*شنبه 8 شهریور در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود: حادثه تروریستی ۸ شهریور ۱۳۶۰؛ جنایتی سازمان یافته در تاریخ نفاق و ترور حادثه تلخ ۸ شهریور ۱۳۶۰، انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت محمدعلی رجایی (رئیسجمهور) و محمدجواد […]
*شنبه 8 شهریور
در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
حادثه تروریستی ۸ شهریور ۱۳۶۰؛ جنایتی سازمان یافته در تاریخ نفاق و ترور
حادثه تلخ ۸ شهریور ۱۳۶۰، انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت محمدعلی رجایی (رئیسجمهور) و محمدجواد باهنر (نخستوزیر) نه تنها یک واقعه امنیتی، بلکه آیینهای از ماهیت سازمان مجاهدین و روشهای نفوذ، نفاق و ترور آنان بود.
… در پشت پرده این ترور و دهها جنایت مشابه، دستور مستقیم مسعود رجوی، سرکرده سازمان مجاهدین می باشد. او با طراحی خط مشی مسلحانه، هدایت تشکیلات و القای ایدئولوژی حذف مخالفان، بستر چنین حوادثی را فراهم کرد. رجوی با تبلیغ «مبارزه مسلحانه» و صدور فرمانهای آشکار برای ترور مقامات جمهوری اسلامی، زمینه را برای عملیاتی کردن این جنایتها فراهم ساخت. اگر کشمیری چهره اجرایی این حادثه بود، رجوی بیشک مغز متفکر و رهبر فکری این جریان بود که با روحیه قدرتطلب و ماکیاولیستی، ترور را ابزاری مشروع برای بقا و نفوذ خود میدانست.
روانشناسی نفاق و ترور:
از منظر روانشناسی، منافقین در این حادثه نشان دادند که:
۱.نفاق ابزاری برای رسیدن به اهدافشان است؛ نفوذ، فریب و استفاده از اعتماد عمومی.
۲. ترور و خشونت کور، آخرین مرحله این نفاق است؛ زمانی که دیگر توان اقناع و مشروعیتسازی ندارند .
۳. با دوگانهسازی «ما و دشمن»، حتی شریفترین انقلابیون را دشمن تلقی کرده و حذف فیزیکی آنان را مجاز شمردند .
… حادثه ۸ شهریور ۱۳۶۰، سندی تاریخی بر این واقعیت است که نفاق همواره خطرناکتر از دشمنی آشکار است. مجاهدین با شعارهای زیبا وارد شدند، اما در نهایت به تروریسم کور و مزدوری برای قدرتهای بیگانه سقوط کردند…
مجاهدین خلق با سابقهتر از اسرائیل در ترورهای دسته جمعی
به مناسبت روز ملی مبارزه با تروریسم
… هشتم شهریور که در ایران به عنوان روز ملی مبارزه با تروریسم نام گذاری شده است مصادف با یکی از وحشتناک ترین حملات مجاهدین علیه مقامات سیاسی ایران است. در این حمله رئیس جمهور محمدعلی رجایی و نخست وزیر محمدجواد باهنر کشته شدند و انفجار چنان مهیب بود که از اجساد سوخته این دو نفر چیزی باقی نمانده بود. مدتی طول کشید تا خانواده هایشان از طریق دندان هایشان هویت اجساد را شناسایی کردند. هنوز پس از گذشت نزدیک به پنج دهه از جنایات مجاهدین خلق در سالهای آغازین حکومت جمهوری اسلامی، هیچ گروه تروریستی جنایاتی به این ابعاد در ایران مرتکب نشده است. ابعاد حملات تروریستی مجاهدین خلق چنان فاجعه بار و هولناک بود که تا مدتها رسانههای تشکیلات به صورت رسمی و علنی مسئولیت حملات را به عهده نمیگرفتند.
