نگاهی طنز آلود به گردهمایی های ویلپنت مریم رجوی

یادش بخیر چه روزای خوبی بود

” بزن بریم پاریس ”

میدانید، حسرت بدلی چیز خوبی نیست، آدم همش یاد گذشته می افته و بخودش میگه:
چه روزای خوبی بود!

آهان موضوع چیه؟ الان خدمت مبارکتون عرض میکنم ، یه کم دندون رو جیگر بذارین.
هیچی، در این روزها که مصادف است با سالروز آزادی ” خار مریم ” از زندان پاریس، مدام شاهد آنیم که رسانه ماهواره ای فرقۀ رجوی فیلم ها و نمایشات رو حوضی خار مریم در ” ویلپنت ” رو به نمایش میذارن. آخه بعد از سوم ژوییه 2003 که خار مریم یه کم مورد توجه رسانه ای قرار گرفت تونست چند سال پشت سر هم توی حومۀ پاریس مراسمی برگزار کنه که تولید گرد و خاک میکرد. البته یکی دو سال اولش خودشون از وزارت کشور مجوز اجتماع میگرفتند، بعداً وزارت کشور دیگه بهشون مجوز نمیداد و اونا مجبور بودند که برای برگزاری مراسمشون یکی براشون پادرمیونی کنه!

کی پا در میونی میکرد؟ خب، معلومه، همین آدمای پاچه خواری که مدام به ” اورسورواز” تردد میکنند، خار مریم دمشون رو میدید ( بسته های صد دلاری ) بهشون میداد اونام میرفتند دم بعضی آدما تو وزارت کشور رو میدیدند و یه دفعه مجوز صادر می شد.
ببینید همه چی سر جاش بود، وزارت کشور به تروریست ها مجوز نمیداد ولی از یه مسیر دیگه ای مجوز صادر می شد ( همه راضی ، گور پدر ناراضی ).

به هر حال چند سالی اجتماع ” ویلپنت ” برگزار شد تا اینکه دیگه گندش در اومده بود، یعنی بقدری افتضاح شده بود که دیگه با بسته های آکبند صد دلاری هم نمی شد مجوز گرفت، آخه سیاست خارجی جمهوری اسلامی هم بیکار ننشسته بود که ، مدام اعتراض میکرد و اونا هم میگفتند که ما برای مجاهدین مجوز صادرنکردیم، فلان پارلمانتر اومد و مجوز گرفت بعدش تبدیل شده به اجتماع مجاهدین!

یعنی دیگه اونقدر آش شور شده بود که حد نداشت. ولی بلاخره جمع شد، ویلپنت تمام شد و خار مریم دیگه نتونست جلسه اجرا کنه و مهموناش رو دعوت کنه. حیف شد، چند باری که اخبارش رو نگاه میکردم دیدم بعضی ایرانیا تو ویلپنت خستگی در میکردند و حسابی دلی از عزا در می آوردند! یعنی باید به بعضیا میگفتند مگه خونه عمه هستش؟ بلند شو، خار مریم داره حرف میزنه، یعنی یه وضعی بود که نگم براتون ! زن و مرد هم نداشت، یه دفعه می دیدی، ایرانی های غیور بعد از پذیرایی روی صندلی ول می شدند و کم کم خمار شده و یه دفعه صدای خور و پوفشان با صدای خار مریم قاطی می شد و ارکست خار مریم تکمیل می شد.( فکر کنم عکساش رو دیده باشین) .

میخوام بگم که فقط خار مریم نیست که حسرت بدل اون روزا شده، یه سری افرادی که میرفتند و چند ساعتی تو ویلپنت می لمیدند هم حسرت بدل اون روزا هستند.

راستش منم دلم برای اون روزا تنگیده، منم با دیدن این صحنه ها کلی می خندیدم، یعنی یه بهانه ای می شد که از ته دل بخندی، وای اون سیاه پوستا رو از کجا پیدا میکردند، عربای پناهنده که نگم براتون، اوضاعی بودند.

ای خدا داشت یادم میرفت، مهمونای خار مریم ، الان مدام دارند زنگ میزنند که ” میس رجوی ” اون ویلپنتا چی شد، چرا دیگه برگزار نمیکنی؟!

آخه ویلپنت تبدیل به میدانی برای مفت خوری شده بود، هم سیاحت بود و هم زیارت و هم تجارت، یعنی شیر تو شیر شده بود. طرفا رو از آمریکا و جاهای دیگه مثل کانادا و استرالیا و اروپا جمع میکردند، اسمشون بود ” ژنرال های سابق ، وزرای سابق، پارلمانتر های سابق، سخنگوهای سابق، و انبوهی سابق های دیگه! اینا رو می بردند تو بهترین هتل های پاریس، چند روزی اونجا بودند و بعد از پایان ویلپنت آقایون و خانوما برمیگشتند به خونه هاشون. کی بدش میاد؟ هواپیما مفت، هتل مفت، غذاها مفت، پذیرایی مفت، شامپاین مفت، دیسکو مفت، کازینو مفت، و آخر هم هدایای خار مریم تو چمدونا مفت!

بجز مهمانان ویژه، تعدادی افراد و پناهجویان از کشورهای مختلف را هم با وعده یک تور یک روزه در پاریس و.. راضی می کردند تا چند ساعتی در نمایش مریم رجوی شرکت کنند و ساندویچ شان را بخورند.

خب این تور رایگان، حالا خیلی ها را دلتنگ کرده شاید…

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا