ما جداشدگان از سازمان رجوی میگوییم: آیا جایی وجود دارد که نام مادر ممنوع باشد؟ اما در تشکیلات و در ذهن بیمار رجوی، نام بردن از مادر گناهی بزرگ است. در سازمان رجوی سالها حق نداشتیم به مادر فکر کنیم یا از نیکیهای او یاد کنیم. ما مجبور بودیم او را “دشمن” بنامیم. بله، دشمن! […]
ما جداشدگان از سازمان رجوی میگوییم: آیا جایی وجود دارد که نام مادر ممنوع باشد؟ اما در تشکیلات و در ذهن بیمار رجوی، نام بردن از مادر گناهی بزرگ است.
در سازمان رجوی سالها حق نداشتیم به مادر فکر کنیم یا از نیکیهای او یاد کنیم. ما مجبور بودیم او را “دشمن” بنامیم. بله، دشمن!
وقتی مادران برای ملاقات با فرزندان شان جلوی درب اشرف عراق آمده بودند، به دستور رجوی، آنها را با سنگ میزدند. در این تشکیلات قرونوسطایی و غارنشین، نام مادر برای رجوی معادل با جن و بسم الله بود.
ساعتها نشستی برگزار میشد تا مادر و جایگاه او را تقبیح کنند و نشان دهند که خانواده باید دشمن نامیده شود. ما هیچ انتخاب دیگری نداشتیم، قانونی وضع کرده بودند که حتی در خواب هم حق نداشتیم مادرمان را ببینیم و اگر این اتفاق میافتاد، باید گزارش مینوشتیم و به مسئول خود تحویل میدادیم.
مسعود رجوی میخواست آخرین ذرات عاطفه و عشق را در وجود ما از بین ببرد. امیدوارم خداوند عذر و تقصیر ما را در این مورد بپذیرد. سالها که ما به اجبار در فرقه بودیم، اختیاری نداشتیم و خانوادههای تکتک ما نیز سختیهای بسیاری تحمل کردند.
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست.
علی زمانی