به رغم واضح بودن انگیزهها و نحوه عملکرد سازمان که حتی پیش از تحقیقات هم برای مردم روشن بود، به علت ابعاد و آثار گسترده داخلی و بین المللی این اقدام، سازمان مسئولیت انفجار 7 تیر را صریحا اعلام نکرد، اما تلویحا و با کنایههای روشن آن را به خود نسبت میداد.
موسی خیابانی نفر دوم سازمان در نوار تحلیل تاریخچه سازمان، که اندک زمانی پیش از کشته شدنش در بهمن 60 ضبط کرده بود، از “ضربه مهلک” و “ضربه اول” (و مانند این تعبیرها) بعد از 30 خرداد، سخن راند.
… امروز نیز اگرچه به نقش مجاهدین خلق در حملات اسرائیل به ایران به روشنی در رسانههای غربی از جمله مقاله اخیر تایمز آف اسرائیل، اشاره شده است، اما ابعاد این خیانت ضد ملیتی چنان گسترده و هولناک است که سران فرقه رجوی ترجیح میدهند در آن را مسکوت نگه دارند یا انکار کنند، اما قطعا در جلسات محرمانه مریم رجوی با مقامات اطلاعاتی اسرائیل او به نقش نیروهای تروریستی آموزش دیدهاش در ترور دانشمندان هستهای، در کشتار مقامات نظامی و مردم بیگناه مباهات میکند و برای ابراز آمادگی به خدمت به این خدمات پیشین استناد میکند.
*یکشنبه 9 شهریور
14 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
فریبکاری مریم رجوی با شعار اشتغال، عدالت و آزادی
مریم رجوی سرکرده کنونی سازمان تروریستی مجاهدین در سخنرانی اخیر خود، بار دیگر به “برنامه ۱۰ مادهای” و به ویژه ماده ۸ با عنوان فرصتهای شغلی و کسب و کار و آزادی برای جوانان در ایران آینده اشاره کرده و همزمان از عدالت و آزادی سخن گفته است. اما سابقه عملی سازمان مجاهدین خلق چیزی جز سوءاستفاده از همین شعارها برای فریب جوانان نبوده است. کسی که در گذشته فرصت شغلی را بهانهای برای کشاندن جوانان به اسارتگاه فرقهای کرده، امروز چگونه میتواند مدعی ایجاد فضای آزاد کسب و کار، عدالت و آزادی در ایران فردا باشد؟
… مجاهدین هیچگونه پایگاه اجتماعی و مردمی در ایران ندارند. آنان حتی در میان نسل جدید نیز بهعنوان نیرویی منفور و بیاعتبار شناخته میشوند. تاریخچه همکاری آنان با رژیم بعث عراق و نقش در جنگ تحمیلی، لکه ننگی است که هرگز پاک نخواهد شد. بنابراین ادعای آنان مبنی بر دستیابی به قدرت سیاسی در ایران، چیزی جز یک توهم نیست…
روز شمار “در کمین طلوع” چاپ شد
در سال ۱۳۶۰ و با ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز مسلحانه، ترور به پدیده ای غالب تبدیل شد
کتاب روزشمار”در کمین طلوع” نخستین جلد از مجموعه روزشمار “امنیت و مبارزه با تروریسم” است که روایت ۷۸ روز نخستین روزهای درگیری انقلاب اسلامی با تروریسم یعنی مقطع زمانی ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تا ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ را بیان می کند.
… پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، ترور از جمله ابزارهایی بود که از سوی معاندان این نظام نوپا برای دستیابی به اهداف براندازانه شان به کار گرفته شد.
… در سال ۱۳۶۰ و با ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز مسلحانه، ترور به پدیده ای غالب تبدیل شد و برای مدت ها سایه شوم خود را بر حیات سیاسی و زندگی عادی و اجتماعی مردم ایران گستراند. دشمنان جمهوری اسلامی طیفی وسیع از مقامات عالی رتبه سیاسی، قضایی و امنیتی تا مردم عادی کوچه و بازار را قربانی اقدامات تروریستی خود قرار دادند.
با پایان دهه ۱۳۶۰، هر چند تعدد و تنوع اقدامات تروریستی براثر مقابله نیروهای انتظامی و امنیتی با گروههای تروریستی کاهش یافت اما این اقدام جنایتکارانه همواره در دستور کار دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است.
… در چنین وضعیتی، نظر بهضرورت تبیین حقایق، مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه درصدد برآمد با تدوین و انتشار مجموعهای مستند با نام “روزشمار امنیت و مبارزه با تروریسم” به بخشی از رسالت تاریخی خود در روشنگری و آگاهسازی نسل امروز و آینده عمل کند.
کتاب “در کمین طلوع” اولین جلد از این مجموعه مستند روزشمار است که به نویسندگی جواد موگویی در ۷۳۲ صفحه به رشته تحریر درآمده است که امروز؛ هشتم شهریور ماه و همزمان با روز ملی مبارزه با تروریسم معرفی میشود…
خاطراتی خواندنی از سرتیم حفاظت مسعود رجوی
چاپ چهارم کتاب “تهران تا تیرانا”؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو، توسط انتشارات شهید کاظمی راهی بازار نشر شد.
… بدون تردید، روایت و واگویههای تاریخی از سوی اعضای سازمان میتواند گرههای تاریخی متعددی را بگشاید. مسعود خدابنده یکی از همین شخصیتهاست. او که از پیش از پیروزی انقلاب، سمپات مجاهدین خلق بود، تا سال 1375 که از سازمان برید، تمام ردههای سازمانی را طی کرد و به نزدیکترین عنصر به مسعود و مریم رجوی تبدیل شد. وی دو دهه سابقه عضویت در سازمان را در کارنامه دارد.
… “تهران تا تیرانا” همچنین حاوی رازهایی از پادگان اشرف است. راوی به خوبی فضای داخلی این اردوگاه را ترسیم میکند و میگوید که چگونه عدهای از اعضای سازمان در این کمپ، قربانی زیادهخواهی و کینه سرکرده سازمان شدند. خدابنده همچنین در خاطراتش از طرحها و نقشههای سازمان برای جذب خوانندگان، هنرمندان و افراد مشهور از جمله خدیجه اشرفالسادات مرتضایی (مرضیه) سخن میگوید.
چاپ چهارم کتاب “تهران تا تیرانا”؛ خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمدجعفر بگلو در 160 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه و با قیمت 120 هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.
*دوشنبه 10 شهریور
شهادت امام حسن عسکری و آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج)
*سه شنبه 11 شهریور
در این روز 8 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
موانع پیش روی اعضا برای اعلام کناره گیری از فرقه رجوی – قسمت اول
آقای هادی شبانی: … من وقتی وارد مناسبات سازمان شدم فکر می کردم در راهی قدم گذاشتم که می توانم قدمی برای رهایی مردم ایران بر دارم هر چقدر به جلو می رفتم متوجه شدم وعده های رجوی همش دروغ بوده است ولی از آنجایی که راه برون رفتی از مناسبات وجود نداشت باید در همان مناسبات می ماندم . در این بین وقتی تصمیم گرفتم از مناسبات جدا شوم ابتدا این سئوال به ذهنم زد که من اگر جدا بشوم جواب خانواده ام را چه بدهم؟ اینکه بعد از این همه سال به چه چیزی رسیدم؟ آیا آنان فکر نمی کنند که جدا شدن من از مناسبات سازمان خیانت است؟ برای تلف شدن عمرم و از دست آن چه جوابی باید بدهم؟ اینکه بگویم آیا بعد از چند سال متوجه خیانت رجوی شدم جواب درستی خواهد بود؟ اینها عوامل بود که در اولین گام مانع جدا شدنم از مناسبات می شد یعنی ترس از جواب دادن و پاسخگویی. ولی در نهایت تصمیم گرفتم که من باید برای زندگی خودم تصمیم بگیرم و اگر مورد این سئوال قرار بگیرم باید جوابگو کارهایم باشم کاری که رجوی طی این سالها حتی یک بار هم نبود.
… رجوی همیشه عنوان می کرد جدا شدن از مناسبات خیانت به دوستان خودتان چه زنده و چه مرده می باشد و این یکی از غل و زنجیرهایی بود که به دست و پای اعضا زده می شود اما وقتی تناقض به نقطه بالایی می رسد دیگر نباید به این موارد فکر کرد باید با دید بازتری به مسئله نگاه کرد و در ذهن تحلیل نمود که دیگر ماندن در مناسبات خیانت به همان دوستان است و باید چهره رجوی را افشا نمود…
حمله اول سپتامبر به اردوگاه اشرف و مسئله اموال
… در سالهای پس از سقوط صدام، چندین حمله علیه اشرف رخ داد، اما حادثه اول سپتامبر 2013 (10 شهریور 1392) یکی از سنگینترین و مرگبارترین آنها بود. در آن روز، نیروهای عراقی وارد اشرف شدند و درگیری خونینی رخ داد که به کشته شدن 52 نفر از اعضای مجاهدین انجامید. بخش بزرگی از قربانیان از فرماندهان ارشد سازمان بودند. علاوه بر این، 7 نفر نیز به گروگان گرفته شدند که تا امروز سرنوشت آنان به طور کامل روشن نشده است.
… رجوی علیرغم هشدارهای مکرر دولت عراق، سازمان ملل (یونامی) و حتی برخی کشورهای غربی، از ترک اردوگاه اشرف و انتقال کامل نیروها به کمپ لیبرتی خودداری کرد. او با نادیده گرفتن هشدارها و خطرات، آگاهانه نیروهایش را در معرض حمله قرار داد، چرا که به طور سنتی از مرگ اعضا برای تبلیغات سیاسی و مظلومنمایی در عرصه بینالمللی استفاده میکرد.
… رجوی اصرار داشت که همه تجهیزات، ساختمانها و اموال اشرف تحت کنترل سازمان باقی بمانند و دولت عراق تنها در صورتی بتواند آنها را تحویل بگیرد که غرامت بپردازد. این اختلاف بر سر اموال روند خروج اعضا را به تأخیر انداخت و زمینه درگیریهای بیشتر را فراهم کرد. در واقع، رجوی میخواست از مسئله اموال بهعنوان اهرم فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه دولت عراق استفاده کند…
10 شهریور 1392؛ برگ سیاهی از جنایت های فرقه رجوی
… نکته حائز اهمیتی که متاسفانه سازمان های بین المللی براحتی از آن چشم پوشی نمودند و سران فرقه رجوی از این جریانات کشته سازی تا به امروز نهایت استفاده را میبرند ، عدم رسیدگی و یا مصاحبه گرفتن با عناصر فرتوت داخل سازمان ضد انسانی مجاهدین میباشد که تاکنون هیچ نهاد بین المللی مرتبط به اینکار اقدام نکرده که از جنایت های بیشتر این فرقه جلوگیری شود ، چرا که خیلی از افرادی که در 10 شهریور 1392 کشته شدند و یا در روزها و سال های قبلتر از آن توسط سران ظالم فرقه رجوی از بین برده شدند از عناصر ناراضی به خیانت های سران فرقه رجوی بودند که به عناوین مختلف مانند حفظ زمین و اردوگاهی که به زور از کشاورزان عراقی گرفته بودند، متاسفانه قربانی برنامه مهندسی شده سران فرقه رجوی شدند.
اما در حال حاضر که سازمان ضد انسانی مجاهدین در آلبانی بسر میبرد گاها شاهد جنایت های سران این فرقه میباشیم که برخی از عناصر ناراضی خود را با بهانه های مختلف از بین میبرند و متاسفانه در حالیکه خیلی از ارگانهای بین المللی دم از حقوق بشر میزنند هیچ گونه نظارتی بر این پادگان مخوف و سراسر جنایت نمی کنند…
حمله اول سپتامبر به اردوگاه اشرف و مسئله اموال
… در سالهای پس از سقوط صدام، چندین حمله علیه اشرف رخ داد، اما حادثه اول سپتامبر 2013 (10 شهریور 1392) یکی از سنگینترین و مرگبارترین آنها بود. در آن روز، نیروهای عراقی وارد اشرف شدند و درگیری خونینی رخ داد که به کشته شدن 52 نفر از اعضای مجاهدین انجامید. بخش بزرگی از قربانیان از فرماندهان ارشد سازمان بودند. علاوه بر این، 7 نفر نیز به گروگان گرفته شدند که تا امروز سرنوشت آنان به طور کامل روشن نشده است.
