروها در داخل تشکیلات صورت می گیرد که آن هم با توجه با افزایش آگاهی شناخت این نیروها نسبت به سابقه امر بلوف های رجوی به ضد خودش تبدیل خواهد شد….

مسعود رجوی معیار وطن فروشی برای هر ایرانی با هر عقیده‌ ای

… چندان که از رسانه های مجاهدین خلق برمی ‌آید (زیرا اخبار کانون های شورشی در رسانه دیگری منتشر نمی ‌شود) کانون‌ های به اصطلاح شورشی مجاهدین خلق تنها کارکردشان خشونت است. از این رو در رسانه ‌های تبلیغاتی این فرقه تروریستی، کلید واژه‌ های “انفجار”، “به آتش کشیدن”، “تخریب” و واژه‌ هایی از این دست، در کنار شعار “زن، مقاومت، آزادی” به عنوان کارکردهای کانون‌ های شورشی مشاهده می‌ شود.
برای وجدان های بیدار، تصویری که رسانه های مجاهدین خلق آشکارا از مسعود رجوی ارائه می ‌دهند، ماهیت خیانت پیشه و خشونت طلب او را هویدا می ‌کند….

آن ها که با کودکان خود چنان کردند با اسیران اردوگاه مانز چه می ‌کنند؟

روایت منیژه حبشی از وضعیت کودکان در کمپ اشرف

… در آن شرایط هیچ امکان بهداشتی و درمانی هم برای بچه ‌هایی که در بازی کردن ها یا در کارگری دادن ‌ها یا حتی مریض شدن ‌ها نیاز به درمانی داشته اند وجود نداشته تا بعد از مدتی که نمی دانم چقدر بوده، سازمان درمانگاهی در آنجا دایر می کند که حتی خود بچه ها کلی خوشحال می شوند.
… برادری نیمه روانی به نام ایرج (قاعدتاً اسم مستعار) را مربی گذاشته بوده اند که گاه بسته به حال و هوای روحی خودش ساعت ۲-۳ صبح با سر و صدا و خط کش کوبیدن به تخت ها، این بچه ها را بیدار می کرده که به همراه او ترانه “مرغ سحر ناله سرکن” را دسته جمعی برایش بخوانند! تا او از آن لذت ببرد! یک فرد نامتعادل به عنوان مربی….

به بهانه مرور خاطرات تلخ محمدرضا مبین

… با آن که خودم یکی از قربانیان تشکیلات مجاهدین خلق هستم که سال های طولانی از عمرم در بند اسارت فرقه، سختی هایی زیادی را از سر گذراندم، پس از خروج از سازمان با مطالعه مطالب و خاطرات دیگر اعضای جدا شده فهمیدم ابعاد موضوع بسیار وسیع تر از آن بوده که من دیده ام و تجربه کرده ام. چه انسان های بی گناهی که جان شان را از دست دادند، چه تعداد افراد بی پناهی که در تشکیلات بسته رجوی مورد شدیدترین آزارهای جسمی و روحی قرار گرفتند بی آن که مأمنی برای پناه بردن داشته باشند و گوشی برای شنیدن. چه جوانی هایی که تلف شدند و چه عمرهایی که بیهوده در مناسبات فرقه رجوی به هدر رفتند… مناسبات فرقه ای سازمان رجوی همچون کارخانه ای است که انسانیت را از افراد می گیرد و در ازایش رتبه و مقام می دهد….

زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت اول

… مسعود رجوی که خودش را ناجی مردم ایران می داند و مدعی آزادی و برابری مردم ایران است یک دیکتاتور و قدرت طلب بود و اعضای ناراضی خود را از سر راه برمی داشت و آن ها را سر به نیست می کرد. سرلوحه سازمان رجوی هیچ گاه فدا و صداقت نبود، بلکه تهدید به مرگ اعضا و تباه کردن اعضا بوده و هست. مسعود رجوی و مریم رجوی در قلعه الموت به نام اشرف در عراق، بسیار بیش از آنچه که گفته می شود جنایت و خیانت کرده اند. اعضای خود را زندان کردند، شکنجه کردند و برخی از اعضای خود را به زندان ابوغریب در عراق منتقل و به دست بعثی های صدام سپردند….

مجاهدین خلق، شعار پوسیده و رهبر غایب

… وضعیت رهبر این فرقه، مسعود رجوی، سال ‌هاست که در هاله ‌ای از ابهام به سر می ‌برد. گاه زمزمه‌ هایی از حضور او در آلبانی به گوش می ‌رسد و گاه شایعه مرگش قوت می ‌گیرد. حتی صحت صدای او در پیام ‌های سالانه نیز مورد تردید است. گویی رهبر این فرقه به شبحی تبدیل شده که فقط در تاریکی زمزمه می ‌کند.
تداوم شعار “شورش و قیام” از سوی رهبری غایب، طنزی تلخ و گزنده را به همراه دارد. گویی این فرقه در زمان و مکانی معلق در هوا گیر کرده است، در حالی که دنیا به سرعت در حال گذر است.
شاید وقت آن رسیده باشد که اعضای این فرقه، به ویژه جوانانی که فریب شعارهای کهنه را خورده ‌اند، از خواب غفلت بیدار شوند….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا