
زن، جنسی لطیف و مظهر صفا و احساسات و عواطف بشری است.
نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان به طـرز مــتفاوتی استفاده می کنند و حتی در شیوه بروز احساسات هم با هم تفاوت دارند. زنان تمایل بیشتری برای بیان احساسات و حرف زدن دارند اما مردان بیشتر اوقات احساسات خود را مخفی می کنند .
وجود زن همیشه گرمابخش محفل خانواده است. زن یعنی مادر، همسر، دختر، خواهر.
زن یعنی پشتیبان عاطفی خانواده
در سازمان مسعود رجوی اما، کارکرد زن تغییر کرده است. زنان سازمان مجاهدین خلق از اصل و فطرت خود دور شده اند. مسعود رجوی زنان را از خود واقعی شان به شدت دور کرده است.
آنجا که مجبورشان کرد در ازدواج های اجباری به مردی ابراز علاقه کنند که دوستش نداشتند. آنجا که مجبورشان کرد به همسری که دوستش داشتند ناسزا بگویند و از او طلاق بگیرند. آنجا که حکم کرد هیچ زنی دیگر نباید مادر باشد. آنجا که زنان سازمان تمام حس مادری را زیر پا له کردند و فرزندان دل بندشان را به سوی سرنوشتی نامعلوم رهسپار کردند.
رجوی پا را از این هم فراتر گذاشت. آنجا که تخم کینه و نفرت از هم وطنان شان را در دلشان کاشت. یادشان داد به سمت جوانان میهن شان شلیک کنند. یادشان داد حتی به سمت هم رزمان خود شلیک کنند. شکنجه کنند و در برابر ظلم های سران سازمان در حق دیگر اعضا سکوت کنند.
یادشان داد زندانبان دیگر اعضا و همرزمان شان و هم نوعان شان باشند. یادشان داد استاد تحقیر و سرکوب هم رزمانشان باشند.
جنایات رجوی در تاریخ بشریت اگر بی سابقه نباشند قطعا کم سابقه است.