… سازمان ملل و هیأت آن در عراق (یونامی) تلاشهای زیادی برای جلوگیری از خونریزی انجام دادند. نمایندگان سازمان ملل بارها هشدار دادند که ماندن در اشرف خطرناک است و انتقال به کمپ لیبرتی باید هرچه سریعتر انجام شود. با این حال، مسعود رجوی و فرماندهانش به بهانه «حفظ اشرف» و «مقاومت»، مانع خروج شدند و در نهایت این لجاجت به بهای جان دهها نفر تمام شد.
… رجوی اصرار داشت که همه تجهیزات، ساختمانها و اموال اشرف تحت کنترل سازمان باقی بمانند و دولت عراق تنها در صورتی بتواند آنها را تحویل بگیرد که غرامت بپردازد. این اختلاف بر سر اموال روند خروج اعضا را به تأخیر انداخت و زمینه درگیریهای بیشتر را فراهم کرد. در واقع، رجوی میخواست از مسئله اموال بهعنوان اهرم فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه دولت عراق استفاده کند…
*چهارشنبه 12 شهریور
در این روز مجموعاً 13 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
مجاهدین خلق، چالش امنیتی پیچیده برای دولت آلبانی
… با توجه به پیشینه خشونتآمیز مجاهدین خلق، مقامات آلبانی به طور خاص ادعاهای مربوط به فعالیتهای سیاسی غیرمجاز، تخلفات مالی و استفاده از پایگاه آلبانیایی آنها، اشرف ۳، برای عملیات سایبری علیه ایران را بررسی کردهاند که میتواند به عنوان نقض بیطرفی و حاکمیت آلبانی تلقی شود.
اسپاک فعالانه در این تحقیقات مشارکت داشته و به عنوان بخشی از تحقیقات خود در مورد پولشویی و تأمین مالی تروریسم، از اشرف سه بازرسی کرد و داراییهایی را توقیف کرد. دولت آلبانی اظهار داشت که عملیات ژوئن ۲۰۲۳ بر اساس سوءظن به مجاهدین خلق مبنی بر استفاده از خاک آلبانی برای فعالیتهایی که قوانین و توافقنامههای بینالمللی کشور را نقض میکند، به ویژه حملات سایبری علیه کشورهای خارجی و استفاده غیرمجاز از جامعه آنها برای عملیات سیاسی و امنیتی بوده است. این تحقیقات در حال انجام است و شامل ادعاهایی در مورد پولشویی، فرار مالیاتی و سوءاستفاده از وضعیت پناهندگی بشردوستانه آنها میشود.
اقدامات دولت آلبانی نشاندهنده نگرانی فزایندهای است مبنی بر اینکه حضور و فعالیتهای مجاهدین خلق صرفاً یک مسئله بشردوستانه نیست، بلکه یک چالش امنیتی پیچیده است که نیاز به اقدامات قانونی و تحقیقاتی پرقدرت دارد.
افشاگری انجمن نجات آلبانی در میان مردم این کشور
روز سه شنبه 11 شهریورماه 1404، اعضای انجمن نجات آلبانی با پخش بروشورهایی درباره حقایق جاری در درون کمپ های بسته سازمان مجاهدین خلق در مانز آلبانی، در میان مردم روشنگری کردند.
انجمن نجات آلبانی همچنین در این باره بیانیه ای صادر کرد.
