نامه عسگر نجف زاده به برادرش قاسم نجف زاده در کمپ آلبانی

سلام قاسم جان امیدوارم که حالت خوب باشد و بیاد خانواده ات باشی و فراموش نکرده باشی. قاسم جان همین الان آقای پوراحمد دو قطعه عکس ازتون بهم داده که خیلی خوشحال و ذوق زده شدم و با چشمانی اشکبار افسوس خوردم ای کاش مامان زنده بود و عکسهایت را می‌دید… آره قاسم جان مامان […]

سلام قاسم جان

امیدوارم که حالت خوب باشد و بیاد خانواده ات باشی و فراموش نکرده باشی.

قاسم جان همین الان آقای پوراحمد دو قطعه عکس ازتون بهم داده که خیلی خوشحال و ذوق زده شدم و با چشمانی اشکبار افسوس خوردم ای کاش مامان زنده بود و عکسهایت را می‌دید…

آره قاسم جان مامان فروردین ۱۳۹۸ چشم انتظار از میان ما رفت ولیکن آبان ۱۳۹۶ بود که آقای پوراحمد به عیادت مامان به منزل مان آمدند که مامان بشدت مریض بود و چشم انتظاری تو را می‌کشید.

قاسم جان در آن دیدار صحنه هایی خلق شد که از بیانش عاجز هستم که مامان آقای پوراحمد را بو میکرد و می گفت انگار قاسمم را دیدم….

قاسم جان الان نوشتن دیگر برایم سخت شده است و قادر نیستم حتی قلم را در دست نگهدارم..

زودی از جهنم رجویها که برای رسیدن به قدرت خیالی به دول اجنبی دخیل بستند، جدا شو و بیا با هم بریم مزار مامان جون…
دیگر اشک مجالم نمی دهد قاسم جان…

برادرت عسگر نجف زاده
09111371295