محمد رضا صدیق به بهانه رفتن به یک قرار پزشکی ساده، از روزهای سختی یاد می کند که در مناسبات مجاهدین خلق گذرانده است. روزهایی که درد بیماری با درد و رنج خفقان فرقه شدیدتر می شده است.
عضو نجات یافته از تشکیلات رجوی در توصیف سازمان می گوید: اسمش برای رهایی بود اما ما را در بند و زنجیر کشیده بودند.
محمد رضا صدیق که حالا در کنار دیگر دوستان نجات یافته اش در انجمن نجات آلبانی، زندگی آزاد و راحتی را در تیرانا تجربه می کند قدر این رهایی و استقلال را خیلی خوب می داند.
او از روزگاری یاد می کند که برای مراجعه به پزشک مجبور بوده هفته ها درد را تحمل کند و در آخر در کنار هیئتی 5 نفره به پزشک در تیرانا مراجعه کند بدون آنکه اجازه داشته باشد روند درمان را کامل کند:
من چند بار برای درد معده درخواست قرار پزشکی دادم. دو سه هفته طول کشید تا با هزار مصیبت و به دلیل درد شدید قرار پزشکی گرفتم. با نفر امداد و 4 نفر دیگر به تیرانا آمدیم. به طورو اقعی مصیبتی بود. در مسیر پزشک حرف های مزخرف: چشمت پاک باشد. به کسی نگاه نکن. لحظاتت را در لحظه بیان کن!! بیمارستان رفتیم. دکتر آزمایش نوشت اما فرقه موافقت نکرد.