امروز، ۱۱ شهریور، انجمن نجات آلبانی دست به اقدامی افشاگرانه زد و با توزیع بروشورهایی در میان مردم، پرده از جنایتها و رفتارهای ضدانسانی سازمان مجاهدین خلق در کمپ مانز برداشت. این اقدام، با استقبال و توجه گسترده مردم آلبانی روبهرو شد.
مردم شریف آلبانی با خشم و انزجار، اظهارات توهینآمیز و تحقیرکننده احمد واقف علیه ملت آلبانی را محکوم کردند و با صدای رسا گفتند: ما هرگز جز نیکی و یاری به این سازمان نکردیم. ما آنان را از زیر آتش بمبارانها نجات دادیم، به کشورمان آوردیم، به آنان سرپناه دادیم و سفره خود را با ایشان تقسیم کردیم. اما در پاسخ، جز ناسپاسی، توهین و بیاحترامی چیزی ندیدیم…
نگاه مسعود رجوی به زندانیان سیاسی سابق
… تعدادی از کسانی که در جریان زندان های سال 73 در سازمان، زندانی و شکنجه شدند از میان زندانیان سیاسی سابق بودند که به عنوان عناصر مشکوک و نفوذی آنها را در داخل تشکیلات زندانی کردند و مدتها تحت برخوردهای خشن تشکیلاتی قرار دادند. به این ترتیب رجوی حتی به زندانیان سیاسی که به خاطر سازمان زندانی شده بودند و مدتها رنج زندان را تحمل کرده بودند و دوباره به سازمان بازگشته بودند هم رحم نکرد. البته یکی از دلایل این برخورد رجوی هم این بود که نمی خواست کسی روی دست خودش بلند شود و سعی می کرد افراد با سابقه را به شکلی بکوبد و تحقیر کند تا به این وسیله جایگاه خودش را حفظ نماید.
رجوی هر حا لازم باشد اما، از نام اینها بهره برداری خودش را می کند، به طور مثال گاه و بیگاه می بینم که برخی از این ها را با عنوان زندانی سیاسی آنتنی می کند و در آلبانی به تلویزیون می آورد و استفاده می کند…
موانع پیش روی اعضا برای اعلام کناره گیری از فرقه رجوی – قسمت دوم
… یکی از شگردهایی که رجوی برای نگهداشتن اعضای خود استفاده می کند واژه خیانت به آرمانهای سازمان و به اصطلاح شهدای سازمان بود. این مسئله برای نیروها خیلی مهم بود چون هر کجا فردی تصمیم می گرفت از سازمان جدا شود با برگزاری نشست های جمعی و اینکه شما دارید به شهدای سازمان خیانت می کنید برگزار می شد و فرد را چنان تحت فشار تشکیلات و جمع قرار می دادند که فرد بخاطر فشار جمع و توهین هایی که می شد مجبور بود تن به خواسته های مسئولین سازمان بدهد تا از زیر این فشار خارج شود. در حالی که افراد شناخت درستی از ماهیت سازمان از ابتدا و تاریخچه سازمان نداشتند چون کتاب هایی که وجود داشت همه از تعریف و تمجید آنان بود و افراد هیچ گونه دسترسی به کتاب بیرون و اطلاعات نداشتند و مجبور بودند به اسم خیانت به آرمانهای سازمان تن به خواسته رجوی بدهند
… یکی دیگر از کارهایی که رجوی انجام می داد فشار بیش از حد به افراد بود. این فشار در نهایت اگر کار ساز نبود، مرجله بعدی زندانی و شکنجه بود. ابتدا افراد را تحت فشار قرار می دادند و از جمع جدا می کردند و با برخورد های مسئولین و برخوردهای فیزیکی فرد را مجبور می کردند در مناسبات باقی بماند و او را به تشکیلات سازمان برگردانند و اگر افراد سئوال می کردند که طی این مدت فرد کجا بوده است مجبور بود دروغ گفته و عنوان کند که در ماموریت بسر می برده است!…





































