
سالها از انتقال تشکیلات سازمان مجاهدین خلق از خاک عراق به کشور آلبانی میگذرد. انتقالی که در ظاهر، پایان دورهای از خشونت و اسارت و آغاز فصلی نو برای اعضای گرفتار در این فرقه تلقی میشد. اما آنچه در عمل اتفاق افتاده، ادامه همان مناسبات بسته و کنترلگرایانهای است که سالها در قرارگاه اشرف و سپس کمپ لیبرتی جریان داشت، این بار در قالبی جدید و با ظاهری موجهتر.
تشکیلات رجوی امروز در آلبانی تحت عنوان “اشرف ۳” همچنان اعضای خود را در محصورترین شرایط نگه داشته است. اگرچه ظاهر محیط تغییر کرده و به برخی افراد اجازه داده میشود برای انجام امور خرید یا فعالیتهای تبلیغاتی به داخل شهر رفتوآمد داشته باشند، اما واقعیت این است که این افراد نیز زیر نظارت شدید تشکیلات قرار دارند و کمترین نشانهای از استقلال یا تمایل به ارتباط با دنیای بیرون، با واکنشهای شدید و محدودیتهای جدید مواجه میشود.
آنچه از بیرون شاید شبیه به آزادی و اختیار بهنظر برسد، در واقع تداوم همان زندان ایدئولوژیکی است که با ابزارهای نوینتر مدیریت میشود. اعضا همچنان در قطع ارتباط کامل با خانواده، جامعه و دنیای آزاد نگه داشته شدهاند. هرگونه ارتباط انسانی طبیعی و آزاد، گناه تلقی میشود و با فشار روانی و تنبیه ایدئولوژیک همراه است.
سرکرده خودکامه فرقه رجوی، با بهرهگیری از امکانات مالی و رسانهای گسترده، چهرهای فریبنده از خود ارائه میدهد. اما واقعیت این است که در عمق این ساختار، انسانهایی با امیدی خاموش و آرزوهایی بربادرفته، سالهاست در سکوت و اجبار، روزگار میگذرانند. تشکیلات رجوی با روشهایی چون اعترافگیری، نشستهای مغزشویی، سرکوب عاطفی و کنترل دائمی، اعضای خود را به ابزاری مطیع بدل کرده و کوچکترین روزنهای به دنیای آزاد را بسته است.
ما جداشدههای عضو انجمن نجات مرکز البرز، بهویژه خانوادههایی که فرزندانشان هنوز در بند این فرقه هستند، بار دیگر از نهادهای بینالمللی، دولت آلبانی، و وجدانهای بیدار درخواست داریم تا راهی برای نجات این انسانها بیابند. چراکه هیچ انسانی سزاوار نیست عمر خود را در قفسی طلایی اما بیروح، صرف کند؛ قفسی که با نام آزادی تزیین شده اما درونش فقط زنجیر است و سکوت.
علی محمدی