اسارت در پوشش آزادی

در هزارتوی تاریک‌ترین تجربه‌های بشری، گاه گروه‌هایی با شعارهای درخشان و الفاظ فریبنده پا به میدان می‌گذارند؛ اما در پس پرده، تاریکی‌ای عمیق‌تر از آنچه تصور می‌شود، کمین کرده است. یکی از این گروه‌ها، سازمان فرقه‌گرای مجاهدین خلق ایران است که با رسانه‌ای بی‌مخاطب به‌ نام “سیمای آزادی”، تلاش می‌کند چهره‌ای روشن از خود به […]

در هزارتوی تاریک‌ترین تجربه‌های بشری، گاه گروه‌هایی با شعارهای درخشان و الفاظ فریبنده پا به میدان می‌گذارند؛ اما در پس پرده، تاریکی‌ای عمیق‌تر از آنچه تصور می‌شود، کمین کرده است. یکی از این گروه‌ها، سازمان فرقه‌گرای مجاهدین خلق ایران است که با رسانه‌ای بی‌مخاطب به‌ نام “سیمای آزادی”، تلاش می‌کند چهره‌ای روشن از خود به نمایش بگذارد؛ در حالی‌ که واقعیت، چیزی جز زندانی با دیوارهای بلند ایدئولوژی، سرکوب و انکار انسانیت نیست.

نعل وارونه آزادی

فرقه رجوی با ترفندهای روانی و ساختار دیکتاتور مسلک خود، هزاران تن از نیروهایش را سال‌ها در فضای بسته‌ای از ممنوعیت‌ها و محرومیت‌ها نگاه داشته است. در این ساختار، نه ازدواج مجاز است و نه بچه‌دار شدن؛ تماس با خانواده جرم است و دسترسی به رسانه‌های آزاد، خیانت تلقی می‌شود. “انقلاب ایدئولوژیک” آنان، نه تحولی روحی، بلکه قفسی آهنین برای مهار اندیشه و سرکوب احساسات انسانی‌ است.

زن، ابزار ایدئولوژی نه انسان آزاد

در تبلیغات فرقه، زن را نماد آزادی و پیشتازی معرفی می‌کنند، اما در عمل، زنان را از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی‌شان محروم می‌سازند. زنانی که باید عشق مادری را در خود خفه کنند، رحم خود را به اجبار بسپارند، و سالیان سال، در لباسی رزمی، تنها به خدمت “رهبری” درآیند؛ رهبری‌ای که خود را بی‌خطا و بی‌نیاز از پاسخگویی می‌داند.

سیمای آزادی یا آینه تحریف؟

نام رسانه آنان “سیمای آزادی” است، اما آنچه در آن به نمایش گذاشته می‌شود، چیزی جز بازنمایی گزینشی و تحریف‌ شده از واقعیت نیست. رسانه‌ای که هیچ صدای مخالفی را برنمی‌تابد، آزادی را نه برای دیگران، بلکه برای تبلیغ فرقه و چهره‌سازی از رهبری خود می‌خواهد. واقعیت آن است که این رسانه، نه تریبونی برای مردم، بلکه بلندگوی تبلیغات درون‌ فرقه‌ای است.

نقاب حقوق بشر؛ برای فریب افکار عمومی

با همه این تناقض‌ها، فرقه مجاهدین خلق در گردهمایی‌های به‌ اصطلاح بین‌المللی، پرچم حقوق بشر را برافراشته و خود را مدافع آزادی، عدالت، و برابری معرفی می‌کند. اما صدای صدها جداشده، گزارش‌های نهادهای مستقل، و خاطرات کسانی که از این سازمان گریخته‌اند، حکایت از جنایاتی پنهان، شکنجه‌های روانی، و اسارت‌های درونی دارد که در درون فرقه جریان دارد.

آزادی، از درون فرقه نمی‌جوشد

آزادی، نه واژه‌ای شعاری، بلکه حقیقتی است که با احترام به انتخاب، اندیشه و احساس انسان معنا می‌یابد. فرقه‌ای که انسان را از ابتدایی‌ترین حقوقش محروم می‌کند، نمی‌تواند پرچم‌دار آزادی باشد. امروز بسیاری از جداشدگان، در مسیر بازسازی زندگی خویش، پرده از چهره واقعی این سازمان برداشته‌اند تا حقیقت، قربانی تحریف و شعار نشود.

با آرزوی بیداری وجدان‌ها و پایان تمام فرقه‌گرایی‌ها در سرزمین‌مان.

عباس جعفری – عضو نجات یافته از فرقه مجاهدین خلق