ریزش شدید نیرو | معضل رجوی بعد از شکست در عملیات فروغ جاویدان – قسمت دوم

در قسمت قبل گفتم یکی از معضلاتی که رجوی پس از شکست سنگین عملیات فروغ جاویدان با آن مواجه شد، درخواست جدایی و ریزش شدید نیرو بود. ضمن این که تلفات سنگین در عملیات فروغ موجب شده بود که تعداد زیادی از اعضای متاهل بیوه بشوند. بسیاری از این بیوه ها با یادآوری خاطره همسران […]

در قسمت قبل گفتم یکی از معضلاتی که رجوی پس از شکست سنگین عملیات فروغ جاویدان با آن مواجه شد، درخواست جدایی و ریزش شدید نیرو بود. ضمن این که تلفات سنگین در عملیات فروغ موجب شده بود که تعداد زیادی از اعضای متاهل بیوه بشوند. بسیاری از این بیوه ها با یادآوری خاطره همسران شان در غم و ماتم بودند و اندوه، توان کاری بسیاری از آنان را گرفته بود. وجود بیوه هایی که غم و اندوه از چهره های شان می بارید موجب می شد که موضوع شکست در عملیات بیشتر برجسته شود. هر چه افراد درباره شکست سنگین در عملیات بیشتر فکر می کردند بیشتر به این نتیجه می رسیدند که انجام این عملیات یک کار جنون آمیز بود. وقتی هم فردی به این نقطه می رسید در ادامه به بن بست استراتژیک مجاهدین خلق و سپس به بی نتیجه بودن ماندن در عراق فکر می کرد که همه اینها او را به سمت مسئله داری و جداشدن از تشکیلات سوق می داد.

رجوی برای جلوگیری از گسترش این فضا و جلوگیری از ریزش بیشتر نیرو، در ابتدا تلاش نمود با نشست و مغزشویی مسئله بیوه ها را جمع کند اما وقتی دید نشست مشکلی از آنها حل نکرد به فکر ترفند جدیدی افتاد که همانا ازدواج مجدد بود. به این ترتیب در حالی که هنوز چند ماه از شکست عملیات فروغ نگذشته بود رجوی موجی از ازدواج در تشکیلات مجاهدین راه انداخت. گام اول مربوط به بیوه ها بود. گام بعدی شامل مسئولین مجرد می شد و در گام آخر مردانی که از نظر تشکیلاتی در حد مسئولین نبودند اما مُسن بودند را سر سفره عقد برد. با این توضیح به ادامه موضوع می پردازم.

در آن ایام یکی از کارهای تشکیلات برگزاری مراسم عقد برای چند زوج به صورت همزمان بود. خبر این عقدها تا حد امکان از مردانی که جزء سه طیف ذکر شده در بالا نبودند یعنی مردان جوان مجردی که بیش از نیمی از نیروهای سازمان را شامل می شدند مخفی نگه داشته می شد. در مراسم عقد نیز تعدادی از مسئولین و یا اعضای متاهل شرکت می کردند و اعضای جوان و مجرد را برای این مراسم نمی بردند. رجوی نظرش این بود اعضای جوان مجرد تا حد امکان نسبت به این موضوع مطلع نشوند اما از آنجا که افراد متاهل پنجشنبه عصر از یگان خود می رفتند و صبح شنبه برمی گشتند، عدم حضور آنها و خالی بودن تخت های شان در آسایشگاه ها موجب می شد بقیه بفهمند که خبرهایی هست و به مرور متوجه شدند که این افراد ازدواج کرده اند. بعد از مدتی چون دیگر موضوع قابل کتمان کردن نبود، افراد جوان و مجرد را هم برای تغییر روحیه به مراسم عقد می بردند.

همزمان در ضلع شرقی قرارگاه اشرف ساخت و سازهایی انجام گرفت و گسترش یافت. به این مجموعه ساختمان ها اسکان گفته می شد. اسکان شامل چندین مجموعه بود که با حروف بزرگ انگلیسی نام گذاری شده بودند. در هر مجموعه چندین ساختمان مسکونی قرار داشت که شامل اتاق خواب، سالن و آشپزخانه بود. بیشتر ساختمان های مجموعه اسکان به زوج های متاهلی اختصاص داشت که صاحب فرزند بودند. برای این مجموعه یک درب آهنی بزرگ هم گذاشته بودند و هر کسی مجاز نبود به این قسمت وارد شود.

مجموعه اسکان

مجموعه اسکان

البته باید توجه داشت از آن جایی که هدف رجوی از راه اندازی این ازدواج ها نه امر خیر و خوشبخت کردن دیگران بلکه حل مشکل تشکیلات بود، زوج های درون سازمان اگرچه به نسبت افراد مجرد از یک حدی از زندگی برخوردار بودند اما در عین حال محدودیت های زیادی هم داشتند. برای مثال آنها نمی توانستند هر وقت که بخواهند همسر خود را ملاقات کنند و بطور معمول حداکثر از غروب پنجشنبه تا صبح شنبه می توانستند با همسران خود یک جا باشند. ضمن این که در زمان آماده باش یا نشست یا هر کاری که رجوی داشت رفتن به خانه برای بیشتر آنها کنسل می شد. علاوه بر این رجوی دستور داده بود ساختمان های مجموعه اسکان را طوری بسازند که در هر کدام از آنها دو زوج زندگی کنند. آنها اتاق خواب های مجزایی داشتند اما سالن و آشپزخانه شان مشترک بود. در واقع رجوی با این کار هر زوج را توسط زوج دیگر کنترل می کرد.

ادامه دارد…

ایرج صالحی