
نگاهی همدلانه به جوانانی که فریب شعارهای فرقه رجوی را میخورند
روی صحبتم با جوانان آرمان خواه و عدالت طلبی است که شاید به سوی مجاهدین خلق متمایل شده باشند! شاید شعارهای شان جذاب بوده است، شاید نیاز شما را به آن سمت سوق داده و شاید یک دوست. نسل ما راهی که پیش روی شما قرار دارد تا طی کرد و تا ته مسیر رفت. پس بد نیست تجربیاتمان را با شما درمیان بگذاریم.
بسیاری از شما از سر دغدغه آزادی، عدالت، مبارزه با فساد و حمایت از حقوق مردم ایران پا به این راه گذاشتهاید.
این یک نقطه قوت است، چون نشان میدهد قلب شما برای مردم میتپد و هنوز به تغییر و بهبود باور دارید. اما بیایید کمی با هم صادق باشیم: آیا واقعاً آنچه رهبران این گروه میگویند، با همان چیزی که در عمل میبینیم یکی است؟
تفاوت آرمان واقعی با شعارهای توخالی
آرمان واقعی، ریشه در اخلاق، صداقت و فداکاری بیریا دارد. در یک جریان سالم:
• نقد کردن آزاد است؛
• پرسیدن «چرا» و «چگونه» ارزشمند است؛
• و قدرت وسیلهای برای خدمت است، نه هدف اصلی.
• ما در فرقه رجوی چه میبینیم؟
رهبران گروه سالهاست که در قدرتطلبی شخصی خود غرق شدهاند. تمام ساختار تشکیلاتی، حول محور «رهبر معصوم و خطاناپذیر» ساخته شده است. بهجای آنکه جوانان را به تفکر آزاد دعوت کنند، شما را به اطاعت بیچونوچرا سوق میدهند.
رهبر همیشه حق ندارد!
یک آرمان اصیل، نیازی به رهبرپرستی ندارد.
حتی بزرگترین متفکران و مبارزان تاریخ هم اشتباه میکردند و از نقد استقبال میکردند. اما در فرقه رجوی، تقدس رهبر جای حقیقت را گرفته است.
کافی است کسی یک سؤال ساده بپرسد: «چرا این همه سال در تبعید هستیم؟ چرا هیچ پایگاه مردمی نداریم؟» بلافاصله به او برچسب «نفوذی» یا «خائن» میزنند.
این سیستم، حقیقت را قربانی قدرت رهبران میکند.
اگر آرمان، واقعی و ریشهدار بود، رهبر هم باید پاسخگو میبود؛ نه اینکه خود را بالاتر از سؤال و نقد بداند.
چرا از پرسشگری میترسند؟
پرسشگری یعنی حرکت بهسوی آگاهی. یعنی ببینی:
• چرا نسلهای قبلی هواداران، امروز سرخورده و جداشدهاند؟
• چرا صدای منتقدان و جداشدگان را سرکوب میکنند؟
• چرا تاکنون هیچ انتخاب آزاد و دموکراتیکی در درون تشکیلات انجام نشده است؟
رهبران فرقه میدانند اگر هواداران جوان شروع به پرسیدن کنند، رشتهی فریب از هم میپاشد.
برای همین، پرسشگری را «گناه» و «خیانت» معرفی میکنند.
یک دعوت صمیمی
دوست عزیز!
تو وارد این مسیر شدی چون به انسانیت و عدالت باور داری. این خیلی ارزشمند است. اما همانطور که برای دشمن بیرونی حساسیت داری، برای خطر داخلی هم باید آگاه باشی.
شجاعت یعنی گاهی از خودمان هم بپرسیم:
• آیا من ابزار قدرتطلبی کسی شدهام؟
• آیا این رهبران حاضرند پاسخگو باشند؟
• آیا این راه هنوز همان آرمانی است که من برایش آمدم؟
آرمان واقعی، تو را آزادتر، آگاهتر و انسانیتر میکند؛ نه اسیرتر.
در پایان
بیایید نسل ما، نسلی باشد که:
• با قلبی پر از عشق و آرمانخواهی،
• و با چشمی باز و ذهنی پرسشگر،
راه درست را از شعارهای توخالی جدا کند.
تو سزاوار حقیقتی، نه توهمی که به اسم آرمان فروخته میشود.
سالاری