تب و تاب‌های مریم قجر عضدانلو؛ از خواب ترامپ تا کابوس لابی‌های بی‌ثمر

در کوران تحولات سیاسی خاورمیانه و هم‌زمان با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، مریم قجر عضدانلو، سرکرده تشکیلات تروریستی مجاهدین، بار دیگر به خواب‌های طلایی و توهمات استراتژیک خود دامن زد. او که سال‌هاست با دست دراز کردن به سوی قدرت‌های خارجی، کاسه گدایی‌اش را از این پارلمان به آن کنگره می‌برد، این‌ بار دل به سفر ترامپ به کشورهای حاشیه خلیج فارس بسته بود؛ شاید که دست تقدیر از آستین جنگ‌طلبی رئیس‌جمهور آمریکا بیرون آید و تغاری بشکند و ماستی بریزد تا جهان گردد به کام کاسه‌لیسان.

اما نتیجه چه شد؟ نه‌تنها دونالد ترامپ در این سفر حاضر نشد نام تاریخی “خلیج فارس” را تحریف کند، بلکه با لحنی دور از انتظار برای جماعت جنگ‌طلب گفت: “احساسم این است که با ایران کارمان درست می‌شود.” همین جمله ساده، همچون آب سردی بود که بر آتش امیدهای مریم قجر ریخته شد.

زنکی که سال‌ها با مزدوری و اعمال جنایتکارانه تروریستی، به دنبال تجزیه و تخریب ایران بود، حالا پس از شوک بی‌مهری ارباب، به سوی اروپا خزیده است تا مگر در تار و پود شکاف‌های ژئوپلیتیکی، حیات خفیف خود را ادامه دهد.

لابی‌گری‌های نخ‌نما؛ نانی که در تنور اروپا نپخت

مریم قجر، در فقدان هرگونه پایگاه اجتماعی، سال‌هاست به دلارهای بادآورده دل بسته و به خیال خام خود، با پول‌پاشی و تطمیع سیاست‌مداران بازنشسته، در پی کسب مشروعیت بین‌المللی است. او با استخدام صدها نماینده پیشین پارلمان، وزیر، و ژنرال‌های بازنشسته، صحنه‌ای ساختگی از “حمایت جهانی” ترتیب داده که با اندکی دقت، جعلی بودن آن بر همگان آشکار می‌شود.

جعل امضا، تحریف بیانیه‌ها و صحنه‌سازی‌هایی با حضور سیاست‌مداران از رده خارج، بخشی از تئاتری است که این تشکیلات مافیایی در پارلمان‌های اروپا به راه انداخته است. با این حال، حتی این تلاش‌ها نیز نتوانسته مرهمی بر زخم انزوای سیاسی آن‌ها باشد. اروپا نه حاضر است این گروه را به‌عنوان یک آلترناتیو جدی بپذیرد، و نه چشم بر گذشته‌ی خونین و کارنامه سیاه آنان می‌بندد؛ صرفاً از آنان به‌عنوان کارتی موقت برای بازی‌های سیاسی استفاده می‌کند.

کاسه‌گدایی که هیچ‌گاه پر نشد

در چهار دهه گذشته، مریم قجر عضدانلو با تکرار مستمر ترفندهای گدایی سیاسی، خود را به شخصیتی مفتضح بدل کرده است؛ شخصیتی که حتی با دلارهای سعودی و وعده‌های آمریکایی هم کاسه‌اش پر نشد. نه دل غرب برای او سوخت، نه سیاست‌مداری جدی حاضر شد حیثیت خود را برای یک گروه منفور هزینه کند. ترامپ هم – که به زعم او “فرشته نجات” بود – نشان داد که حتی تف هم در کف دست رجوی نینداخت.

و امروز، در میانه فشارهای سیاسی اروپا و مذاکرات ایران با قدرت‌های جهانی، رجوی مفلوک هر از گاهی از داخل قبر، پیامکی برای همسر غضبی اش می‌فرستد. اما او، همچون موجودی انگلی که از شکاف‌ها تغذیه می‌کند، همچنان در توهمات خود دست و پا می‌زند و بیش از چهل سال است که سرگرم محمل‌بافی است.

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا